وقتی همه خواب بودیم؛ سینما را کشتند

امشب فیلم «وقتی همه خواب بودیم» ساخته‌ی بهرام بیضایی را دیدم. فیلمی که سینمای امروز ایران را سینمایی سوخته توصیف می‌کند که در آن رجاله‌ها و لکاته‌ها و متجاوزان عرصه را بر سینماگران واقعی تنگ کرده‌اند. شاید دور از حقیقت نباشد، اما فیلم انگار کمی تندروی می‌کند.

این نوشته یک نقد منسجم و یک‌پارچه نیست. نکته‌هایی است که بعد از دیدن فیلم به نظرم رسیده و فهرست‌وار اشاره می‌کنم. در ضمن اگر فیلم را ندیده‌اید این نوشته حاوی ضدحال (spoiler) است.

  • فیلم‌نامه‌ی فیلم و اصولا شیوه‌ی پرداخت آن طوری است که اجازه‌ی هرگونه انتقاد منصفانه را از من بیننده می‌گیرد. چطور می‌توانم به خودم اجازه دهم از فیلمی انتقاد کنم که می‌دانم تحت شرایط «هنرخفه‌کنی» که گوشه‌ای از آن را خود فیلم توصیف می‌کند ساخته شده است؟ آیا می‌شود تصور کرد کارگردانی که تحت شرایطی که در همین فیلم توصیف شده کار سینمایی می‌کند، بتواند فیلم عالی بسازد؟
  • اگر با معیارهای جهانی به فیلم نگاه ‌کنم، «وقتی همه خواب بودیم» فیلم درخشانی نیست. اما این همه‌ی ماجرای این فیلم نیست. «وقتی همه خواب بودیم» یک فیلم بین‌المللی نیست. در واقع کاملا برعکس، این فیلم خیلی ایرانی و خیلی معاصر است. این را نه به عنوان توجیهی برای ضعف فیلم، بلکه به این معنا می‌گویم که تار و پود داستانی فیلم آن‌‌چنان با معیارها و پارامترهای محدودکننده‌ی موجود در اکوسیستم فرهنگی-اقتصادی سینمای امروز ایران پیوسته است که ارزش‌گذاری آن بدون در نظر گرفتن این معیارها غیرمنصفانه است.
  • نماهای داخلی عموما خوب (بعضا عالی) هستند، چه از نظر فرم حرکتی بازی‌گرها، صحنه‌پردازی، فضاسازی و نور و … اما نماهای بیرونی چندان چنگی به دل نمی‌زنند و به خصوص صحنه‌های تعقیب و گریز به نظرم خیلی ضعیف کار شده‌اند.
  • فیلم هم به خاطر داستانش و هم به خاطر پیامی که بی‌پرده واگو می‌کند بسیار دینامیک است و کارگردان به خوبی توانسته ریتم روایتی فیلم را با موسیقی و متن آن هماهنگ کند. متن که تند می‌شود، همزمان با آن ریتم تدوین و موسیقی اوج می‌گیرد. بر عکس، متن که آرام می‌شود، ریتم فیلم با وسواس و دقت کامل آهسته می‌شود و همراهی می‌کند. همین‌طور روال روایی فیلم حتی برای چند لحظه‌ی کوتاه قطع نمی‌شود و فیلم سکانس مرده ندارد. امتیازی مهم برای فیلمی که چنین فیلم‌نامه‌ی غیرخطی و پیچیده‌ای دارد.
  • چشم‌هایم را می‌بندم که صحنه‌هایی زیبا یا خیره کننده از فیلم را به خاطر بیاورم. صحنه‌هایی که واقعا سینمایی باشند. مثلا استعاره‌های تصویری یا صحنه‌هایی که حس زیبایی‌شناسیک‌ام را تحریک کرده باشد. فیلم اگر چه در این زمینه شاخص نیست، اما خالی از صحنه‌های از نظر بصری زیبا و یا حاوی استعاره‌های سینمایی نیست. مثلا: جایی مرد که داخل اتاق محبوس است می‌گوید وقتی محبوس است نمی‌تواند بخوابد. زن می‌گوید به این فکر کن که [دوربین تخت‌خواب خالی را نشان می‌دهد و به سمت پنجره می‌رود] تو به من تعهدی داری و باید آن را انجام دهی. یا در موردی دیگر: زن در مقابل سینمای سوخته و در حضور انبوه جمعیت مردم و پلیس کشته می‌شود؛ استعاره‌ای از مرگ کاملا قانونی و غیرمحرمانه‌ی سینمای ایران. یا توازی بین تصویر معنایی بازیگرها/کارگردان که مورد تجاوز سرمایه‌دارهای ضدفرهنگ قرار گرفته‌اند و ترنج، زنی که مجبور شده بود تنش را در معرض کام‌جویی متجاوزان قرار دهد و به همین خاطر نیز قربانی شده بود. این تجانس مفهومی بین تن‌فروشی (تن دادن به هنرفروشی به اجبار) و تجاوز ‌(ضدفرهنگ متجاوز در حال ظهور) بارها و بارها در فیلم تکرار شده است.
  • فیلم پر از تک‌فریم‌های زیباست. زن که با دست‌های گشاده و ملتمس روی در می‌لغزد. نماهای نزدیک قابل توجه. مردی که زن را تعقیب می‌کند و در زاویه‌ها و موقعیت‌های گرافیکی و حس‌گرا مدام ظاهر می‌شود، سکانس فراواقعی (سورئال) رستوران وقتی که زن از میان فلاش دوربین‌ها و امضابگیرها به دره‌ی ذهن‌گرایی سقوط می‌کند. این صحنه‌ها که انصافا زیبا و قوی کار شده‌اند و تعدادشان هم کم نیست فقط یک چیز را به من می‌گویند: ای‌کاش این فیلم دیالوگ کمتر داشت و روی این نوع صحنه‌های نیرومند تصویری بیشتر مکث می‌شد. بهرام بیضایی به خاطر اعتماد به نفس و قدرتی که در نوشتن متن دارد، به اندازه‌ی کافی به تصویرهای گرافیکی‌ فیلم و «زبان بی‌کلام» تصویر توجه نکرده در حالی‌که ثابت کرده توانایی و خلاقیت خلق چنین زیبایی‌هایی را دارد.
  • سکانس بسیار طولانی کشته شدن زن مقابل سینما با چه هدفی به فیلم اضافه شده بود؟ پاسخ این نوع سئوال‌های من را خود بهرام بیضایی داده:
    ««من نمي‌توانم فيلم «وقتي همه خوابيم» را تحليل كنم و شايد حتي ندانم اين اثر لايه‌هايي دارد يا نه؟ در يك لحظه يك كاري را نوشتم كه امكان شدنش باشد و سعي كردم چيزي را بنويسم كه بتوان كار كرد. بنابراين من فقط فيلمنامه‌اي نوشتم كه بتوان آن را ساخت. همين. اگر اين فيلم لايه‌هايي داشته باشد يا نه را شما يا اشخاص ديگر بعد از ديدن فيلم بايد بگوييد. من آنها را نمي‌دانم.»»
  • دیدن فیلم «وقتی همه خواب بودیم» را به همه توصیه می‌کنم.

8 دیدگاه برای «وقتی همه خواب بودیم؛ سینما را کشتند»

  1. بابا چه حس قوی داری! من فیلم می‌بینم چیزی از دیالوگاش یادم نمی‌مونه! نمی‌دونم مشکل از منه یا فیلم

    لایک

  2. چه جالب! وبلاگ قبلی که خوندم هم به این فیلم اشاره کرده بود و البته در مقایسه با اخراجی ها گفته بود خوبه!
    من که هنوز ندیدمش ولی کسی که دیده بود می گفت بهتر بود کارگردان اسم فیلم رو می گذاشت «وقتی فقط من بیدارم» چون ظاهرا منظورش همین بوده!

    لایک

  3. به نظر من زیباترین قسمت فیلم همون کشته شدن زن در مقابل سینمای سوخته ست و قشنگ ترین دیالوگ هم همونجا گفته میشه که مرد میگه :»من عاشقت شده بودم، تو خیلی شبیه ترنجی» و مژده شمسایی در جواب میگه «ما همه شبیه همیم»

    لایک

  4. مرسی عزیز مواردی رو که اشاره کردی درد آوره ، از سینما که بیرون اومدم گفتم متاسفم برای بیضایی که مجبور به ساختن چنین فیلمی شده بیضایی میتونه شاهکار بسازه و اینو قبلا نشون داده فیلم بسیار وحشتناک تر سگ کشی بغض داره و اگه فریاد سگ کشی بر سر سوداگران بود فریاد وقتی همه خوابیم بر سر خود این سینماست …
    خسته نباشی

    لایک

  5. دوست من; وقت بخير
    من ضد حال ها روخوندم,البته من فيلم رو چند بار ديدم0
    مشخصه فيلم زيادميبيني اما مشكل اينجاست كه
    «ميبيني ; نگاه نميكني»
    بعدازپيشنهاد ديدن دوباره و چند باره ي فيلم,تو وتمام
    عزيزاني كه راجع به فيلم نظر دادندرو(+خودم)
    به يك بيت شعراز مولوي مهمون ميكنم

    «هرچه مي گويم به قدر فهم توست
    مردم اندر حسرت فهم درست»

    باسپاس
    وديگرهيچ..

    لایک

من همه‌ی کامنت‌های وارده را می‌خوانم. اما ‌لطفا توجه داشته باشید که بنا به برخی ملاحظات شخصی از انتشار و پاسخ دادن به کامنت‌‌هایی که (۱) ادبیات تند، گستاخانه یا بی‌ادبانه داشته باشند، یا (۲) در ارتباط مستقیم با موضوع پستی که ذیل آن نوشته شده‌اند نباشند و یا (۳) به وضوح با نشانی ای‌میل جعلی نوشته شده باشند معذور هستم. در صورتی که مطلبی دارید که دوست دارید با من در میان بگذارید، از صفحه‌ی تماس استفاده کنید. با تشکر از توجه شما به بامدادی.

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: