آنچه تهاجم آمریکا-ناتو به لیبی را تکاندهندهتر میکند، حمایت گستردهٔ احزاب «چپ لیبرال» و اقشار مرفه طبقهٔ متوسط – که بخش عمدهٔ خاستگاه اجتماعی آنها را تشکیل میدهند- از این جنگ است. با وجودی که برافراشتن پرچم «حقوق بشر» برای توجیه جنگی توسعهطلبانه عملی فریبکارانه و مزورانه است، «چپ لیبرال» چنان با علاقه به استقبال آن رفته است که گویی این جنگ را متعلق به خود میداند. انگار که این اولین بار در تاریخ است که امپراطورگرایی، منافع یغماگرانهاش را پشت نقاب دموکراسی و حقوق بشر پنهان میکند.
«چپ لیبرال» در توجیه بمباران لیبی توسط آمریکا-ناتو سرشار از واکنش خشمآلود علیه سرهنگ قذافی میشود، اما تقریبا هیچ تحلیلی از منافع و انگیزههای نیروهایی که در داخل لیبی و یا در سطح بینالمللی به دنبال سرنگونی وی هستند ارائه نمیکند. این مدافعان جنگ چنان سخن میگویند و مینویسند که انگار به جماعت نسیانزدگان تعلق دارند. در نوشتههای آنها «تاریخ» وجود ندارد. هیچ یک از وقایع و رویدادهای «گذشته» یا حتی «امروز» به خاطر آورده نمیشود. رذیلتهای اخلاقی و سابقهٔ قتل عام توسط استعمار امپریالیستی نادیده گرفته میشود. در نوشتههای آنها، هیچ اشارهای به تندرویهای استعمارگران ایتالیایی که نزدیک به نیمی از جمعیت لیبی را در دوران اشغال این کشور در سالهای بین 1911 تا 1940 به کام مرگ فرستاد نمیشود. آنها همچنین یادآور نمیشوند که آخرین عملیات نظامی مشترک فرانسه-انگلیس در شمال آفریقا؛ تهاجم به مصر در پاییز 1956 بود. عملیاتی که با همراهی اسرائیل به قصد سرنگونی دولت ملیگرای یک سرهنگ دیگر عرب، جمال عبدالناصر و کنترل مجدد کانال سوئز که توسط او ملی اعلام شده بود انجام شد. آن حمله با دخالت ایالات متحده که برنامهٔ دیگری برای منطقه داشت (تمایلی به شکلگیری مجدد امپراطوری مستعمراتی اروپاییان نداشت) شکست خورد و فرانسویها، انگلیسیها و اسرائیلیها عقبنشینی تحقیرآمیزی کردند.
آنهایی که حمله به لیبی را به عنوان یک پیروزی برای جنبش حقوق بشر جشن میگیرند ظاهرا هیج خاطرهای از دخالتهای هولناک ایالات متحده در کشورهای مختلف (در راستای منافع استراتژیک سیاسی یا اقتصادی خود) ندارند. آنها نه تنها «دیروز» را فراموش کردهاند (ویتنام، جنگ وحشیانه کنتراس در نیکاراگوئه، برانگیختن و تحریک جنگ داخلی در آنگولا و موزامبیک، سرنگونی و قتل لومومبا در کنگو، حمایت بلندمدت از رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی و تهاجم به عراق)، که «امروز» را نیز به کلی نادیده میگیرند. چپ جنگطلب به ایالات متحده ماموریت میدهد که قذافی را به خاطر کشتار مردم لیبی برکنار کند، در حالی که هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی هر روز بر سر افغانها و پاکستانیها موشک میبارند و آدم میکشند.
.
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.
من ظاهر شدن تمام عیار شما در قامت یک فعال ضد جنگ و در دفاع از عقیده ای که درست می دو نید رو تحسین می کنم. منتها من همین جا در بخش کامنت ها چهار گزاره اوردم در باب این که چرا حمله به لیبی می بایست صورت می گرفت( برای یادآوری می گم یکی از این گزاره ها تهدید آشکار قذافی به قتل عام خانه به خانه ی مخالفین بود) و خب هنوز ماجرا پاسخ درخور خودش رو پیدا نکرده. در مورد نحوه ی حمله و این که در کیفیت و شدت حمله اشتباه صورت گرفته می شه و یا مثلاً نباید حمله با این شدت انجام گرفته و غیر نظامیان نباید کشته می شدند چون و چرا کرد و طرف رو مورد باز خواست قرار داد اما تا زمان رد نشدن یا شک و تردید جدی وارد نشدن به اون چهار گزاره نمی تونیم بگیم چرایی حمله اشتباه بوده. این که مثلاً لیبی نیمی از مردمش حدود یک قرن پیش توسط ایتالیا قتل عام شدن یا این که شرایط فعلی در افغانستان و پاکستان چگونه است( شما این رو به دلایل کاملاً اجتماعی و فرهنگی می دونید من کابل دهه ی 60 رو برای شما مثال می زنم و یه پرسش دیگر هم وجود داره اگر حمایت های آشکار و پنهان خاندان آل سعود و ایران به خاطر مقاصد ژئوپلیتیکشون از این جریانات نبود آیا ماجرا به این شکل می تونست ادامه پیدا کنه در این زمینه به نظرم فیلم کارلوس بسیار دیدنیه و در نهایت من نمی تونم از شما تقلیل همه ی مسائل رو به مسائل فرهنگی و تبدیل مذاکره و راه حل مسالمت آمیز رو به راه حل همه چیز قبول کنم سوال اصلی اینه آیا چنین راه حل هایی در همه جا موثره و این که اساساً به این صورت غیر نظام مند بسیار ناکاراست در سپهر عملی سیاست) یا مثلاً در کوزوو چه اتفاق افتاد مسائلیست هم از لحاظ شرایط تاریخ و هم جغرافیایی جدا از مسئله ی لیبی. الان مسئله ی لیبی به مثابه مسئله ی لیبی در حال حاضر باید مورد بحث قرار بگیره و البته این دلیل نمی شه که آن ها در جای خود مورد بازخواست نگیرن ولی در هم آمیختن داستان با ماجرای لیبی به عنوان گزاره در استدلال فقط به مغشوش شدن بحث می انجامه. در ضمن این که بگیم اگر قذافی مخالفین رو قتل عام کرده پس این مخالفین کیا هستن گزاره ای غلطه( حتی اگر ترورهای گسترده ی مخالفین قذافی رو در دهه ی هفتاد بتونیم نادیده بگیریم) مسئله این جا تفکیک قائل نشدن به مخالفین بالفعل خطرناک با بقیه ی انواع مخالفین سیاسیه و البته حتی در دقیق ترین حکومت هایی که به مثابه ماشین کشتار عمل می کنند خیلی از مخالفین سرشناس هم هر کدام به دلایلی ممکنه جان سالم به در ببرن. نمونه ی بارزش شوروی که با وجود کشته شدن بیش از یک میلیون نفر در سال در زمان استالین مخالفین به نامی مثل شوستاکوویچ، پاسترناک و یا آخماتووا جان سالم به در بردن تازه این ها در داخل خاک روسیه بودن و ما اسمی از مخالفین خارج از شوروی نیوردیم( فراموش نکنیم تروتسکی در همان ایام ترور شد)
لایکلایک
از کی تا به حال «تهدید به کشتار» مجوز دخالت نظامی در یک کشور میدهد؟ شما به عنوان یک انسان متعهد چطور میتوانید موضوع به اهمیت «تجاوز نظامی به یک کشور» که در منشور سازمان ملل به صورت واضح کشورها را از آن برحذر داشتهاند و تخلف از آن بالاترین جرم بینالمللی است (بالاتر از نسلکشی!) را اینطور بیاهمیت جلوه میدهید که بتوان با چند تا شوی تلویزیونی حملهٔ نظامی به یک کشور را توجیه کرد!
من از مواضع دوستان تحصیلکرده با گرایشهای راست و چپ در داخل (و خارج از ایران) احساس ناامیدی میکنم. فردا اگر همین بحثها را دربارهٔ مداخلهٔ نظامی در ایران راه بیاندازند چه میکنید؟ دوست عزیز من به خیرخواهی شما تردید ندارم، اما فاصلهٔ عمیقی بین تفکراتم و تصورات شما احساس میکنم و احساس میکنم از بیان نظراتم بگونهای که مقبول باشد عاجز هستم.
اصلا متوجه هستید که دخالت نظامی در یک کشور چه حکم سنگینی است؟ برای یک مجازات اعدام ما چقدر وسواس (کاملا لازم) نشان میدهیم و انتظار داریم مراحل قانونی کامل طی شود و دفاع انجام شود و وکیل سرجایش باشد و حق فرجامخواهی و تجدید نظر باشد و غیره و غیره و غیره… چطور در برابر «تهاجم نظامی به یک کشور» که هزاران و بلکه میلیونها بار حساستر و مخربتر از موضوعی «فردی» به نام اعدام است اینطور سهل و آسان و با چهار تا کانال تلویزیونی عوض کردن اینطور مجاب میشویم و تبدیل میشویم به طرفدار دوآتشهٔ جنگ؟!!
من ناراحت و غمگین هستم. برای شما و همةٔ دوستاران تجاوز امپریالیستی به مردم مظلوم لیبی آرزوی موفقیت میکنم.
لایکلایک
من درست نفهمیدم پیشنهادت چیه؟ سازمان ملل باید چیکار میکرد؟ لیبی رو محکوم میکرد؟ تحریم میکرد؟ به همه مردم لیبی تو آمریکا پناهدنگی میداد؟
لایکلایک