- بیلی و من: کلاسیکهای وبلاگستان
فهرست جالبی از قدیمیترین وبلاگهای فارسیزبان. - موهاي كوتاه حضرت هلمز (رسانهها و بحران اقتصادي – 2) »» Dear Enemy
نکته سنجی وبلاگ معرکهی «دشمن عزیز» دربارهی رسانههای جریان اصلی. - دیوان اصلاح
گردآوری مطالب منتشره دربارهی اصلاحات توسط داریوش ملکوت — مشترک شوید اینجا - یک بشقاب پر از جوجه کباب – یک فیلم کوتاه تکان دهنده
با تشکر از دوست عزیزی که این فیلم را معرفی کرد. فیلم به سادگی هر چه تمامتر جهانیشدن و تاثیر آن بر فقر روزافزون مردم جهان را نشان میدهد. - Onexposure – 1x.com — یک فوتوبلاگ با نشانی اینترنتی دو حرفی!
فوتوبلاگ ! فقط به نشانی این سایت دقت کنید و بگویید وای خدای من چه باحال! - آناتومی یک ایمیل هک
با یکی از روشهای متداول هک کردن آشنا شوید – از زبان بنیانگذار بالاترین - ٤دیواری – کرانههای دورتر —– عالی عالی عالی
هزار بار عالی. - سینمای ایران، آمریکا، هند و جهان – تحلیل و مقایسهی آماری جالب تولید و توزیع فیلم
یک پست خواندنی و صدالبته غمانگیز برای کسانی که دغدغهی سینمای ایران را دارند. - حسین فهمیده درخواست پناهندگی کرده است « لویاتان
نه آن که در ینگهی دنیا نشسته دغدغهی تمامیت ارضی دارد و نه آنکه فقط عکس شهید و آقا شیر میکند و گربهی عابدوار زندگی. اینهایی که درد اسلام ناب محمدی دارند، چند نکتهی اصلی یا بهتر میتوان گفت پایهی دین را از ذهن و زندگی پاک کردهاند.
برچسب: سینمای ایران
وقتی همه خواب بودیم؛ سینما را کشتند
امشب فیلم «وقتی همه خواب بودیم» ساختهی بهرام بیضایی را دیدم. فیلمی که سینمای امروز ایران را سینمایی سوخته توصیف میکند که در آن رجالهها و لکاتهها و متجاوزان عرصه را بر سینماگران واقعی تنگ کردهاند. شاید دور از حقیقت نباشد، اما فیلم انگار کمی تندروی میکند.
این نوشته یک نقد منسجم و یکپارچه نیست. نکتههایی است که بعد از دیدن فیلم به نظرم رسیده و فهرستوار اشاره میکنم. در ضمن اگر فیلم را ندیدهاید این نوشته حاوی ضدحال (spoiler) است.
- فیلمنامهی فیلم و اصولا شیوهی پرداخت آن طوری است که اجازهی هرگونه انتقاد منصفانه را از من بیننده میگیرد. چطور میتوانم به خودم اجازه دهم از فیلمی انتقاد کنم که میدانم تحت شرایط «هنرخفهکنی» که گوشهای از آن را خود فیلم توصیف میکند ساخته شده است؟ آیا میشود تصور کرد کارگردانی که تحت شرایطی که در همین فیلم توصیف شده کار سینمایی میکند، بتواند فیلم عالی بسازد؟
- اگر با معیارهای جهانی به فیلم نگاه کنم، «وقتی همه خواب بودیم» فیلم درخشانی نیست. اما این همهی ماجرای این فیلم نیست. «وقتی همه خواب بودیم» یک فیلم بینالمللی نیست. در واقع کاملا برعکس، این فیلم خیلی ایرانی و خیلی معاصر است. این را نه به عنوان توجیهی برای ضعف فیلم، بلکه به این معنا میگویم که تار و پود داستانی فیلم آنچنان با معیارها و پارامترهای محدودکنندهی موجود در اکوسیستم فرهنگی-اقتصادی سینمای امروز ایران پیوسته است که ارزشگذاری آن بدون در نظر گرفتن این معیارها غیرمنصفانه است.
- نماهای داخلی عموما خوب (بعضا عالی) هستند، چه از نظر فرم حرکتی بازیگرها، صحنهپردازی، فضاسازی و نور و … اما نماهای بیرونی چندان چنگی به دل نمیزنند و به خصوص صحنههای تعقیب و گریز به نظرم خیلی ضعیف کار شدهاند.
- فیلم هم به خاطر داستانش و هم به خاطر پیامی که بیپرده واگو میکند بسیار دینامیک است و کارگردان به خوبی توانسته ریتم روایتی فیلم را با موسیقی و متن آن هماهنگ کند. متن که تند میشود، همزمان با آن ریتم تدوین و موسیقی اوج میگیرد. بر عکس، متن که آرام میشود، ریتم فیلم با وسواس و دقت کامل آهسته میشود و همراهی میکند. همینطور روال روایی فیلم حتی برای چند لحظهی کوتاه قطع نمیشود و فیلم سکانس مرده ندارد. امتیازی مهم برای فیلمی که چنین فیلمنامهی غیرخطی و پیچیدهای دارد.
- چشمهایم را میبندم که صحنههایی زیبا یا خیره کننده از فیلم را به خاطر بیاورم. صحنههایی که واقعا سینمایی باشند. مثلا استعارههای تصویری یا صحنههایی که حس زیباییشناسیکام را تحریک کرده باشد. فیلم اگر چه در این زمینه شاخص نیست، اما خالی از صحنههای از نظر بصری زیبا و یا حاوی استعارههای سینمایی نیست. مثلا: جایی مرد که داخل اتاق محبوس است میگوید وقتی محبوس است نمیتواند بخوابد. زن میگوید به این فکر کن که [دوربین تختخواب خالی را نشان میدهد و به سمت پنجره میرود] تو به من تعهدی داری و باید آن را انجام دهی. یا در موردی دیگر: زن در مقابل سینمای سوخته و در حضور انبوه جمعیت مردم و پلیس کشته میشود؛ استعارهای از مرگ کاملا قانونی و غیرمحرمانهی سینمای ایران. یا توازی بین تصویر معنایی بازیگرها/کارگردان که مورد تجاوز سرمایهدارهای ضدفرهنگ قرار گرفتهاند و ترنج، زنی که مجبور شده بود تنش را در معرض کامجویی متجاوزان قرار دهد و به همین خاطر نیز قربانی شده بود. این تجانس مفهومی بین تنفروشی (تن دادن به هنرفروشی به اجبار) و تجاوز (ضدفرهنگ متجاوز در حال ظهور) بارها و بارها در فیلم تکرار شده است.
- فیلم پر از تکفریمهای زیباست. زن که با دستهای گشاده و ملتمس روی در میلغزد. نماهای نزدیک قابل توجه. مردی که زن را تعقیب میکند و در زاویهها و موقعیتهای گرافیکی و حسگرا مدام ظاهر میشود، سکانس فراواقعی (سورئال) رستوران وقتی که زن از میان فلاش دوربینها و امضابگیرها به درهی ذهنگرایی سقوط میکند. این صحنهها که انصافا زیبا و قوی کار شدهاند و تعدادشان هم کم نیست فقط یک چیز را به من میگویند: ایکاش این فیلم دیالوگ کمتر داشت و روی این نوع صحنههای نیرومند تصویری بیشتر مکث میشد. بهرام بیضایی به خاطر اعتماد به نفس و قدرتی که در نوشتن متن دارد، به اندازهی کافی به تصویرهای گرافیکی فیلم و «زبان بیکلام» تصویر توجه نکرده در حالیکه ثابت کرده توانایی و خلاقیت خلق چنین زیباییهایی را دارد.
- سکانس بسیار طولانی کشته شدن زن مقابل سینما با چه هدفی به فیلم اضافه شده بود؟ پاسخ این نوع سئوالهای من را خود بهرام بیضایی داده:
««من نميتوانم فيلم «وقتي همه خوابيم» را تحليل كنم و شايد حتي ندانم اين اثر لايههايي دارد يا نه؟ در يك لحظه يك كاري را نوشتم كه امكان شدنش باشد و سعي كردم چيزي را بنويسم كه بتوان كار كرد. بنابراين من فقط فيلمنامهاي نوشتم كه بتوان آن را ساخت. همين. اگر اين فيلم لايههايي داشته باشد يا نه را شما يا اشخاص ديگر بعد از ديدن فيلم بايد بگوييد. من آنها را نميدانم.»» - دیدن فیلم «وقتی همه خواب بودیم» را به همه توصیه میکنم.
لطفا مشترک شوید
بامدادی
نجواها
کلیکهای خاموش
یک عکاس
سینمای این کشور را چه نوع ذهنیتهایی اداره میکنند
یک کارگردان که نمیشناسمش (آقای «داوود توحیدپرست») فیلمی ساخته که به آن مجوز پخش داده نشده است. اما چنان از رفتار شورای نظارت دلچرکین شده که برداشته و نامهای گلایهآمیز خطاب به آقای «جمال شورجه» نوشته است. آقای «جمال شورجه» خودش «کارگردان» است و در حال حاضر از اعضای «شورای صدور پروانهی نمایش وزارت ارشاد» هم هست. چون «رنج» و «صداقت» را در لابهلای این نامه حس کردم به دلم نشست. پس مناسب دبدم بخشهایی از این نامه را با هم بخوانیم.
اما قبل از اینکه نامهی ایشان را بخوانیم اجازه دهید یک خاطره هم تعریف کنم.
اعتراف میکنم که آقای جمال شورجه را نمیشناسم. اما برادر ایشان را میشناسم. اول دبیرستان که بودم یک دورهی آموزش نظامی ویژه داشتیم که ایشان هم یکی از مربیهای آموزش نظامی ما بود. ایشان تکنیکهای آموزشی بسیار ویژهای داشت، مثلا در مراسم تمرین گاه صدای خمپاره از خودش در میآورد و همهی دانشآموزان باید بلافاصله روی زمین دراز میکشیدند که مثلا ترکش نخورند. بعد ایشان با پوتین نظامی روی بچهها راه میرفت. دقت کنید: روی بچههای پانزده ساله راه میرفت. چون بچهها باید آمادهی رزم میشدند.
این پاراگراف را پیش از خواندن نامهی آقای «توحیدپرست» نوشتم که برای خواندن این نوشته دچار پیشداوری شوید. بله من عمدا شما را به سوی پیشداوری سوق میدهم تا گوشی دستتان باشد بدانید سینمای این کشور را چه نوع ذهنیتهایی اداره میکنند.
حالا اجازه دهید نامه را بخوانیم. متن نامه را خلاصه کردهام و تاکیدها از من است.
همكار محترم، به شدت اعتقاد دارم كه اسلام، دين و راه و روش برتر زندگي در همه اعصار و زمان ها مي باشد و هيچ دين و راه و روشي برتر از آن نيست اما به شرطي كه برداشت انسان ها از آن مانند آيات و نشانه هاي برتر آن، به شدت علمي، عملي، راه گشا و حلال مشكلات بشريت باشد والاآسيب هاي آن غيرقابل تصور و صددرصد ضربه زننده به اصل دين خواهد بود. به عنوان نمونه امام علي(ع) و ابن ملجم مرادي لعنت الله عليه هر دو مسلمان بودند و هر دو برداشت هاي خاص خود را از اسلام داشتند ولي امام علي(ع) برترين مرد تاريخ در همه زمان هاست و توسل به او به انسان ها آگاهي، مقيد شدن به اعمال نيك، گشوده شدن همه جهالت ها و تاريكي ها و رفع گرفتاري و حل شدن همه مشكلات ذهني و عيني در خود و جامعه را به ارمغان مي آورد ولي ابن ملجم مرادي لعنت الله عليه منفورترين مرد تاريخ در همه زمان هاست و توسل به او به انسان ها، جهالت و گمراهي، مقيد شدن به اعمال زشت و ضدانساني، بن بست فكري و عملي و ايجاد مشكل و گرفتاري براي انسان ها[را] به همراه دارد.
يك سوال از نظر من خيلي اساسي [است] و آن اين است كه چرا اين شورا پس از اين همه وقت، هنوز به صورت كتبي و شفاف جواب من و تهيه كننده محترم را نداده است؟! حضرتعالي در همين گفت وگو فرموده ايد: من سخنگوي شورا نيستم و در مورد اين فيلم هنوز وارد بحث نشده ايم و نتيجه گيري كلي بوده است. اگر چنانچه لازم باشد فيلم اصلاحيه اي بخورد تا از محاق بيرون بيايد بايد با كارگردان صحبت شود و تعامل كنيم تا مواردي كه لازم است اصلاح شود و فيلم دوباره مورد توجه شورا قرار بگيرد… آقاي شورجه، پس كي قرار است به صورت قانوني اين اتفاق بيفتد؟! ما كه خواب و خوراك نداريم و نيمه جان شده ايم. چرا جلسه اي برقرار نمي شود و تعاملي صورت نمي گيرد؟ مگر دوستان شوراي پروانه نمايش في سبيل الله كار مي كنند؟! مگر حقوق نمي گيرند كه به مشكل مردم و ارباب رجوع رسيدگي كنند؟! مگر نمي دانند كه فيلم من در بخش خصوصي ساخته شده است و مثل خيلي از فيلم هاي دوستانمان بيت المالي نيست. اصلافرض بر اينكه اين دوستان حقوق نمي گيرند و گمارده شده اند كه براي مردم كار كنند. اين چه جور كار و رفتاري است كه همه ناراحتند. آيا در ما قبل قرون وسطي هم با مردم اينگونه رفتار مي كردند؟! آيا در عصر حجر و انسان هاي نئال درتال اينگونه به مردم بي احترامي مي كردند؟! اين چه جور برداشتي از دين برتر اسلام است كه حل مشكلات مردم هيچ جايگاهي ندارد و مردم و هنرمندان مدام تحقير مي شوند؟!
من اين فيلم را با آدم هاي متخصص و غيرمتخصص بسياري ديده ام. هيچ كدام از آنها نظر شما را ندارند و فيلم مرا يك فيلم ملودرام خانوادگي و اجتماعي مي دانند و وجود و نمايشش را به همين شكل براي مردم لازم و ضروري مي دانند ولي شما نظر ديگري داريد و اصرار مي ورزيد كه حتما قيچي معروفتان را به دست گرفته و فيلم را قلع و قمع و بي پدر و مادر كنيد تا زمان آن به 90 دقيقه برسد. آقاي شورجه مگر آيه محكم قرآن است كه فيلم حتما بايد 90 دقيقه باشد. گفته ايد كه من به پلان هاي فيلم بسيار حساس هستم. چرا نبايد حساس باشم. فيلم من عين بچه من است. چه معيوب و زشت و چه سالم و زيبا به شدت دوستش دارم و حاضر نيستم شما فرزند مرا معيوب كنيد.
آقاي شورجه، لطف ديگري به مردم و فيلمسازان بكنيد و قوانين حاكم بر شوراي صدور پروانه نمايش را به صورت كاملا روشن و آشكار بين فيلمسازان و منتقدان توزيع كنيد تا آنها بدانند كه شما با چه معيار و ميزاني به قضاوت فيلم ها مي نشينيد تا معايب آن را به نقد كشيده و اصلاح كنند و جلوي ضررهاي مادي و معنوي بسيار زيادي كه صرفا ناشي از عدم آگاهي از ضوابط مي باشد گرفته شود.
آقاي شورجه، آيا شما به توصيه خدا و رسولان و ائمه و رهبران دين و كشور عمل كرده ايد يا فقط حرف از عدالت زده ايد و همه مواهب مادي و معنوي را براي عده اي خاص خواسته ايد؟! آيا خبر داريد كه چه تعداد از فيلمسازان كشور بيكار هستند؟! آيا مي دانيد آنها زن و بچه دارند و مستاجر مي باشند؟! آيا مي دانيد كه خيلي از هنرمندان اين كشور از انواع بيمه ها بي بهره هستند؟! آيا خبر داريد كه خيلي از همكاران شما همانند حضرتعالي وابسته به دولت نيستند و از دولت حقوق نمي گيرند؟! آقاي شورجه، شما هر چه اراده كنيد در اختيارتان است! امتياز فيلم و سريال سازي درباره 124 هزار پيغمبر و پيغمبرزاده و معصومين عليهم السلام و امام زادگان عزيزشان و همه قصه هاي قرآني و غيرقرآني و غيره و غيره در اختيار شماست. آيا امام علي(ع) و رهبران عزيز جامعه به چنين عدالتي نظر دارند؟! آقاي شورجه انصاف داشته باشيد.
آقاي شورجه، شما را به خدا و به قرآن اذيت نكنيد و بگذاريد ذره اي از هوا در فضاي كشور وجود داشته باشد كه من و امثال من بتوانيم نفس بكشيم. باور كنيد تفكر شما، من و همنسلان من و جامعه را خفه خواهد كرد. همانگونه كه سينماي دفاع مقدس را خفه كرد. ما به خدا و رسولان خدا و روز قيامت به شدت ايمان داريم و نيكوكاري را پيشه خود ساخته ايم و شما نمي توانيد براي من و همنسلان من تعيين تكليف بكنيد. آقاي شورجه، يادتان باشد كه اختلاف داشتن مومنان بسيار خوب است و مومنان بايد به يكديگر حيات و زندگي و محبت اهدا كنند. آقاي شورجه من با ديگران كاري ندارم ولي از امروز خودم به عنوان يك مسلمان و شيعه مسوول در هر زمان و مكاني به نابرابري هايي كه شما و دوستانتان برايم به وجود بياوريد اعتراض دارم . من دزد نيستم. قاچاقچي نيستم. تجاوزگر نيستم. من يك بچه كارگر مسلمان و مومن از محله جواديه و نازي آباد هستم كه فقط و فقط دوست دارم شرافتمندانه براي مردم و كشورم كار كنم و حق حيات داشته باشم. آقاي شورجه، گرفتن حق كار و حق حيات كه در ما قبل تاريخ هم به رسميت شناخته شده را از من و همنسلان من نگيريد كه البته نمي توانيد بگيريد…
آقاي شورجه من و شما و ديگران مي توانيم، هم مانند امام علي(ع) باشيم و هم مانند ابن ملجم مرادي لعنت الله عليه. عزيز دل! من با گفتن اين مطالب فقط و فقط قصد پند و اندرز داشتم كه قرآن هم پند و اندرز است. آقاي شورجه، اگر فيلم سينمايي نامزد آمريكايي من ضددين و ضدمذهب و ضدكشور و ضدامنيت است بدين وسيله به شما اجازه مي دهم كه آن را به حبس ابد محكوم كرده و زنداني اش كنيد در غير اين صورت اجازه بدهيد كه من و همنسلان و همفكران من كه به شدت به دين و مذهب و كشور و امنيت و پويايي آن اعتقاد و ايمان داريم و ذره اي از بيت المال و منابع عمومي كشور سوءاستفاده نكرده ايم از آيين آباء و اجدادي خودمان دفاع كنيم تا كشور عزيز و نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران خداي ناكرده به دست نااهلال و نامحرمان نيفتد.
لطفا مشترک شوید
بامدادی+لینکدونی
فقط بامدادی
نجواها
لینکهای روز (14-04-2008)
-
یکفتحی هم یک حرکت مهم انجام داد و وبلاگ وردپرس دات کاماش را به دومین چسباند.
-
آقای اصغر شاهرودی در اثر سانحه رانندهگی در کماست. او یک عمر برای سینما بوم دست گرفته، حالا سینما برای شاهوردی چه کار میکند؟
-
درخواست جسورانه و دوستداشتنی توکا از مریم فیروز
-
یکی از بهترین و قویترین ابزارهای تحلیل سیاسی بررسی نتایج نظرسنجیها (خواست واقعی مردم ) و مقایسه آن با برنامههای واقعا موجود سران سیاسی است.
-
دوربینهای پولاروید طرفداران زیادی داشتند و با ظهور دوربینهای دیجیتال شرکت پولاروید ورشکست شد. اما داستان عکس چاپی در دنیای دیجیتال هنوز ادامه دارد.
-
با پر کردن خودکار فرمها ، روباتهای گوگل صفحههای بیشتری را جستجو میکنند.
-
مقاله تحلیلی مفصل که نشان میدهد ایران در سالهای اخیر به طور روزافزونی به کشورهای آسیایی نزدیک شده است.
-
نماینده مردم تبریز جسورانه گیوتین شورای انقلاب فرانسه را با تیغ رد صلاحیتها مقایسه کرد.
-
مثال جالبی زده که ملموس هم هست. رشد سریع شرکتها در صورت عدم برنامهریزی میتونه شبیه مثال قورباغه باشه.
-
من هم وقتی از تهران دورم همینچیزا رو میخوام. تهران وقتی ازش دوری خیلی دوستداشتنی و پرخاطره است.
مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی