لینک‌های روز: فرق بین فلسطین و دارفور

  • از ما کسی پیر نمی‌شود » ایمــــایان
    چند سال پیش به معاونت سینمایی که روی سانسور یکی از فیلهایم پافشاری می‌کرد گفتم که چندسالی بیشتر برایم باقی نمانده است؛ این سالهای باقیمانده هم آنقدر ارزش ندارند که بخواهم پا روی باورهایم بگذارم. امیر نادری می‌گفت:« جوری فیلم بساز که اگر سر صحنه سکته کردی و مردی، آخرین پلانت بهترین نمای همه‌ی عمرت باشد» می‌بینی چه راه حل خوبی برای کوتاهی عمرم پیدا کرده‌ام؟ این گونه فکر کردن به من جرأت می‌دهد،  جرأت می‌دهد که فیلم بد نسازم، به کسی باج ندهم و زیر بار سانسور نروم. این گونه فکرکردن مرا جوان و پرانرژی می‌کند چون نیازی به محافظه‌کاری و مصلحت‌اندیشی نمی‌بینم؛ توانم را دوچندان می‌کند چون فرصت ندارم و باید بهترین فیلمی را که دوست دارم بسازم. این گونه فکرکردن نه تنها به ضرر من نیست بلکه به نفع من هم هست که بیشتر زنده بمانم و برای هر روزش خدا را شاکر خواهم بود  امّا اگر به موقع و در پنجاه‌وچندسالگی جهان فانی را وداع گفتم، در لحظه‌ی مرگ شرمنده‌ی سینما نخواهم بود. همانطور که در حال حاضر و خلوت خودم هرگز شرمنده‌ی فیلمهایی که ساخته‌ام نیستم؛ شاید اینگونه فکرکردن همان بی‌نیازی است.
  • به باد می‌ماند دل‌تنگی » تلخ،مثل عسل
    یک مجسمه کادو گرفته‌ام. مرد و زنی هستند که دارند می‌رقصند. جوری می‌رقصند که انگار تنیده شده‌اند در هم.  مرد کمر زن را گرفته و خمش کرده به عقب، جوری که کافی‌است دستش را بردارد تا زن بیافتد. زن دست راستش روی شانه مرد است. توی مجسمه معلوم نیست اما حتمن وقتی خم شده شانه مرد را فشرده، جوری که رد انگشتش بر پوست مرد باقی مانده. شاید زن هرگز نفهمد وقتی رقص تمام شد مرد در خلوتش جلوی آیینه ایستاده قرمزی شانه اش را تماشا کرده، رد انگشتان زن را با دست لمس که نه، نوازش کرده و لبخند زده؛ از آن لبخندها که باید عمری با کسی زندگی کنی تا بفهمی معنایش چیست.
  • دمکراسی از جنس » راز سر به مُهر
    مردم خوب می دانند «چه نمی خواهند» ولی دقیقا نمی دانند «چه می خواهند»؛ یا شاید هم می دانند و تعارف و عافیت و الباقی محذورات مجال ابرازش را نمی دهد … خلاصه جنس دمکراسی ما از جنس «نه» است نه «بله»
  • قدرت جنبش سبز در کتک خوردن است نه کتک زدن » عباس عبدی
    اگر جنبش سبز بيش از هميشه از رفتارهايي كه در اين جنبش، موجب تقويت خشونت در طرف مقابل مي‌شود پرهيز كند (پرهيز از دروغ به اسم جنبش، پرهيز از هر شعار راديكال و بي‌مبنا و خشونت زا، پرهيز از هر اقدام عملي خشونت‌آميز) قطعاً آينده اميدبخشي را بايد براي كشور انتظار كشيد، چون ترديدي ندارم كه اين شيوه از يك سو موجب انفعال جريان خشونت‌طلب حاكم مي‌شود، و از سوي ديگر زمينه را براي پذيرش مطالبات به حق جنبش از جمله رعايت قانون، بسط و رعايت آزادي‌ها و انتخابات نسبتاً آزاد فراهم خواهد كرد. براي اين كار كليه كساني كه خود را طرفدار اين جنبش مي‌دانند بايد صادقانه رفتار كنند. آنان اگر آقاي موسوي يا كروبي را قبول دارند، حتماً سعي كنند در چارچوب‌هاي اعلاني آنان اقدام كنند، نه اينكه كارهاي خودشان را به نام جنبش سبز انجام دهند
  • به چه راضی می شوند این کنار گود نشین ها؟ » مجمع دیوانگان
    اگر نخوانده اید بخوانید تا متوجه شوید که شیخ ما در پاسخ به بازجویان وزرت اطلاعات اینگونه به مرور وقایع و مصایب نپرداخته است. بلکه در برابر خبرنگار سبز لندن نشینی ناگزیر به دفاع از خود شده که در یک صبح دل انگیز بهاری هوس کرده تا به شیخ زنگ بزند و بپرسد «خب تا کجا به بیانیه صادر کردن و عمل نکردن به الزامات مبارزه  می خواهید ادامه دهید؟»
  • بدحجاب خواهر و مادر کسی نیست، بدحجاب یک نوع حیوان ِ دوپای جذاب است » کمانگیر
    جایی درمورد کلماتی که سربازان آمریکایی برای نام بردن ژاپنی ها در زمان جنگ جهانی دوم به کار می بردند می خواندم. به جای استفاده از چیزی مثل «ژاپنی»، آمریکایی ها از اصطلاح Jap استفاده می کردند. این نامگذاری ِ تحقیر‌آمیز به سرباز کمک می کرد که تلقی انسانی از سرباز ژاپنی را کنار بگذارد و راحت تر شلیک کند. نظیر همین فرایند در زمان جنگ ایران و عراق و به کمک عناوینی چون «مزدور بعثی» در جامعه ی ایرانی پیاده شد. به نظر من عنوان «بی حجاب» کارکرد مشابهی در جامعه ای دارد که نه دچار جنگ با مهاجم خارجی، که درگیر جنگ داخلی است.
  • اعتراف های صمیمانه ضرغامی » راز سر به مُهر
    نظرسنجي‌ها نشان مي‌دهد درصد بسيار بالايي از بييندگان «فارسي وان» اذعان دارند كه فيلم‌هاي اين شبكه فسادآميزاست. حال، اینكه چرا مردم اين شبكه را تماشا مي‌كنند، مساله ديگري است ( … جگر سوزترین اعتراف همین یکی است)
  • هرکجا قانون نباشد، پای یزید در میان است » محمد نوری‌زاد
    لیستی را که جلویش بود ورق زد و گفت: چرا باید روی زیرپیراهنی‌ات بنویسی «ما زنده‌ایم، پس زندگی می‌کنیم.» گفتم: این جمله‌ی ساده قرار است کجای دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشور ما را به لرزه اندازد؟ گفت: آدم را یاد سخن دکارت می‌اندازد که «من اعتراض می کنم، پس هستم!»
  • کتاب‌های محبوبِ ۸۲ وبلاگ‌نویس » خوابگرد
    فراخوان انتخاب «محبوب‌ترین و خوش‌اقبال‌ترین» کتاب داستانی سال، پس از مهلتی یک‌ماهه در ساعت ۱۲ شب دهم خردادماه ۸۹ با شرکت ۸۲ وبلاگ‌نویس به پایان رسید. پیش‌تر در آیین این برنامه  اعلام کرده بودم که اگر شمار شرکت‌کننده‌ها به عدد پنجاه برسد، نتیجه‌ی فراخوان را رسماً اعلام خواهم کرد و در جایی دیگر گفته بودم که با توجه به شناخت و تجربه‌ای که از این فضا دارم، شرکت‌کردن دستِ‌کم پنجاه نفر در این برنامه، پشتوانه‌ی خوبی برای آن خواهد بود. و اکنون خرسندم که در پایان این ضیافت وبلاگی به صرف کتاب، می‌توانم از برآیند امتیازاتی که ۸۲ شرکت‌کننده به کتاب‌های محبوب خود داده‌اند، سه کتابی را که بیش‌ترین امتیاز را به دست آورده‌اند به همگان معرفی کنم.
  • کشتی دیگری برای شکستن محاصره غزه راهی شده است » ٤دیواری
    تیتر انتخابی بی‌بی‌سی برای خبر حمله وحشیانه کماندوهای اسرائیلی به کاروان کمک‌های بشردوستانه این بود: «کماندوهای اسرائیلی در کشتی‌های امدادی عازم غزه پیاده شدند»!  یعنی تقریبا یه چیزی شبیه به این: لباس‌شخصی ها در کوی دانشگاه تهران قدم زدند!
  • نامه پنجم محمد نوری زاد به رهبر
    سران واقعی فتنه ، سران قدرت های در سایه اند . سرانی که میلیارد میلیارد پول بی زبان مردم را جابجا می کنند، وبه پروندۀ مفتوحۀ میلیاردها پول گمشده ، پوزخند می زنند. در این یک سال گذشته ، وبا غوغایی که از رسانه ها وتریبون های رسمی علیه سران فتنه در گرفت ، قدرت های در سایه ، بهترین فرصت را برای پیش برد مقاصد خود بلوکه کردند . قدرت های در سایه ، در این یک سال پر آشوب و پر هیاهو ، به قدر همه عمر خود به تحکیم مواضع خود پرداختند ، اما غافل از این که بخش وسیعی از مردم را از اطراف شما پراکندند . قدرت های در سایه ، به مردم احتیاج ندارند ، اما کدام رهبر است که بدون مردم ، همچنان رهبر باشد و رهبری کند ؟!
  • زندگی دیگران » خواب بزرگ
    من هم باید فکر می‌کردم کسی هستم. باید یک جوری سنگینی را تحمل می‌کردم. برای همین وفتی 13 سالم بود و برای اولین بار تقسیم‌بندی روشنفکر و عامی را از پدرم شنیدم کلی کیف کردم. تفاوت من (ما)  و دیگران می‌توانست به مرزمان معنی بدهد و تنهایی‌مان را موجه. دانشگاه که رفتم با کلی آدم حسابی آشنا شدم. دیگران زیادی جزء ما شدند. ناغافل فهمیدم مرز دارد بخار می‌شود. فهمیدم در این جهان وانفسا نه من خر یکه‌ای هستم ، نه بقیه عامی و خطرناک. فهمیدم این مرزبانی کار چرند و خسته‌کننده‌ایست. هر که باید بیاید می‌آید. قضیه به آن پیچیدگی نبود. بعد دیدم سالها گول خورده‌ام. عصرها هنوز دلگیر بودند، اما این‌بار دیگر دلیل موجهی برایشان نداشتم.
  • فرق فلسطین و دارفور » ایمــــایان
    در کنار اعتراض به دیگر موارد ظلم و جنایت در جهان، اسرائیل باید اولویّت نخست انتقاد روشنفکران دنیا باشد چون اوّلاً هیچ جای دیگر جنایت اینقدر آگاهانه، رسمی، دولتی و برنامه‌مند‌ انجام نشده است، ثانیاً در مورد هیچ کشور دیگری تا این حد لاپوشانی و حتّی تأیید قدرتهای اوّل جهانی همراه بیداد و ستم نبوده است و ثالثاً هیچ جای دیگری نعل وارونه‌‌ی مظلومیّت و دارابودن حقّ دفاع از خود برای اشغالگران و انگ ضدّصلح و تروریست بر ساکنان سرزمینهای اشغالی زده نشده است. اعتراض به دیگر موارد، اعتراض به عاملان و مسبّبان آنهاست امّا در فلسطین، اعتراض به ساختار بیمار و سترون نظم سیاسی جهانیست که نه تنها با سلاح وتو جلو رسیدگی به آن را می‌گیرد، بلکه آن را توجیه هم می‌کند و این تفاوت بسیار بزرگیست.

.


* بدیهی است (هست؟) که این نقل قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
با توجه به فیلتر بودن بامدادی، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینه‌ی بامدادی» پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: مبارزه‌ی بی‌خشونت خشونت‌آمیز

  • در اندوه مرگ خالق ناتور دشت » پرده ناتمام
    سلینجر برای من و خیلی‌ از دوستان رمان‌خوانی که می‌شناسم یکی از محبوب‌ترین رمان‌نویس‌های معاصر بود. «ناتور دشت»اش را بارها خوانده بودم و قطعا تا آخر عمرم باز هم چند باری می‌خوانمش. با هولدن کالفید و سرگشتگی‌هایش مدت‌ها دست‌ به گریبان بودم. بعد از من هم خواهرم. نسل به نسل، دست به دست می‌شود این کتاب انگار. دلتنگی‌های نقاش خیابان چهل و هشتمش، فرانی و زوئی‌اش که فیلم پری داریوش مهرجویی روایتی بود از همان داستان…  چه باید نوشت در سوگ یک نویسنده یا شاعر؟ وقتی همه‌ی زندگی آدم با شعرها یا داستان‌های یک نفر گره می‌خورد و بعد آن آدم یک‌هو بی‌خبر می‌میرد، آدم انگار از همه چیز تهی می‌شود.
  • چگونه به یک وبلاگ نويس موفق تبدیل شویم؟! » توصیه‌های یک اقتصاددان
    تفاوت اصلی میان وبلاگ‌نویسان و روزنامه‌نگاران حرفه‌ای آن است که هنگامی که روزنامه‌نگاران تمایل دارند که به یک مقاله خبری، به عنوان پایان یک جریان روزنامه‌نگاری، بیاندیشند، وبلاگ‌نویسان تازه در پی آنند که به عنوان شروع یک مکالمه، به یک پست جدید وبلاگ فکر کنند و دلیل اینکه چرا تواضع اهمیت دارد این است که: روزنامه‌نگاران از اینکه به دیگران اعتبار ببخشند متنفرند، در صورتی که وبلاگ‌نویسان به آن عشق می‌ورزند.
  • قصاص » سه روز پيش
    یا از هواپیما پیاده می‌شدید و عطای سفر تفریحی به اروپا را به لقایش می‌بخشیدید. یا وقت رنگ کردن دیوارهای خانه، سطل رنگ را می‌پاشیدید توی صورتش و می‌رفتید توی آشپزخانه برای خودتان چای می‌ریختید. یا وقت بریدن نان‌ها با چاقوی نان‌بری، چاقو را تا دسته توی شکمش فرو می‌کردید و می‌کشیدید بیرون و به بریدن نان‌ها ادامه می‌دادید. یا اگر همان لحظه به خواب می‌رفت بالش را می‌گذاشتید روی سرش آن‌قدر فشار می‌دادید که از دست و پا زدن بیفتد و متواری می‌شدید.
  • عکاسی از مردم » سام جوان‌روح
    عکاسی خیابانی درباره‌ی کسرهایی از ثانیه‌‌ است. درست در همان لحظه که فکر می‌کنی باید عکس را بگیری. در واقع اگر دقیق‌تر صحبت کنیم؛ عکس را باید درست یک لحظه قبل بگیری. عکاس‌های خوب آینده‌ی صحنه را پیش‌بینی می‌کنند.
  • مبارزه‌ی بی‌خشونت خشونت‌آمیز » ۴دیواری
    تحلیل مفصل، خواندنی و مهم مانی ب. درباره‌ی مفهوم مبارزه‌ی بدون خشونت.
  • مشق شب هزارباره » بلوط
    بعضی شعرها را باید هزارباره بخوانیم…
  • این‌که بگوییم عامل تمام وقایع بیگانگان هستند تبرئه کردن است!؟ » سعید مدنی
    باید بین جنبش‌های اجتماعی قدیم و جدید تفاوت قائل شد، جنبش‌های قدیم با شکل سازمان سلسله مراتبی بود که به یک رهبری کاریزماتیک ختم می‌شد که بر کل جنبش و اعضای آن سیطره داشت و همه‌ی بدنه‌ی اجتماعی جنبش منتظر دستور رهبر بود برای حرکت یا ایستادن؛ ولی جنبش‌های جدید مدیر دارند نه رهبر و شبکه‌ی روابط در آن هرمی نیست و افقی است؛ مثلا بسیار هوشیارانه مهندس موسوی می‌گوید چون شما از من برای حضور در نمازجمعه دعوت می‌کنید من می‌آیم و با همین هوشیاری هم در صف اول نمازجمعه قرار نمی‌گیرد و بین مردم می‌رود تا این‌که به این بدنه اجتماعی هویت ببخشد، در واقع این جنبش بی سر نیست بلکه سر جنبش وظایفش عوض شده است. به نظر من مهندس موسوی بر این واقف است که بنا نیست رهبر یک سازمان هرمی باشد بلکه با این بدنه بده و بستان دارد و پیام‌هایی به آن می‌دهد و پیام‌هایی می‌گیرد، همان‌طور که بدنه‌ی اجتماعی خودش را با سران جنبش هماهنگ می‌کند، مهندس موسوی هم خودش را با بدنه هماهنگ و تنظیم می‌کند و در عین حال تلاش می‌کند با مدیریت، نظم بیشتری به آن بدهد و سیاست‌های جنبش را مشخص کند نه راهکارهای جزئی و تاکتیک‌ها را؛ همان‌طور که ماکس وبر می‌گوید کاریزما بودن جنبش مقدمتا ناشی از این نیست که یک رهبر روحانی و قدرتمند در راس جنبش است بلکه ناشی از آن است که جنبش بر مواضع و دیدگاه‌های خود تا چه اندازه استوار است، هر چقدر یک جنبش بر مواضع و تحقق مطالبات خود استوار باشد کاریزماتر است. در جنبش‌های اعتراضی قدیم نمود این مقاومت رهبری بود، در جنبش‌های جدید کل جنبش چنین ایستادگی و پایداری را دارد. در چشم بدنه‌ی جنبش مهندس موسوی به عنوان یک رهبر مافوق نیست ولی مقاوم و شجاع است و همین‌طور در چشم مهندس موسوی، بدنه‌ی اجتماعی مقاوم است و بر سر مواضع خودش پایدار است و تا آخر ایستاده.
  • برای خودم می نویسم، که قرار نیست انقلاب کنم! » بر ساحل سلامت
    ین یکی دو روز مدام نوشته‌ها را می‌خوانم. یکی به گفته‌ی کروبی ایراد می‌گیرد، دیگری نامه‌ی خاتمی را سرزنش می‌کند و آن دیگری بیانیه‌ی موسوی را مثال می‌زند. و من مانده‌ام در تعجب از فضایی که ایجاد شده که حتی من نوعی هم جرات نمی‌کنم بیایم و بنویسم که من مشکلی با هیچ‌کدام از این سه تا  و اصل حرفشان نداشته‌ام. در ذهنم و در حرفم هم نمی‌خواهم مانند بسیاری قضایا را ماسمالی کنم و آن‌طور که خود می‌خواهم تعبیر و تفسیر نمایم. شک ندارم که هیچ‌کدام از این آقایون و بسیاری از مردمی که تا امروز آمده‌اند و خواهان اصلاح و تغییر هستند، قصدشان هیچ‌گونه فروپاشی ساختاری نیست. من عکس‌العمل های این آقایان را در واقع متصل کردن جنبش سبز به مردمی می‌دانم که به هیچ‌وجه به تندی جریان رادیکال نیستند. مردمی که می‌خواهند زندگی کنند و می‌خواهند خوب زندگی کنند و نه سیاست‌مدارند و نه  علاقمندند سیاست همیشه عنصر اساسی زندگیشان باشد.  موسوی و خاتمی و کروبی خواستشان اصلاح «نظام جمهوری اسلامی» است و هیچ‌کدام از ما در این شک هم نداریم. گاهی وقتی نوشته‌ها را می‌خوانم و عکس‌العمل‌ها را می‌بینم شک می‌کنم به شناخت خودم از افراد.
  • یک عکس یک برداشت » بارون نگار
    دلم نیومد شما را از دیدن این عکس محروم کنم. ذوق هنرمندانه را در این عکس می‌بینید؟ دیگر چه برداشتی می‌شود داشت؟ سکوت می کنم و محو زیبایی و خلاقیت نهفته در عکس می‌شوم.
  • ویدئو: وقتی اوباما نمی‌تواند پاسخ یک سوال عادی را بدهد
    دختر جوانی از اوباما سوال می‌کند چرا آمریکا موارد نقض حقوق بشر اسرائیل را نقض نمی‌کند؟ اوباما به شکل رقت‌انگیزی از پاسخ مناسب طفره می‌رود و در واقع پاسخ را می‌بافد. ‌باورکردنی نیست رئیس‌جمهور نیرومندترین کشور جهان این‌قدر در رابطه با موضوع اسرائیل محدودیت داشته باشد که حتی نتواند دو جمله‌ی پیش پا افتاده درباره‌ی آن بگوید.
  • به سادگی زدن چوب روی سر جلبک – جنبش سبز و توهم های فاصله » کمانگیر
    در این نظریه گفته می شود که افزایش فاصله ی سرباز از قربانی به سرباز در کشتن قربانی کمک می کند. اینجا فاصله صرفا فاصله ی فیزیکی نیست (هرچند نشان داده شده است آنچه در جنگ خلیج فارس به نام «جنگ نینتندو» مشهور شد، جنگی که به بازی کامپیوتری شبیه است، در افزایش رغبت سربازان به کشتن دشمن نقش موثری دارد). سه معیار مهم فاصله، فاصله ی اجتماعی، فاصله ی فرهنگی و فاصله ی اخلاقی هستند. برای ایجاد فاصله ی اجتماعی لازم است سرباز قربانی را عضو طبقه ی پست تری از انسان ها بداند. در فاصله ی فرهنگی مهم است که شخصیت انسانی قربانی در نظر سرباز نابود شود (Dehumanize شود). و در نهایت لازم است بین سرباز و قربانی فاصله ی اخلاقی ایجاد شود، یعنی سرباز متقاعد شود که به لحاظ اخلاقی بر قربانی برتری دارد.
  • مسلخ اندیشه » مجمع دیوانگان
    هیچ گاه تا کنون (دست کم تا جایی که من به یاد دارم) هیچ دادگاهی صراحتا داشتن یک عقیده را از اتهامات افراد معرفی نکرده بود تا اینکه «دادگاه» رسیدگی به اتهامات دستگیر شدگان روز عاشورا، اولین اتهام متهم ردیف سوم خود را «برخورداری از گرایشات کمونیستی موسوم به چپ نواندیش» اعلام کرد. من گمان نمی کنم حتی در دادگاه های فرمایشی استالینی هم صرف «برخورداری از گرایش های دست راستی» به تنهایی اتهام کسی ذکر شده باشد

.


* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه در همه‌ی نقل‌قول‌ها و هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: جمهوری سوم

  • کتاب: خرد جمعی، یا چرا همه ی ما از همه ی ما باهوش تر هستیم » کمانگیر
    زنبوری که ناحیه ی با کیفیتی پیدا کرده است به کندو برمی گردد و به کمک یک سیستم ارتباطی ِ بدوی دیگران را به سمت چیزی که پیدا کرده است دعوت می کند. اگر این زنبور به اندازه ی کافی انگیزه برای این کار داشته باشد، و اگر کسی دیگران را با انگیزه ی خیلی بیشتری دعوت نکند، زنبور مورد نظر موفق می شود و چند نفر* دیگر به سمت ناحیه ی یافته شده پرواز می کنند و این یعنی در دور ِ بعد به جای یک زنبور، یک دسته زنبور دیگران را به سمت آن ناحیه ترغیب می کنند و بالاخره این همه یعنی بخشی از نیروی کار کندو به سمت این ناحیه کشانده می شود. شبیه همین فرایند زمانی که ناحیه ارزش خود را از دست می دهد اتفاق می افتد. این نمونه ای از حل مساله به روش همکاری Cooperation است. مثالی که در بالا زدیم، طول اتوبوس، یک مساله ی شناختی Cognition بود. در مسایل شناختی برخلاف مسایل همکاری یک جواب نهایی وجود دارد که یک ناظر بیرونی، در صورت وجود، می تواند بداند. در مسایل همکاری چنین جوابی وجود ندارد، یا دقیق تر بگوییم، مساله چند جوابی است.
  • با هیجان در «تله» » راز سر به مُهر
    همزمان با انتشار خبر اعدام دو تن از زندانیان سیاسی، موجی از احساسات و تحریک احساسات علیه این اقدام شروع شده. به چند دلیل معتقدم احساساتی شدن در این برهه، افتادن در یک دام است.
  • چرا مشاورین موسوی را گرفتند؟ » دوستدار سقراط
    تحلیل من این است که حکومت تصور می کند موسوی همانند خاتمی گرفتار اطرافیانش است و خودش فرد خوبی است اما اطرافیان بدی دارد که وی را به سمت نادرستی سوق می دهند. در زمان اصلاحات نیز تلاش شد تا با ترور حجاریان و کنار زدن مشاورین خود خاتمی را جذب کنند و وی را در مقابل کسانی که از دید آنها تندرو بودند قرار دهند و البته تا حدی به اینکار موفق شدند. اکنون نیز می خواهند همین پروژه را در مورد موسوی اجرا کنند که به نظرم در این جهت ناموفق خواهند بود.
  • امیرکبیر و میرزا آقاخان نوری »  اقتصاد خرد‌، بازار و خانوار
    میرزا آقاخان نوری می نویسد: «هوا سرد است ممکن است به وجود مبارک صدمه ای برسد. دو تا خانم بردارید ببرید به ارغونیه عیش کنید. آنجا پشت کوه قاف است. سه شب متوالی عیش بفرمایید.»
  • راه حل رفسنجانی یا جمهوری سوم » سيبستان
    رفسنجانی در جمهوری اول که با قانون اساسی اول شکل گرفت نقش نداشت. اما از پایه گذاران جمهوری دوم بود و به اصلاح قانون اساسی همت گماشت. او چند سالی است که به جمهوری سوم فکر می کند. این روزها بیش از هر زمان دیگری. به نظر رفسنجانی راه حل بقای نظام به شکلی امروزین و مردم مدار تنها از راه درونی کردن جمهوریت در اسلام حکومتی ممکن است. راه حلی که طبعا بدون تغییر در قوانین اساسی و عادی ممکن نیست.
  • انقلاب (کپی رایت محفوظ است) » کمانگیر
    مساله کنار هم گذاشتن «ضد انقلابی» و «ساختارشکنانه» است. تا جایی که من متوجه می شوم، ساختارشکنی دقیقا یک اقدام انقلابی است. اینکه من و تو ممکن است با انقلاب مساله داشته باشیم اینجا مهم نیست. مساله این است که جمله ی اطلاعیه دادسرا تناقض درونی دارد. این البته با این فرض است بعد از «انقلاب» یک C با یک دایره دورش نباشد.

.


* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه در همه‌ی نقل‌قول‌ها و هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌هایِ روز: بازنده‌ی یک جدال خود ساخته شدید

  • ویدئوی روز: هارپ، زلزله ی هاییتی، و باقی قضایا » کمانگیر
    حرفهای زیادی زده می شود که زلزله ی هاییتی در اثر دخالت انسانی اتفاق افتاده است. ویدئوی بالا از شبکه ی تاریخ History Channel پخش شده و در مورد استفاده ی تسلیحاتی از آب و هوا از جنگ جهانی دوم تا ویتنام و کاترینا و بعد از آن حرف می زند. اشاره  هایی به احتمال ایجاد زلزله توسط امواج الکترومغناطیسی با فرکانس پایین و همین طور قضایای مرتبط در زمان جنگ سرد دارد. اینطور بگوییم، این خیلی ساده انگاری است که فرض کنیم کشوری احتمال استفاده از آب و هوا، یا هرچیز دیگری، بعنوان سلاح، تدافعی یا تهاجمی، را نادیده می گیرد. این هم ساده انگاری است که فرض کنیم همه ی اتفاقات دنیا سررشته در این کشور یا آن قدرت دارند. مستند را ببینید.
  • افسانه : یک داستان کوتاه »  لویاتان
    داستان کوتاه افسانه (Fable)، اثر مارک توین که لویاتان به فارسی ترجمه کرده.
  • برای آق‌بهمن » ساز مخالف
    صادقانه بگويم در اين ماه‌ها – با توجه به گستردگي فيلترها و آشفته بازار خبري خارج از كشور – اصلي‌ترين منبع خبري من در اينترنت وبلاگ بهمن دارالشفايي بوده‌است. كار بي‌اجر و مزدي كه بهمن كرده به نظر من در تاريخ وبلاگهاي فارسي بي‌نظير بوده است. كاركرد جديدي از وبلاگ كه او ارائه كرده و اعتباري كه براي آن آفريده قطعا شايسته تحسين و تمجيد است.
  • اخراج استادی که تشییع جنازه رفت! » بر ساحل سلامت
    در علت این نامه اخراج اینطور آمده است که  دکتر عباس کاظمی در تشییع جنازه آیت الله منتظری در بین جمعیت دیده شده و البته ادعا شده است که شعار هم می داده اند. به همین دلیل حکم اخراج یا همان لغو قراردادش را در خانه اش فرستاده اند.
  • دست مريزاد به اين قدرت بالاي تحليل » صندوقک
    ا مردمي هستيم كه با يك برنامه و يك مكالمه دو سه ساعته يك نفر در تلويزيون، از او قهرمان مي سازيم، به اوج مي بريمش و اي ول مي گوييم. از آن طرف وقتي كسي كه ماهها سعي كرده از مردم حمايت كند ، يك جمله مي گويد كه به مذاق ما خوش نمي آيد ، بيكباره همه خوبيهايش در حقمان را از ياد برده، او را با بدترين القاب خطاب مي كنيم، ترسو مي خوانيمش و ديگر نمي خواهيم صدايش را بشنويم.
  • در سالگرد فیل.ترشدن هفتان، خوابگرد هم فیل.تر شد » خوابگرد
    این‌جا خوابگرد است، صدای زین‌پس فیل.ترشده‌ی من؛ سیدرضا شکراللهی. برای شنیدن صدای خوابگرد یا به گوگل‌ریدر بپیوندید یا بشکنید.
    آدرس فید مطالب خوابگرد به صورت کامل:  http://www.khabgard.com/rss.asp
  • برای تمام «آرش سیگارچی»های سبز: بازنده یک جدال خود ساخته شدید » مجمع دیوانگان
    به سیاست ورزی «ایمان» ندارید. باور ندارید در چنین جنبش گسترده ای هرکس کارکرد، توانایی و در نتیجه وظیفه ویژه ای دارد. فراموش می کنید که اگر قرار بر تقسیم کار باشد (که باید باشد) گروهی نیز باید به مذاکره بپردازند. اگر یک گروه باید در خیابان فریاد بزنند و کتک بخورند و خونین و مالین شوند و دم بر نیارند، گروه دیگری هم باید باشند که بیانیه های معتدلی بدهند و حتی به جرات می گویم که در باغ سبز نشان دهند. نپذیرفته اید که چماق و هویج می توانند مکمل یکدیگر باشند.

.


* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه در همه‌ی نقل‌قول‌ها و هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: جانم را نمی‌دهم تا تو ناسزا بگویی

سومین شماره‌ی نشریه‌ی شماها منتشر شد

مصاحبه‌ی نشریه‌ی شماها با من - این لوگو را بر اساس یکی از عکس‌های من در «یک‌عکاس» طراحی کرده‌اند که به نظرم جالب شده‌.

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز: بحث‌های وبلاگی، مسئولیت در قبال نوشته‌ها و ناراحتی

  • اخلاقیات ِ گفتگو – پایان یک بحث
    کمانگیر ظاهرا از این بحث‌های اخیر و حاشیه‌هایش دلگیر شده. اگر چه من شخصا متوجه نشدم چرا؟ مگر نه این است که ما مسئول نوشته‌هایمان هستیم؟ چرا باید از این‌که جایی نوشته‌ یا افکار ما نقد شود ناراحت شویم؟ چرا باید از این‌که «بامداد» به نوشته‌ای که نوشته‌ی ما را نقد کرده لینک بدهد ناراحت شویم؟
    به نظر من جایی برای دلگیری در این بحث نبوده، کمانگیر نوشته‌هایی داشته و بحث‌هایی هم درباره‌ی آن‌ها شده، حالا یا درست یا نادرست. یا آدم کوتاه می‌آید و قبول می‌کند که اشتباه کرده یا این‌که تاکید می‌کند بر نظراتش و می‌گوید اشتباه نکرده. دیگر جای ناراحت شدن این وسط نمی‌دانم کجاست؟نوشته‌ی خود کمانگیر در روزانه‌ها را بخوانید، کامنت‌های من و سایر دوستان هم شاید روشن‌گر باشد.
  • و اما جنگ – رفع یک سوتفاهم کمانگیرانه
    این نوشته‌ی کمانگیر البته شاید 180 درجه با آن نوشته‌ی اول او که بحث من با او به خاطر آن شروع شد و در آن از کراک و کشته شدن ایرانی‌ها در جاده  و این‌که چه فرق می‌کند معتاد باشیم یا به ایران حمله‌ی نظامی شود، صحبت کرده بود فرق می‌کند. اگر از همان اول بر آن موضعش پافشاری نکرده بود، این همه بحث پیش نمی‌آمد که آخرش هم بخواهد خودش ناراحت شود. به هر حال هر چه که است، این نوشته‌اش نشان از تلاش او برای رفع این سوءتفاهم‌هاست و امیدوارم در آینده هم کمتر از این سوءتفاهم‌ها پیش بیاید. شاید یک راهش این باشد که بیشتر موقع نوشتن به معنای نوشته‌هایمان دقت کنیم و مسئولیت چیزی را که می‌نویسیم بیشتر بپذیریم و دست‌کم  چیزی بنویسیم که تا حدی بتوانیم از آن دفاع کنیم. همه چیز که یک گپ ساده نیست.
  • آرمان‌گرایان و دنیایی پر از واقعیت « رونوشت
    وجود «آرمانگرایان» در هر جامعه‌ای لازم و ضروری است. برچسب واقع‌گرا نبودن بر آنها زدن نیز بی‌اساس است. بسیاری از آنها آخرین اخبار و تحلیل‌های روز را می‌خوانند و درباره‌‌اش می‌نویسند. همین نشان می‌دهد که در عین  آرمان‌گرا بودن و به مشروعیت نشناختن روابط سرمایه‌دارانه حاکم بر دنیا، در عالمی از «رویا» زندگی نمی‌کنند و شاید بیش‌تر از اتهام‌زنان می‌فهمند در دنیای سرشار از «واقعیت» چه خبر است. با این حال دوست ندارند رویایشان را فدای محتومیت حقایق تلخ جاری در عالم کنند.
  • آق بهمن: فقط در تهران می‌شود
    باور کنید راست می‌گوید. از ته قلبم حس می‌کنم این کلمات را: «که از خانه دوستی بیرون بیایی و غم ملویی هم روی دلت باشد و شریعتی را از سر طالقانی همین جورر بی‌هدف بالا بروی تا خود تجریش و بعد تصمیم بگیری که کله پاچه بخوری و سر خر را کج کنی و بروی تا یوسف‌آباد. ضبط ماشین را هم روشن کنی و بگذاری هر چی که هست بخواند و اتفاقاً روی هایده باشد و سه چهار تا آهنگ مشتی برایت بخواند.
    زبان و بناگوش را بزنی و برگردی از وزرا و گاندی بیایی بالا و هایده هم همین‌جوری بخواند. شاید وقتی برسی خانه، هنوز غم ملو همراهت باشد، اما با همان غم ملو حال این یک ساعت را برده‌ای.»
  • وردپرس دات کام امن می‌شود
    با این امکان جدید و بسیار زیربنایی و مهم، همه‌ی صفحه‌های مدیریت وردپرس را می‌توانید با ارتباط «رمزگذاری‌شده» (encrypted)  باز کنید و به این ترتیب خطر سرقت اطلاعات مهم مدیریتی وبلاگ‌تان را کاهش دهید.
درست است که این‌جا فقط یک وبلاگ است، اما همین محیط شخصی، یک رسانه‌ی اجتماعی نیز هست. بهتر است وقتی درباره‌ی موضوعاتی چون جنگ یا امنیت مردم ایران یا «اصولا درباره‌ی یک ملت» می‌نویسیم لحن محترمانه‌ی خود را حفظ کنیم و مسئولیت نوشته‌های خود را نیز بپذیریم. همه چیز که یک «گپ» ساده نیست.

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز: جهان‌بینی فراتر از مدل‌سازی علمی؛ شباهت کیهان و فاکس‌نیوز؛ آزمایش جسورانه‌ی بشر برای شناخت ذره‌ی الهی

  • بامداد عزیزم، جهان را ببینیم، جهان بینی طلبمان!
    نوشته‌ی کمانگیر در ادامه‌ی گفتگویی که بر سر جنگ و موضع ضد جنگ شروع شد ولی کم‌کم به سطوح مبنایی‌تر کشیده شد. در همین رابطه آزاده همسر کمانگیر هم نوشته است به نام «آمار یا جهان‌بینی، مساله این است». خطاب به این دو دوست گرامی کامنتی را که ذیل مطلب آزاده نوشتم، تکرار می‌کنم:
    «ممنون که در این زمینه نوشتی. البته من منظورم از جهان‌بینی «روش علمی» نیست، بلکه به صورت کلان‌تر نوع نگاه محقق یا دانشمند به جهان اطراف، به اخلاق و کلا نگرشش به هستی منظورم هست.
    یک دانشمند ممکن است از کار کردن برای پروژه‌ی نظامی تولید فلان سلاح شیمیایی جدید سرباز بزند، نه به خاطر این‌که علم محدودیتی براش ایجاد کرده باشد بلکه به خاطر این‌که در جهان‌بینی علمی‌ای که برای خودش دارد، علم نباید در خدمت تولید سلاح به کار گرفته شود.
    اگر دانشمندی بر اساس جهان‌بینی‌ای که دارد نخواهد از علمش روی تولید سلاح‌های جدید استفاده کند، هیچ‌ مدل‌سازی علمی‌ یا به صورت ریزتر هیچ‌ آمار و ارقامی نمی‌تواند او‌ را متقاعد کند که نظرش اشتباه بوده و مثلا به این نتیجه برساندش که روی سلاح جدید شروع به تحقیق کند. چون این‌جا حیطه‌‌ی شناخت «ورای علم» هست.
    من متاسفم که بگویم کمانگیر دانسته یا نادانسته، حرف من را نگرفته است. او بحث را کشانده به روش تحقیق علمی و مدل‌سازی و … که البته همان‌جا هم می‌توان درباره‌ی نقش پررنگ جهان‌بینی سخن گفت ولی به هر حال باز عرصه‌، زمینه‌ی علمی است و جایگاه آمار و تحقیقات میدانی نسبتا پررنگ. درحالی‌که من کلی‌‌تر از علوم تجربی صحبت کردم و اعتقاد دارم هنوز خیلی مانده که بشر بتواند اخلاقیات یا هستی‌شناسی را به حیطه‌ی علوم تجربی وارد کند.»
  • مهندسی ابزاری، ابزار مهندسی
    غنیمتی است که آدمی مثل «هزاران نقطه» در وبلاگستان فارسی حضور دارد. توصیه می‌کنم متن کامل نوشته‌ی او را درباره‌ی مقایسه «کیهان» و «فاکس‌نیوز» بخوانید.
    یک تحلیلگر، یک خبرنگار و یا یک برنامه ساز در فاکس نیوز، هیچ گاه با دبیر یا سردبیر خود بحث نمی کند که چگونه باید به جنگ عراق پرداخت. او باور دارد که عملیات عراق، جنگی موفقیت آمیز بوده و حالا فقط در صدد تصاویر، گفت وگوها و اخبار و آماری است که نشان دهد این حرف درست است. او باور دارد دشمنانی هستند که سوءنیت به خاک و منافع آمریکا دارند و آمریکا باید هر جا و هر طور که می تواند، آنها را شکست دهد.
    حسین شریعتمداری، نه آدم بیسوادی است و نه بی تجربه. دست به آمارش هم عالی است چرا که اطلاعات دست اول و بکر و تازه را از منابع اطلاعاتی به دست می آورد. حتی به وضوح آن را به رخ می کشد و گفته های آقا درباره عزل و نصب وزیران را هم «کد» می دهد که آقا چه گفته اند و منظورشان چه بوده است. شریعتمداری کیهان اما، باور دارد حرف هایی که می زند درست است و راه همین است که هست.
  • فیس‌آف: ویژه‌ی هفتمین سالروز تولد وبلاگستان فارسی
    کار جالبی از وبلاگ بلاگ‌نوشت در ادامه‌ی پروژه‌ی فیس‌آف. دیدگاه‌های چند وبلاگ‌نویس درباره‌ی وبلاگ.
  • امکان جدید وردپرس دات کام: پست ویژه
    از این به بعد می‌توانید یکی از پست‌های خود را به صورت پست ویژه بالای وبلاگ وردپرس دات کام خود متمایز کنید و نمایش دهید. امکانی بسیار مهم که مدت‌ها بود انتظارش را می‌کشیدیم.
  • گوگل آرشیو همه‌ی روزنامه‌های جهان را به بانک‌اطلاعاتی خود اضافه می‌کند
    یک حرکت مهم دیگر در راستای شعار بزرگ گوگل که گفته بود «می‌خواهد همه‌ی اطلاعات بشر را ایندکس کند». سئوال اساسی این است، آیا می‌خواهیم «این همه» اطلاعات در بانک‌های اطلاعاتی یک شرکت ذخیره شود؟
  • تحریم خطوط کشتی‌رانی جمهوری اسلامی و 18 شرکت همکار آن از سوی آمریکا
    فاجعه‌ای دیگر برای مردم ایران، هدیه‌ی مشترکی از سیاست‌گذاران بی‌کفایت ایران و امپراطور  توسعه‌طلب. این به معنای گران شدن نرخ بیمه، و نرخ حمل و نقل دریایی برای واردات و صادرات ایران است، یعنی ضربه‌ی مهلکی که مستقیما دودش به چشم مردم می‌رود.
  • در جستجوی رازهای پیدایش جهان
    به کمک شتاب‌دهنده‌ی 27 کیلومتری سرن، دانشمندان تلاش می‌کنند تا لحظات اولیه‌ی پیدایش جهانی که می‌شناسیم را در مقیاسی کوچک شبیه‌سازی کنند. این شاید گستاخانه‌ترین آزمایشی باشد که بشر تاکنون انجام داده است.
تایید فرضیه‌ی تبدیل ذرات بدون جرم به ذرات دارای جرم، به منزله‌ی گامی مهم در پذیرش فرضیه‌ی انفجار بزرگ (مه‌بانگ یا بیگ‌بنگ) به عنوان مبداء پیدایش کائنات و تشکیل کهکشان‌ها و در نهایت، منظومه‌ی شمسی و کره‌ی زمین خواهد بود. پیتر هیگینز، پژوهشگر هفتاد و نه ساله بریتانیایی گفته است که به اعتقاد وی، آزمایش سرن خواهد توانست وجود «ذره‌ی الهی» را نشان دهد.

لینک‌های روز (05-09-2008): روسیه در خلیج‌فارس، دستگیری امی گودمن، من و کمانگیر، گوگل‌کروم

  • زوال دموکراسی در مهمترین دموکراسی جهان
    این نوشته‌ی سبیل‌طلا را حتما بخوانید.
  • امی گودمن و دو خبرنگار «دموکراسی‌همین‌حالا» در حال پوشش خبری تظاهرات بازداشت شدند
    واقعا خوب شد، بگذارید این خبر در همه‌ی جهان پخش شود. «امی‌ گودمن» از سرشناس‌ترین و محترم‌ترین روزنامه‌نگاران آمریکاست. به خصوص به خاطر حضور پررنگش در مهمترین شبکه‌ی رادیویی و تلویزیونی واقعا مستقل آمریکا «دموکراسی همین‌حالا» (Democracy Now). با دستگیری او، «دشمنان آزادی‌بیان» مرتکب اشتباه بزرگی شدند. انگار یادشان رفته، آمریکا یک کشور جهان سوم مظلوم نیست که دست مردم به جایی نرسد.
    اما انگار کم کم شبه‌فاشیست‌های حاکم بر آمریکا ماسک مهربان و مردمی‌شان را دارند از چهره بر می‌دارند تا چهره‌ی واقعی‌شان به همه معرفی شود. راست افراطی حاکم بر آمریکا،‌ مدت‌هاست دندان تیز کرده ریشه‌ی دموکراسی عظیم آمریکا را بخشکاند و هر چه این برخورد‌ها مستقیم‌تر و خشن‌تر شود، نشان‌دهنده‌ی قدرت گرفتن جنبش‌های مردمی در آمریکاست، جنبش‌هایی که نمی‌خواهند اجازه دهند میراث آزادی و دموکراسی کشورشان به دست نئوکان‌های «یک دست اسلحه، یک دست صنعت روابط عمومی» نابود شود.
  • برگ برنده‌ی ایران: خوش‌آمد گویی به ناوگان دریایی روسیه در خلیج فارس
    بحث‌هایی هست که می‌گوید ممکن است ایران به روسیه مجوز برقراری پایگاه نظامی در آذربایجان ایران و جزیره ی قشم بدهد. از چند قرن پیش روسیه خودش را به آب و آتش زده که به خلیج‌فارس نفود کند و حاضر است برای گرفتن چنین امتیازی جان بدهد. البته شخصا فکر می‌کنم این سیاست ریسک بسیار زیادی دارد، اگر پای ناوگان روسیه به خلیج‌فارس باز شود تنش‌ها به سرعت در منطقه بالا خواهد گرفت و این موضوع به سود ایران نیست. اما می‌توان تصور کرد، در پاسخ به گسترش سریع ناتو به شرق و تهدید‌های روزافزون علیه ایران این حرکت غرب را در وضعیت «آچمز» قرار خواهد داد.
  • برای سفر رییس‌جمهور به آمریکا ایده بدهید
    هر چند باور کردن این‌که رئیس‌جمهوری ایران از عهده‌ی این ایده‌ها برآید و برفرض هم که همه برنامه‌ها خوبی پیش برود با یک جمله‌ی نامناسب همه‌ی رشته‌ها را پنبه نکند برایم مشکل است، اما در کل می‌توانم تصور کنم شرایطی را که با این ایده‌ها موافق باشم. در شرایط فعلی که بنگاه‌های رسانه‌ای غرب روی هیولاسازی ایران زوم کرده‌اند، برنامه‌های ابتکارآمیز و مثبت بالاترین مقام اجرایی ایران در آمریکا می‌تواند مثل سطل آبی روی آتش رسانه‌آی که بر ضد ایران برپا کرده‌اند پاشیده شود.
  • سارا پالین: خدا ما را به جنگ در عراق فرستاده است
    «قشری‌گری»، «عوام‌فریبی»، «سوءاستفاده از احساسات مذهبی مردم» و «ارتجاع سیاسی» برایتان آشنا نیست؟
  • معضلی به نام کپی کاری مقالات علمی
    این جور اتفاقات حتی اگر بسیار معدود باشند، آبرو و حیثیت جامعه‌ی فرهنگی و علمی ایران را در سطح جهان می‌برند. به نظرم این‌گونه حرکت‌ها را باید مصداق واقعی نشر اکاذیب دانست و جدا تحت پی‌گرد قانونی قرار داد.
  • مهندسی، دموکراسی، خودبزرگ بینی
    این نوشته‌‌ی عالی هزاران نقطه را حتما باید خواند. به خصوص کسانی که خارج از ایران زندگی می‌کنند یا مثل من میان زندگی در ایران و غربت پادرهوایند.
امی گودمن، روزنامه‌نگار و میزبان «دموکراسی همین‌حالا» دستگیر شد

بامدادی و کمانگیر در چند روز اخیر

لینک‌های بدون لینک: گوگل و کروم

  • مرورگر گوگل به نام کروم عرضه شد که شاید بشود آن‌را «دروازه‌ی طلایی ورود به امپراطوری آن‌لاین گوگل» نامید. برآوردهای اولیه نشان می‌دهد کروم، دست‌کم در اجرا کردن برنامه‌های تحت وب (مثلا جاوااسکریپت‌ها) بسیار سریع‌تر از فایرفاکس و اینترنت‌اکسپلورر است.
  • گوگل در متن موافقت‌نامه‌ با کاربران یک سوتی حقوقی هم داد که بلافاصله اقدام به اصلاحش کرد. در این موافقت‌نامه کاربران باید تایید می‌کردند که هرآنچه (متن و تصویر و …) در کروم نمایش داده شود، نوعی مالکیت معنوی نسبت به آن محتواها برای گوگل همراه خواهد آورد.
  • هنوز هیچ نشده، مرورگر نوزاده‌ی گوگل (کروم) حدود 6‌ درصد بازار مرورگر‌ها را به دست آورده است.
  • حرکت گوگل بی‌نهایت هوشمندانه و دقیق انجام شده است. به قول یک مدیر ارشد گوگل «کروم» فقط یک مرورگر نیست، بلکه یک پلاتفرم (زیربنا و ساختار) برای نرم‌افزارهای تحت وب و محاسبات ابری (Cloud Computing) است.
  • از سوی دیگر، این پلاتفرم را بگذارید کنار سیستم‌عامل موبایل گوگل (آندرویید) و نتیجه را تصور کنید. این که گفتم امپراطوری آن‌لاین باور کنید اغراق نکردم. گوگل همه‌ی لایه‌ها را همزمان و بسیار پرقدرت مورد تهاجم قرار داده است: لایه‌ی کاربری، محاسبات و پردازش ابری و ذخیره‌سازی. همین‌طور مدیاهایی چون وب، مخابرات و شبکه‌ی تلویزیونی.
  • متاسفانه این مرورگر از صفحه‌ی اصلی‌اش در ایران دانلود نمی‌شود. چون از تکنولوژی گوگل‌گیرز استفاده می‌کند که بنا به دلایلی که بر من پوشیده است ایرانی‌ها از آن محروم شده‌اند.

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (11-07-2008)

کوسه‌‌ با ماهی‌قرمز فرق دارد

کمانگیر عزیز در نوشته‌ی اخیرش به عنوان «در جنگ قاقالی‌لی پخش نمی‌کنند» می‌نویسد:

سردار محمود چهارباغي فرمانده توپخانه و موشك‌هاي نيروي زميني سپاه از «توليد تجهيزات جديد در اين يگان از جمله مهمات هوشمند كه قادر است اهداف كوچك و متحرك را مورد اصابت قرار دهد و نيز گلوله هاي ۱۳۰ و ۱۵۵ ميلي متري خوشه‌ای كه فضاي زيادي را روي زمين تحت پوشش قرار خواهد داد» خبر داد (تاکید از کمانگیر به نقل از فارس).

کمانگیر نوشته‌اش را با نقل قول از نوشته‌های من «وقیحانه‌ترین دروغ» و «پنج در برابر صد و یازده: بمب خوشه‌ای ادامه دارد» چنین ادامه می‌دهد:

۱۱۱ کشور جهان در اجلاس دوبلین رسما ممنوعیت کاربرد بمب‌‌های خوشه‌ای را تصویب کردند و متعهد شدند ظرف مدت ۸ سال زرادخانه‌های خود را از بمب‌های خوشه‌ای عاری سازند. (متن معاهده‌نامه). موفقیت در این طرح که به ابتکار نروژ آغاز شده بود یک دستاورد  تاریخی و بزرگ برای بشریت محسوب می‌شود.آمریکا، روسیه،اسرائیل، پاکستان و هند از پذیرفتن این معاعده‌نامه سرباز زدند. این کشورها بزرگترین تولیدکنندگان و ذخیره‌کنندگان بمب‌های خوشه‌ای در جهان هستند. (نقل قول از وبلاگ من)

و ادامه می‌دهد:

نکته ای که ناگفته ماند این بود که ایران ما هم گویا در زمره کشورهایی است که هنوز این نوع بمب را برای روز مبدا نگه داشته است (ویکیپدیا).

و در پایان تاکید می‌کند:

بگوییم مرگ بر جنگ اما مرگ بر جنگ را ابزار نکنیم. بمب خوشه ای آمریکایی همانقدر بد است که بمب خوشه‌ای ایرانی.

چند توضیح:

حال و هوای نوشته‌ی کمانگیر و شیوه‌ی چیدمان مطالب و نقل قول‌هایی که آورده توضیحاتی را از سوی من می‌طلبد.

نکته‌ی اول: همه‌نوع استفاده از خشونت را محکوم می‌کنم

اگر تردیدی تا الان بوده اجازه دهید رفع‌اش کنم. من استفاده از هر نوع سلاح خوشه‌ای (و راستش رو بخواهید اصولا هرگونه سلاح) را محکوم می‌کنم و مهم هم نیست که این بمب خوشه‌ای ایرانی، اسرائیلی یا آمریکایی باشد. چرا که استفاده از بمب‌های خوشه‌ای یا مین‌های ضدنفر فی‌نفسه هولناک و ضدبشری است.

امیدوارم همه‌ی کشورهای جهان، از جمله‌ ایران به معاهده‌نامه‌ی منع تولید و کاربرد سلاح‌های خوشه‌ای و توافق‌نامه‌های مشابه بپیوندند.

نکته‌ی دوم: توجه به زمینه

نوشته‌ی من را باید در متن (context) آن دید. چون توی همان روزهایی که بحث توافق‌نامه‌ی جدید میان کشورهای جهان برای منع تولید و استفاده از بمب‌های خوشه‌ای بود یک مقام پنتاگون گفته بود:

ممنوع شدن استفاده از بمب‌های خوشه‌ای می‌تواند همکاری ارتش آمریکا در برنامه‌های صلح‌دوستانه یا امدادرسانی در مواقع سوانح طبیعی را به خطر بیاندازد.

مخالفت آمریکا با این توافق‌نامه عملا به معنای بی‌اعتبار شدن آن می‌شود. برای همین اهمیت نپیوستن آمریکا به این توافق‌نامه خیلی خیلی بیشتر از اهمیت نپیوستن کشورهای کوچک‌تر و ضعیف‌تر جهان به آن است. همین‌طور چسباندن بمب‌خوشه‌ای به کارهای امدادرسانی هنر شومی است که من دوست دارم روی آن انگشت بگذارم و بگویم این یک دروغ کثیف و وقیحانه است. در ضمن بدیهی است که تاکید روی این دروغ وقیحانه‌ی بعضی مقامات آمریکایی به معنی تایید استفاده از سلاح‌های خوشه‌ای توسط ایران نیست.

نکته‌ی سوم: کمیت مهم است
تولید و استفاده از سلاح‌های خوشه‌ای توسط آمریکا (یا سایر غول‌های نظامی جهان)، به خاطر قدرت متمرکز و بزرگ نظامی‌ای که دارند و معمولا هم به صورت پیوسته در نقاط مختلف جهان درگیر جنگ هستند بیشتر نگران کننده است تا موارد مشابه در کشورهای ضعیف و کوچک‌تر. در واقع باید بگویم اگر چه ماهیت یکی است، اما کمیت عاملی متمایز کننده است.

با یک مثال شاید بتوانم منظورم را واضح‌تر بیان کنم که چرا اختلاف کمیت گاه می‌تواند شباهت ماهوی را هم زیر سئوال ببرد:

با راهنمایی دانشمندان، بشریت سال‌هاست به این نتیجه رسیده که تولید گازهای گل‌خانه‌ای که به گرمایش زمین و خیلی عوارض دیگر منجر شده باید کم شود. حالا «جامعه‌ی فعالان محیط‌زیست در رابطه با پدیده‌ی گرمایش زمین» می‌توانند تمام وقت و انرژی (محدود) خودشان را بگذارند بر سر کم کردن گازهای گل‌خانه‌ای فلان کشور آفریقایی که مثلا 0.000001% گازهای گلخانه‌ای جهان را تولید می‌کند، یا این‌که می‌توانند تمرکزشان را روی کم کردن گازهای گل‌خانه‌ای کشورهای بزرگ یا صنعتی بگذارند، مثلا روی کشور آمریکا که نزدیک 40% گازهای گل‌خانه‌ای جهان رو تولید می‌کند.

ماهیت «تاثیر منفی بر گرمایش زمین گذاشتن» بخاری خانگی پیرزن آفریقایی و صنایع غول‌پیکر کشورهای صنعتی شاید یکی باشد، اما نادیده گرفتن این «اختلاف کمیت فاحش» در تحلیل‌ها ساده‌انگاری است.

حالا بر می‌گردیم سر اصل مطلب:

نادیده گرفتن زرادخانه‌ی بمب‌های خوشه‌ای آمریکا و روسیه و چین و … یا مثلا بمب‌های هسته‌ای کشورهای عضو محفل اتمی جهان (همان باشگاه اتمی) با هزاران کلاهک هسته‌ای که برای نابود کردن تمدن بشری و حتی حیات جانوری کافی است و نادیده گرفتن این واقعیت که «کمیت مهم است» و مثلا 1000000 بمب‌خوشه‌ای با 100 بمب‌خوشه‌ای فرق می‌کند، به همان اندازه خطرناک است که اصولا طرفدار تولید و استفاده از بمب‌های خوشه‌ای باشیم.

کمانگیر عزیز این نکته را نادیده می‌گیرد که اگر چه کوسه و ماهی‌قرمز توی حوض هر دو گوشت‌خوار هستند، نتیجه‌ی حمله‌ی این‌دو به یک شناگر یکی نیست!

نکته‌ی چهارم: مرگ بر جنگ چرا نباید ابزار باشد؟

چرا سخن گفتن از جنگ و بیان خطرات آن و تاکید بر سابقه‌ی عملکرد «اربابان جنگ و جنگ‌طلبی» در جهان که نه تنها امنیت ایران بلکه امنیت کل بشریت را به بازی گرفته‌اند نباید یک ابزار شود؟ ممکن است ابزار کوچکی باشد، ولی چرا نباید همین ابزارهای کوچک وبلاگی تبدیل به صدایی بر ضد جنگ‌طلبی‌ و توسعه‌طلبی شوند؟

مردم به معنای عام آن بی‌دفاع و مظلوم هستند. در همه‌ی جهان. چرا نباید این مردم (که من هم یکی از آن‌ها هستم) از کمترین امکاناتی که دارند به عنوان «ابزاری» برای برخورد با جنگ‌طلبی جنگ‌افروزان استفاده نکنند؟

پی‌نوشت:

به دنبال این پست، کمانگیر مطلبی در پاسخ نوشت به نام «این ماهی قرمز دندانش ریخته است، و گرنه از کوسه کم ندارد». فکر می‌کنم هم من حرفم را زدم و هم او، پس دیگر دلیلی برای بیشتر نوشتن نمی‌ماند. اما شخصا ترجیح می‌دادم کمانگیر به جای این‌که مرا متهم به «ژست ضد جنگ گرفتن و فحشی روانه‌ی آمریکای جهانخوار و اسرائیل اشغالگر کردن» کند، پاسخ 4 موردی را که در همین نوشته مطرح کرده‌ام می‌داد. «ژست ضد جنگ گرفتن» من چندان ارتباطی به گفتگویی که خود کمانگیر آغازگرش بود ندارد.

کمانگیر عزیز! من و تو هیچ‌کدام جنگ‌طلب نیستیم. تو خطر حاکمیت ایران را برای مردم ایران زیادتر می‌دانی و تمرکزت را گذاشته‌ای روی کوبیدن حاکمیت ایران به شیوه‌ی خودت، من هم خطر کشورهایی مانند آمریکا یا اسرائیل را برای مردم ایران (و اصولا جهان) بیشتر می‌دانم و تمرکزم را روی معرفی و نمایش خطرات آن گذاشته‌ام، به شیوه‌ی قاصر خودم. من تو را به ‌«ژست ضد جنگ گرفتن» یا هیچ‌چیز دیگر متهم نمی‌کنم. تو کار سخت را انجام می‌دهی و قضاوت می‌کنی. من هم همانطور که گفتی به کارهای «ساده‌ای مانند ژست گرفتن» مشغولم که شامل قضاوت کردن دیگران نمی‌شود.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (03-07-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (20-06-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (19-06-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (13-06-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (06-06-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (04-06-2008)

لینک‌های روز (30-05-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (01-05-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (08-04-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

کمانگیر و داغ‌ترین وب‌لاگ‌ها

نمی‌دانم با فعالیت‌های جالب کمانگیر تحت عنوان پروژه «کی‌به‌کیه» آشنا هستید یا نه. کمانگیر با استفاده از شیوه‌های نرم‌افزاری در حال گردآوری آمار و تحلیل وب‌لاگستان فارسی است. کار فی‌نفسه جالب و هیجان انگیز است و پیشنهاد می‌کنم اگر تا به حال با این پروژه آشنا نشده‌اید حتما نگاهی به این‌جا و این‌جا بیاندازید. همینطور که کار گردآوری آمار جلو می‌رود کمانگیر آمارها و نتایجی را منتشر می‌کند که درخور توجه هستند.

در میان آمارهای منتشر شده اخیر پروژه «کی‌به‌کیه»، چیزی که مایه دلگرمی و حیرت من شده، حضور وب‌لاگ بامدادی در میان فهرست وب‌لاگ‌هایی است که بیشترین تعداد لینک‌های به اشتراک گذاشته شده توسط کاربران را داشته‌اند:

didish_sourceperdomains

در این‌جا لازم می‌دانم از همه دوستان و عزیزانی که در پررنگ شدن نوشته‌های این وب‌لاگ نقش داشته‌اند صمیمانه تشکر کنم. البته تشکر اصلی از خود کمانگیر است با طرح ابتکاری و هیجان‌انگیزی که شروع کرده است.

چند پیشنهاد به کمانگیر:

تعداد کارهایی که می‌توان با آمارهای گردآوری شده در بانک‌اطلاعاتی «کی‌به‌کیه» انجام داد احتمالا بی‌شمار است. اما چند پیشنهاد جهت نمونه:

1. انتشار آمار به صورت تفکیکی (جدا نمودن منابع خبری مثل بی‌بی‌سی از وب‌لاگ‌ها).

2. انتشار فهرست طولانی‌تری (مثلا 100 وب‌لاگ) از وب‌لاگ‌های داغ وب‌لاگستان. این‌کار باعث آشنایی مخاطبین ایرانی با سایر وب‌لاگ‌های خوب و جالب می‌شود.

3. قرار دادن ابزار جستجو query (هر چند محدود)‌ در وب‌گاه «کی‌به‌کیه» که کاربران بتوانند انواع گزارش‌ها را (دست کم به صورت متنی) تهیه کنند.

4. تهیه فهرست نرمال شده از وب‌لاگ‌های داغ. مثلا وب‌لاگی که با 5 پست در ماه 50 بار به اشتراک گذاشته می‌شود ضریب محبوبیتش 10 است، اما وب‌لاگی با 100 پست که 200 بار در ماه به اشتراک گذاشته می‌شود ضریب محبوبیتش 2 است؛ اگر چه وب‌لاگ فعال‌تری است اما ضریب محبوبیت کمتری دارد. به همین ترتیب می‌توان تعداد لینک‌هایی که به مطالب یک وب‌لاگ داده شده است را بر حسب تعداد پست‌های وب‌لاگ نرمال کرد. البته خود کمانگیر هم انگار اشاره‌ای به این موضوع کرده. به هر حال به نظر من نرمال کردن آمارهای خیلی اهمیت دارد و آمار را معنی‌دارتر می‌کند.

منتظر نتایج جالب این پروژه باشیم که مطمئنا روز به روز دقیق‌تر هم خواهد شد.


مطالب این وب‌لاگ را از طریق خوراک‌خوان دنبال کنید.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی