تا به حال به رابطهٔ میان احساس «اندوه» و «شرم» و «گناه» فکر کردهاید؟ آیا اصلا رابطهای بین آنها وجود دارد؟
شرم به «تصویری» که من از «تصویر دیگران از خودم» دارم مربوط میشود. تو تصویری از من در ذهنت میسازی، و من تصویری از تصویر تو از خودم پیدا میکنم. چیزی که باعث ایجاد شرم در من میشود انطباق داشتن یا نداشتن این تصویر با وضعیت مطلوب ذهنی من است (بیشتر از لحاظ عاطفی).
تصور کنید فردی از اینکه در حضور دیگران با صدای بلند بخندد احساس «شرم» کند. چرا این فرد احساس شرم میکند؟ چون «تصور» میکند که دیگران «تصویری از او در ذهنشان میسازند» که از نظر عاطفی مطلوب او نیست. در نتیجه احساس شرم میکند. از این نظر «احساس شرم» کردن، یک فرایند پیچیده دو جانبه است و نیازمند کنش و واکنش بین دست کم دو ذهن «تصویرساز» است.
اما اندوه چطور؟
اندوه فرایند سادهتری دارد. برای اندوهگین شدن کافیست مجهز به تعدادی سنسور یا شبکهٔ عصبی باشیم. اگر سیگنالهایی که از جهان پیرامونمان میگیریم تحت الگوی ویژهای مطابق خواست غریزی ما نباشد، اندوهگین یا ناراحت میشویم. یک کودک خردسال که توسعهٔ ذهنی ابتداییتری دارد ممکن است «اندوهگین» شود، اما برای اینکه از چیزی احساس «شرم» کند باید به مرحلهٔ معینی از تکامل ذهنی و اجتماعی برسد.
نتیجه این میشود که «شرم» مفهومی انتزاعیتر از «اندوه» است. شرم در یک سطح انتزاعی و فرهیختهوارگی رخ میدهد. در صورتی که «اندوه» میتواند در یک فضای عینیتر و غریزیتر رخ دهد. شخص ممکن است از نظر غریزی در موقعیت مناسبی باشد (مشکلی از لحاظ غریزی نداشته باشد، سنسورهایش همه سیگنالهای رضایتبخشی را از محیط اطراف دریافت کنند) اما از به خاطر اینکه تصور میکند تصویر دیگران از خودش مطلوب نیست، احساس شرم کند.
اگر همین خط فکری را ادامه دهیم به مفهوم «گناه» میرسیم. شخص وقتی احساس گناه میکند که «تصویری که از تصویر دیگران از خودش» دارد از یک لایهٔ تاثیر احساسی عبور کند و با یک مجموعهٔ ذهنی ارزشی-عقلانی تلاقی کند. در نتیجه بدون داشتن آن دستگاه ارزشی-عقلانی شخص هرگز احساس گناه نخواهد کرد، حتی اگر گاه از لحاظ عاطفی دچار احساس شرم شود. فرضا ممکن است فرد دچار احساس شرم شود بدون آنکه بتواند علت آن را توضیح دهد (عاطفی احساس شرم کند) اما همیشه میتواند علت احساس گناهش را توضیح دهد (منطقی احساس گناه میکند).
نمودار زیر رابطهٔ این مفاهیم سه گانه را بهتر نشان میدهد.
این نمودار و جرقهٔ اولیه این بحث را مدیون این وبلاگ هستم.
.
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.
خب اینطوری که شما نوشتی در واقع همهی این احساسات رو ربط دادهای به یک عامل بیرونی. این تا حدی میتونه درست باشه! خیلی وقتها هم این احساسات خیلی بیش از اون که به خاطر عوامل بیرونی ایجاد یا تشدید بشن، عواملی کاملن درونی دارن. منظورم اندوه و شرم دربرابر وجدانه. اندوه و شرمی کاملن درونی! احساس گناه هم به همین ترتیب!
لایکلایک