در بخش اول این سری از مطالب نگاه استراتژیک دیدیم که خواستههای استراتژیک آمریکا از ایران متناسب با امتیازی که به ازای آنها به ایران وعده داده نیست و در نتیجه ایران نمیتواند آنها را بپذیرد. در ادامه نگاه دقیقتری خواهیم داشت به این خواستهها و سیاستهای ایران در قبال آنها. (منبع استراتفور)
استراتژی هستهای ایران: حداکثر ابهام و حداقل اضطرار
صرف نظر از اینکه ایران به تولید سلاح هستهای نزدیک باشد یا نباشد، تحقیقات و تلاش برای ساخت تجهیزات هستهای قدرت استراتژیک بسیار زیادی به ایران میدهد. ایرانیها از تجربهی کرهی شمالی آموختهاند که ایالات متحدهی آمریکا حساسیت و وسواس بیمارگونهای (nuclear fetish) نسبت به موضوع هستهای دارد.
برای پیونگیانگ داشتن برنامهی هستهای مهمتر از داشتن سلاح هستهای بوده است. آمریکا همواره از این میترسد که در صورت دستیابی کرهی شمالی به سلاح هستهای کشورهای آمریکا، ژاپن و کرهی جنوبی مجبور به اعطای امتیازات گسترده به کرهی شمالی شوند. اما خطر داشتن برنامهی هستهای این است که ممکن است آمریکا -یا بعضی کشورهای دیگر- به تاسیسات مربوطه حمله کنند. بنابراین کرهی شمالیها نسبت به میزان پیشرفت خود در دستیابی به سلاح هستهای و اینکه اوضاع چقدر اضطراری است، دست به سیاست ایجاد سردرگمی و ابهام زدهاند. درست مانند رهبر یک ارکستر که صدای سازها را با دستهای خود کم یا زیاد میکند.
ایرانیها هم تاکتیک مشابهی در پیش گرفتهاند. آنها به طور پیوسته لحن خود را عوض میکنند. گاه مصالحهجویانه و ملایم حرف میزنند، گاه تند و تهاجمی موضع میگیرند و در نتیجه آمریکا و اسرائیل را تحت فشار روانی مداومی قرار میدهند. ایرانیها با مبهم کردن شرایط مانع از حملهی نظامی به تاسیسات هستهای این کشور میشوند. تاکتیک ایدهآل تهران این است: حداکثر کردن ابهام و سردرگمی در غرب و همزمان حداقل کردن نیاز به حملهی عاجل. واقعیت این است که رسیدن به بمب هستهای برای ایران خطرناکتر است (و احتمالا مطلوب ایرانیها هم نیست) چرا که در چنین صورتی در فاصلهی زمانی بین اولین آزمایش موفقیتآمیز سلاح هستهای و طراحی سلاح قابل استفاده به این کشور حملهی نظامی خواهد شد.
چیزی که ایرانیها از این تاکتیک به دست میآورند دقیقا همانی است که کرهی شمالی به دست آورد: جلب توجه غیر متناسب جامعهی بینالمللی و به دست آوردن قدرت چانهزنی بالا برای موضوعات دیگر و همینطور موضوعی که بتوان از آن در مذاکرات عقبنشینی کرد. ایران این شانس را هم دارد که در گیر و دار ابهام جهانی، «شاید» بتواند واقعا به سلاح قابل استفادهی هستهای هم دست یابد. اگر چنین شود، ایران با توجه به ایدئولوژی و همینطور ناپایداری درونی که دارد عملا به یک کشور غیرقابل حمله (invasion proof) تبدیل خواهد شد.
از نظرگاه تهران، خاتمه دادن به برنامهی هستهای قبل از اخذ امتیازات مهم و ویژه، تصمیمی غیرعقلانی است. ایرانیها توقع امتیازات بزرگ و استراتژیک دارند.
در ادامهی مباحث این مجموعه، دومین خواستهی مهم آمریکا از ایران را بررسی خواهیم کرد.
با من بمانید تا در مجموعهی «نگاه استراتژیک» دینامیسم حاکم بر دنیای امروز را بهتر بشناسیم.
یعنی به اعتقاد شما هزینه هایی که پرداخت شده -اعم از تحریم ها و امثالهم- جواب داده است؟ به نتیجه رسیده است؟
لایکلایک
جالب بود مرسی
لایکلایک