یکی از قهرمانان دوران نوجوانی من «گاری کاسپاروف» بازیگر شطرنج روسی بود. بازیهایش را مرور میکردم، اخبار مربوط به مسابقههایش را با هیجان پیگیری میکردم و از دقت، عمق و سرعتِ عمل او در تحلیل بازیهای شطرنج حیران بودم! اگر با شطرنج آشنا باشید حتما میفهمید من چه میگویم!
کاسپاروف اما فقط قهرمان نوجوانی من نبود. او در جامعه شطرنجدوست روسیه هم بسیار محبوب بود و عاقبت هم این محبوبیت او را به صرافت این انداخت که به صورت جدی وارد عرصه سیاست روسیه شود. البته او از بیش از دو دهه قبل فعالیتهای سیاسی داشت (مثلا حمایت از بوریس یلتسین در سال 1996) اما این بار لحن و تصمیم او جدیتر بود.
او با تاسیس جبهه متحد مردم (United Civil Front) به سرعت خود را به عنوان یکی از منتقدین جدی سیاستهای دولت فعلی روسیه معرفی کرد. او همچنین نقش پررنگی در تاسیس ائتلاف «روسیهٔ دیگر» داشت که متشکل از گروهها و احزاب مخالف «ولادیمیر پوتین» است اما بیشتر طیف چپ را شامل میشود. کاسپاروف در پاییز 2007 رسما اعلام کرد که نامزد ریاست جمهوری روسیه به نمایندگی از ائتلاف «روسیه دیگر» خواهد بود و قول داد برای «روسیهٔ دموکراتیک و مردمی» مبارزه کند.
کتک خوردن کاسپاروف با صفحه شطرنج!
اوایل سال 2005 یکی از مخالفین کاسپاروف درست پس از اینکه روی یک صفحه شطرنج چوبی از او امضا گرفت، صفحه شطرنج را محکم به سر کاسپاروف کوبید. وی گفت «من تو را به عنوان یک بازیگر شطرنج دوست داشتم اما کاسپاروف سیاسی را دوست ندارم!».
کسانی که با صدای بلند حرف میزنند مردهاند!
اولگ کالوگین از مقامات سابق سازمان امنیتی جاسوسی روسیه (کی.جی.بی) میگوید:
من زیاد از جزییات حرف نمیزنم. کسانی که جزییات را میدانستند همه مردهاند چرا که آنها با صدای بلند حرف میزدند. من ساکت هستم. فقط یک مرد هست که دارای صدای بلند است و او احتمالا دچار دردسر خواهد شد: «قهرمان سابق شطرنج جهان گری کاسپاروف». او در حمله به پوتین شاخص بوده است و فکر میکنم احتمالا نفر بعدی در فهرست [سیاه] باشد!
در اینکه کاسپاروف بتواند رئیسجمهور روسیه شود تردید دارم. مواضع انتقادی و نگرش چپگرایانهٔ او نسبت به حاکمیت اقتدارگرای روسیه و به ویژه ولادیمیر پوتین اگر چه ممکن است خوشآیند گروههای بزرگی از مردم باشد، خوشآیند مردان قدرت و ثروت روسیه نیست. بنابراین بعید میدانم او بتواند از موانع مختلفی که پیش رویش خواهد بود عبور کند و وارد کرملین شود. راستش شخصا هم ترجیح میدهم او رئیسجمهور نشود. به نظرم او (یا هر شخص دیگر) در لباس محقر منقد سیاسی-اجتماعی مفیدتر است تا جامه فاخر سیاست.
در اینباره:
ممنون. برام جالب بود.. البته من با تاخیر دارم نوشته هاتو می خونم و تنوع مطالب برام جالبند…
لایکلایک
آزاده:
🙂
همه رو داری میخونی یعنی؟
مرسی 🙂
لایکلایک