از زمان نوجوانی که کتاب «حیات: طبیعت، منشا و تکامل آن*» نوشتهی «الکساندر اوپارین» (Alexander Oparin) را خواندم، موضوع آغاز حیات در کرهی زمین به صورت یک کنجکاوی و دغدغهی همیشگی من در آمده است. البته من هیچوقت زیستشناس نشدم اما حیات و چیستی آن همیشه به صورت یکی از پرسشهای زندگی من باقی ماند. در تمام این سالها این علاقه، گاه و بیگاه خودش را در بحثهای دوستانه و یا مطالعات پراکنده نشان میداده است. خلاصه اینکه از میان دوستان و آشنایان من، تقریبا هیچ محقق علوم زیستی یا آزمایشگاهی (و بعضا پزشکی) باقی نمانده که از گزند سوالهای بیپایان من در این زمینه در امان مانده باشد.
با توجه به اینکه رشته و کار من هیچگاه زیستشناسی نبود، طبعا موضوعی که بیشتر برای من جذابیت داشت بدنهی دانش زیستشناسی و پیچیدگیهای سرسامآور سلولها و چگونهگی حیاتمندی امروزین آنها نبود، بلکه بیشتر از هر چیز به منشاء و چیستی حیات علاقه داشتم. حیات چه بود و چگونه در کرهی زمین به وجود آمد؟
آنطور که از کتاب اوپارین یادم مانده، یکی از مهمترین جلوههای حیات (گونهای از آن که ما میشناسیم) شیوهی بازتولید پروتئینهاست. این توصیف اگر چه تعریف کاملی از حیات نیست، اما یکی از روشنگرانهترین شیوههای نگریستن به آن است. احتمالا «یک سیستم حیاتمند پایه» چیزی بیشتر از مجموعهی فرایندهایی که به تولید چرخهوار و پایدار پروتئینها میانجامند نیست.
.
شکل بالا** مراحل تکامل مولکولی منجر به پیدایش حیات را از دید اوپارین نشان میدهد. روندی که میبایست در فاصلهی زمانی بین «قدیمیترین سنگها و مولکولهای کربندار» و «اولین سنگوارههای سلولی کشف شده» اتفاق افتاده باشد (یعنی بین 3.9 تا 3.6 میلیارد سال قبل). اوپارین (و بسیاری بعد از او) تکامل مولکولی را حلقهی وصل کنندهی دنیای بیجان ماقبل حیات و اولین شکلهای حیات میدانند. روندی که در سه مرحلهی پیدایش مجموعههای مولکولی (کلوئیدی-شیمیایی) دارای قابلیت خودتکرارسازی (self-replication)، به وجود آمدن آنزیمها (enzymes) و پیدایش حیات ماقبلسلولی (precellular life) اتفاق افتاده است.
اوپارین اثر مشهورش «منشاء حیات» (The Origin of Life) را که در سال 1924 نوشت، با این جملات خاتمه میدهد:
What we do not know today we shall know tomorrow. A whole army of biologists is studying the structure and organization of living matter, while a no less number of physicist and chemists are daily revealing to us new properties of dead things. Like two parties of workers boring from the two opposite ends of a tunnel, they are working towards the same goals. The work has already gone a long way and very, very soon the last barriers between the living and the dead will crumble under the attack of patient work and powerful scientific thought.
یا:
آنچه را که امروز نمیدانیم، فردا خواهیم دانست. لشگر بزرگی از زیستشناسان در حال مطالعهی ساختمان و نظام موجودات زنده هستند، در حالی که همین تعداد فیزیکدان و شیمیدان روز به روز خصوصیتهای بیشتری از مواد بیجان را کشف میکنند. مانند دو گروه از کارگران که در حال حفر یک تونل از دو جهت مختلف باشند هر دوی این گروهها به سمت هدف واحدی حرکت میکنند. بخش بزرگی از کار انجام شده است و خیلی خیلی زود، «تلاش پیگیر» و «تفکر عمیق علمی» آخرین دیوارهای موجود بین [طبیعت] زنده و بیجان را فرو خواهد ریخت.
این روزها با انتشار خبر تولید اولین سلول مصنوعی (synthetic cell)، به نظر میرسد که یکی از آخرین دیوارهای میان جهان بیجان و جاندار فرو ریخته باشد. همانطور که اوپارین پیشبینی کرده بود، فضای بین «زنده» و «بیجان»، قلمرویی غیرمادی و غیرقابل دسترسی نیست. این درست برخلاف تصور «انسانِ تاریخی» است که همواره تمایل داشته است که این قلمرو را ناحیهای مقدس و متعلق به عوامل اثیری بداند.
برخلاف رویکرد بیشتر مطبوعات تاثیر ساخت اولین سلول مصنوعی را بسیار فراتر از بهبود تولید «سوختهای زیستی» (biofuel) یا ساخت واکسنهای جدید میدانم. بیشترین تاثیر این رویداد روی فلسفهی پیدایش یا خلق حیات بر زمین است. اگر امروز میتوانیم حیات مصنوعی تولید کنیم، پس چرا نتوانیم تصور کنیم که در آن سوپ ماقبل تاریخ (Primordial Soup) و صرف زمان بیش از چند صد میلیون سال اولین گونههای حیات در زمین به وجود نیامده باشند؟
.
____________________
* اپارین، آ. ای، حیات: طبیعت، منشا و تکامل آن، ترجمه هاشم بنی طرفی، سازمان کتابهای جیبی، تهران ۱۳۵۰
** Luisi, Pier Luigi. “About Various Definitions of Life.” Origins of Life and Evolution of Biospheres 28, no. 4 (October 1, 1998): 613-622.
مطالعهی بیشتر:
- یک پزشک: خلق یک باکتری با ژنوم صد در صد مصنوعی
- کمانگیر: روزی که آدم خودش را هک کرد
- گاردین: تولید گونهی حیات مصنوعی توسط کرگ ونتر
.
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینهی بامدادی» پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |
بسیار بسیار جالب بود ممنون
لایکلایک
خواهش میکنم صندوقک عزیز.
لایکلایک
افراد مذهبی٬ در کوتاه مدت البته٬ همچنان به واقعایت بی توجه خواهند ماند و به داستان های بی سر و ته و سرشار از تناقضات آدم و حوای خود خواهند چسبید. موسسات متولی مذاهب رسمی یعنی کلیسا/حوزهی علمیه/کنیسه ها و … هم با چنگ و دندان از باورهای خود دفاع خواهند کرد چرا که فروریختن این دیوارها به معنی ربودن مشتریان و بالطبع درامد آنهاست. این است که احتمال وقوع یک جنگ مذهبی بزرگ (و امیدوارم آخرین آنها) دور از ذهن نیست.
از طرف دیگر٬ تنها امیدی که به عدم وقع جنگ دارم٬ ماهیت پیشرفت علم است. به عبارت دیگر٬ پیشرفت بطئی علوم موجب ریزش تدریجی نیروهای مذاهب شده و شوک بزرگی به آنها وارد نمی کند٬ بلکه آنها را مانند بیماری در حال مرگ٬ تدریجا و ذره ذره میخورد. در این حالت تنها کاری که از مداهب بر می آید٬ دست و پا زدن های بیهوده در حین جان دادن کامل خواهد بود و نه واکنشی حساب شده و محکم٬ که البته همین تقلای بیهوده هم احتمالا خرابی هایی به بار خواهد آورد اما نه عمده.
لایکلایک
فکر نمیکنم فقط به خاطر دلایل مذهبی جنگی به دنبال ساخت حیات مصنوعی در بگیره. البته متاسفانه بحث کاربرد این فنآوری در سیستمهای نظامی تقریبا قطعی هست.
لایکلایک
تنها موضوع مذهب نیست. بیشتر همون نگرانی سوءاستفاده سیاسی و نظامی از این دستاورد وجود داره. تصور کنید این فناوری تو دست بعضی از حضرات تو کشور خود ما باشه!!!
لایکلایک
بله متاسفانه این فنآوری پتانسیل هولناکی برای اینکه توی سیستمهای نظامی ازش استفاده بشه داره. دست کم در این مورد من کمتر نگران حضرات خودمون هستم بیشتر نگران حضرات آنسوی آب هستم که مجهز به دانش و پول هستن و روحیهی جنگافروزنده هم دارن.
لایکلایک
بی پی داره چاه رو می کشه … فعلا که فقط رنگ فلود عوض شده
http://www.bp.com/liveassets/bp_internet/globalbp/globalbp_uk_english/homepage/STAGING/local_assets/bp_homepage/html/rov_stream.html
لایکلایک
نمیخوام بدبین باشم ولی کنترل کردن چاه در چنین عمقی از آب کار بسیار مشکلیه.
لایکلایک
دکتر هاشم بنی طُرُفی به میهمانی خاک رفت
زندانی دو نظام شاه و شیخ، دکتر هاشم بنی طرفی مترجم کتاب «حیات: طبیعت، منشاء و تکامل آن» اثر الکساندر ایوانوویچ اُپارین در تهران به میهمانی خاک رفت. آن انسان فرزانه که لحظهای از اندیشیدن، نوشتن و روشنگری دست برنمیداشت در زمان شاه سه بار و رویهم به مدت ۱٨ سال و در جمهوری اسلامی حدود ۵ سال را در زندان سپری کرد.
گریه و خندهاش همچو شمع و سحر آمیخته با یکدیگر بود. با خنده میگریست و با گریه میخندید.
http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=379
…
ویدئو
…
همنشین بهار
http://www.hamneshinbahar.net
…
hamneshine_bahar@yahoo.com
لایکلایک