امپراطور و حقوق بشر: ترور شهروندان آمریکایی به دستور اوباما

نمی‌دانم نوشته‌های آقای گلن گرین‌والد را دنبال می‌کنید یا نه. اگر نه که پیشنهاد می‌کنم حتما دنبال کنید. آخرین نوشته‌ی ایشان درباره‌ی اعطای مجوز ترور شهروندان آمریکایی خارج از آمریکا به سازمان سیا از سوی رئیس‌جمهور آمریکا است. این مجوز قبلا توسط جورج بوش امضا شده بود که اوباما هم مجددا آن‌را تایید کرده است.

مدرک اگر می‌خواهید آقای گرین‌والد به تفصیل شرح داده و لینک و غیره. فقط یک قسمت‌اش را این‌جا بخوانیم:

به نقل از مقامات نظامی و اطلاعاتی بعد از حملات یازده سپتامبر، بوش به سازمان سیا و بعد ارتش مجوز داد تا اگر شواهد قوی نشان دهد که یک شهروند آمریکایی خارج از خاک آمریکا در طراحی یا اجرای حملات تروریستی به ایالات متحده و یا منافع ایالات متحده دست داشته است، او را بکشند.

دولت اوباما نیز موضع مشابهی دارد. یک مقام ارشد دولت گفت که اگر یک شهروند آمریکایی به القاعده ملحق شود، «در رابطه با این‌که ما حق داریم او را هدف قرار دهیم چیزی عوض نمی‌شود». آن‌ها بخشی از دشمن هستند.

آقای گرین‌والد می‌نویسد:

فقط برای یک دقیقه به این موضوع فکر کنید. باراک اوباما، مانند جورج بوش رئیس‌جمهوری قبلی، مجوز قتل شهروندان آمریکایی فقط بر اساس اتهامات ثابت‌ نشده، بررسی نشده و مورد پی‌گرد قضایی قرار نگرفته مبنی بر ارتباط آن‌ها با تروریسم را تایید کرده است.

.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

اتحاد القاعده و جندلله؛ افزایش حملات تروریستی در ایران

فاجعه‌ی بمب‌گذاری در مسجد شیعیان در زاهدان مرا به یاد تحلیلی در «تایمز آسیا» انداخت که روزنامه‌نگار سرشناس پاکستانی «سید سلیم شهزاد» نگاشته است. مطلب حدود نُه روز پیش نوشته شده و باوجودی که همان‌موقع متوجه اهمیتش شدم اما فکر نمی‌کردم به این زودی حادثه‌ای غم‌انگیز در راستای همان تحلیل رخ دهد. اگر این تحلیل درست باشد، دولت ایران باید برای مقابله با آن با هشیاری و زیرکی عمل کند، به خصوص این‌که موضوع به ناحیه‌ی حساس، محروم و آسیب‌پذیری مانند سیستان و بلوچستان ایران مربوط می‌شود و البته می‌تواند به سرعت دامن‌گیر نقاط دیگر نیز بشود.

به زبان خودم قسمت‌هایی را که به ایران مربوط می‌شود خلاصه می‌کنم:

  • بحث از درگیری‌های اخیر بین طالبان و ارتش پاکستان شروع می‌شود که باعث آواره شدن نزدیک به یک و نیم میلیون نفر از مردم منطقه‌ شده است.
  • القاعده پیش‌بینی کرده که واشنگتن با این هدف که از لحاظ جغرافیایی تروریست‌های القاعده را محصور کند، پاکستان و هند را به جبهه‌ی جنگ علیه تروریسم وارد خواهد کرد و حتی تلاش خواهد کرد در این زمینه با ایران وارد همکاری شود.
  • استراتژی القاعده برای مقابله با این طرح واشنگتن (محصور کردن تروریست‌ها) تحت کنترل گرفتن یک دالان استراتژیک است که افغانستان، پاکستان و بلوچستان ایران را به هم متصل می‌کند.
  • برای رسیدن به چنین هدفی شبه‌نظامیان (القاعده) در جستجوی متحدین جدید در منطقه هستند. به این ترتیب عبدلله ملک ریگی رهبر گروهک جندالله در ایران قرار است فرستاده‌ی القاعده‌ را در آینده‌ی نزدیک در یکی از شهرهای ساحلی واقع در بلوچستان پاکستان ملاقات کند تا نقشه‌ی عمیات مشترک در افغانستان، پاکستان، ایران و هند را بریزند.
  • جندلله گروه تروریستی با گرایشات سنی و مخالف با دولت مرکزی ایران است. پیش از این القاعده با احتیاط به جندالله نگاه می‌کرد چرا که به وابستگی این گروهک به سازمان‌های جاسوسی پاکستان و آمریکا مشکوک بود.
  • در سه سال اخیر، برخی گروه‌های ضدشیعه‌ی بلوچی-پاکستانی که وابسته به گروه‌هایی مانند لشگر جهنگوی (Lashkar-e-Jhangvi) بودند با جندالله همکاری کرده‌اند و این همکاری‌ها باعث نزدیکی القاعده و جندالله به هم شده است.

هدف جندلله ناپایدارسازی حاکمیت شیعه‌ در ایران است. القاعده می‌تواند در این زمینه به جندلله کمک کند. اما سود القاعده از کمک به جندالله چیست؟ القاعده دو هدف را از نزدیک شدن به جندلله دنبال می‌کند:

  • یکی این‌که عملکرد بندر چابهار را مختل یا به کلی نابود کند. چرا که این بندرگاه می‌تواند جهت رساندن پشتیبانی به نیروهای ناتو مورد استفاده‌ی آمریکا قرار بگیرد. مسیر فعلی (از طریق پاکستان) به شدت ناامن شده است و تحت حملات مداوم طالبان قرار دارد.
  • هدف دوم القاعده از حمایت کردن جندلله، برقراری زمینه‌ی حضور و نفوذ القاعده در ایران است تا با اجرای عملیات تروریستی داخل خاک ایران بتواند با برقراری نوعی توازن، نقش ایران در افغانستان و عراق را مهار کند.
  • در شرایط فعلی، جندلله از نظر سازمانی ابتدایی و از نظر مالی ضعیف است و در سال‌های اخیر حملات پراکنده با دامنه‌ی اثر محدود انجام داده است. القاعده قصد دارد این وضعیت را عوض کند یعنی جندلله را در ایران تقویت کند. همان‌طور که پیش از این همین کار را در مورد لشگر جهنگوی در پاکستان کرده بود. متاسفانه این کار با افزایش حملات تروریستی علیه جمعیت شیعه (و روحانیان شیعه) در ایران توام خواهد بود.

بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

نگاه استراتژیک‌: پیام اوباما و نگاه ایران به آمریکا – قسمت سوم

در بخش اول این سری از مطالب نگاه استراتژیک دیدیم که خواسته‌های استراتژیک آمریکا از ایران متناسب با امتیازی که به ازای آن‌ها به ایران وعده داده نیست و در نتیجه ایران نمی‌تواند آن‌ها را بپذیرد. در بخش دوم نگاه دقیق‌تری داشتیم به خواسته‌ی  اول آمریکا از ایران (توقف جاه‌طلبی‌های هسته‌ای). در ادامه دومین خواسته‌‌ی مهم آمریکا از ایران را بررسی می‌کنیم. (منبع استراتفور)

دومین خواسته‌ی مهم آمریکا از ایران، قطع حمایت از چیزی است که آمریکا آن‌را تروریسم می‌نامد. مهم‌ترین این موارد به حزب‌الله لبنان و عراق مربوط می‌شود که در واقع دو موضوع کاملا متفاوت هستند.

چرا ایران در عراق دخالت می‌کند؟

عراق به صورت بالقوه مهم‌ترین تهدید استراتژیک علیه ایران را در بردارد. این موضوع به قدمت تاریخ «بابل و فارس» است و در دوران معاصر هم به صورت جنگ ایران و عراق جلوه‌گر شده است. ایران تضمینی می‌خواهد که بداند عراق هرگز آن را تهدید نخواهد کرد و همین‌طور می‌خواهد مطمئن باشد که نیروهای آمریکایی مستقر در عراق تهدیدی علیه این کشور نخواهند بود. تهران فقط قول [آمریکا] را نمی‌خواهد بلکه محض اطمینان می‌خواهد تا حدی نفوذ و کنترل بر دولت عراق داشته باشد یا دست‌کم نوعی کنترل غیرمستقیم بر آن داشته باشد تا بتواند آن دولت را از انجام کارهایی که ایران دوست ندارد بازدارد. برای رسیدن به این هدف، ایران به صورت سیستماتیک و برنامه‌ریزی شده به تاثیرگذاری و نفوذ در گروه‌های مختلف داخل عراق دست زده است تا بتواند مانع طرح‌ریزی یا اجرای سیاست‌های  احتمالی‌ دولت عراق که ایران آن‌ها را خطرناک می‌داند شود.

ایرانی‌ها خواسته‌ی آمریکا از ایران مبنی بر عدم دخالت در عراق را به یک صورت معنا می‌کنند: آمریکا قصد دارد با استفاده از رژیم جدید حاکم بر عراق تعادل قدرت در منطقه را احیا کند. در واقع حدس ایرانی‌ها هم درست است، آمریکا واقعا هم چنین قصدی دارد. هدفی که از نظر ایران صد در صد غیر قابل قبول است، اگر چه ممکن است به سود ایالات متحده یا حتی منطقه باشد. از دیدگاه ایرانی‌ها، یک عراق کاملا بی‌طرف و خنثی – که بی‌طرفی و خنثی بودنش توسط نفوذ ایرانی‌ها تضمین شده باشد- تنها سازمان قابل قبول قدرت در منطقه است.  ایرانی‌ها خواست آمریکا مبنی بر عدم دخالت ایران در عراق را تهدید مستقیمی علیه امنیت ملی خود می‌بینند.

چرا ایران از حزب‌الله و حماس حمایت می‌کند؟

بین سال‌های 1979 تا 2001 ایران بستر و زمینه‌ی اصلی به چالش کشیدن غرب از منظر اسلام بود: شیعه نماینده‌ی اسلام رادیکال بود. اما پس از حملات القاعده، ایران و شیعه جایگاه خود را در این زمینه از دست دادند. امروز، القاعده کمرنگ شده است و ایران می‌خواهد جای‌گاه از دست رفته را بازیابد. ایران می‌تواند با حمایت از حزب‌الله -گروه رادیکال شیعه‌ای که مستقیما اسرائیل را به چالش می‌کشد- و یا حمایت از حماس – گروه رادیکال سنی- نشان دهد که به جای همه‌ی جهان اسلام سخن می‌گوید، موضع قدرتمندی که مفهوم زیادی برای ایران و همین‌طور منطقه دارد. حمایت ایران از این گروه‌ها به این کشور کمک می‌کند تا با پذیرفتن ریسک اندک به هدف بزرگی دست یابد. در همین حال، خواست آمریکا برای قطع حمایت ایران از این گروه‌ها، با مشوق‌ها و یا تهدیدهای کافی همراه نبوده است و در نتیجه ایران موضع خود را در حمایت از این گروه‌ها حفظ کرده است.

ایران استراتژی اوباما-پطروس در افغانستان را دوست ندارد

ایران به ویژه استراتژی جدید اوباما-پطروس در افغانستان را دوست ندارد. این استراتژی شامل گفتگو و مذاکره با طالبان است، گروهی که ایران آن‌را به صورت تاریخی دشمن خود و خطرناک می‌داند. احتمال این‌که ایالات متحده‌ی‌ ‌آمریکا، یک حکومت شبه‌طالبانی در افغانستان مستقر کند تهدید  مهمی علیه ایران محسوب می‌شود. تهدیدی که شاید فقط تهدید عراق از آن بیشتر باشد.

ایرانی‌ها به آمریکا کمک کردند، اما…

ایرانی‌ها خود را همیار و کمک‌رسان آمریکا می‌بینند. آن‌ها در عراق و افغانستان به واشنگتن کمک کردند تا طالبان و صدام حسین را سرنگون کند. در سال 2001، ایران پیشنهاد کرد تا به هواپیماهای آمریکایی اجازه فرود در خاک این کشور بدهد و به واشنگتن اطمینان داد که گروه‌های افغانی تحت نفوذ ایران با او همکاری خواهند کرد. در عراق، ایران اطلاعات جاسوسی در اختیار آمریکا قرار داد و همین‌طور کمک کرد تا جمعیت شیعه‌ی عراق در طی تهاجم سال 2003 منفعل باقی بمانند و بر ضد آمریکا وارد عمل نشوند. اما ایرانی‌ها به واشنگتن به عنوان کسی که به این تلاش برای ایجاد تفاهم، خیانت کرده است نگاه می‌کنند. ایرانی‌ها در مقابل خدماتی که به آمریکا ارائه دادند، انتظار داشتند که بتوانند نفوذ و کنترل نسبی بر دو کشور عراق و افغانستان داشته باشند.

در قسمت آینده (بخش پایانی) مطالب گفته شده را جمع‌بندی می‌کنیم تا بتوانیم واقعیت‌ محدودیت‌های موجود میان رابطه‌ی آمریکا و ایران را دقیق‌تر بشناسیم.


با من بمانید تا در مجموعه‌ی «نگاه استراتژیک» دینامیسم حاکم بر دنیای امروز را بهتر بشناسیم.


لینک‌های روز (25-08-2008)

  • یک لیوان چای داغ: پروفسور؟
    یک نمونه‌ی مثال‌زدنی و بسیار خواندنی که نشان می‌دهد چطور دیگر نمی‌شود در عصر ارتباطات «دروغ» تحویل مردم داد… حرفم را اصلاح می‌کنم، چطور می‌شود به راحتی دست دروغ‌گوها را با کمی زیرکی و چند تا گوگل کردن رو کرد.
  • غزه امروز نمایندگان صلح را در بردارد!
    قایق صلحی که دیروز توانست محاصره غزه را بشکند یکی از نشانه های خوبی است که به قدرت اجتماعی فعالین صلح اشاره کند. قدرتی که اگر دست به کار شود توان مقاومت را از هر دولتی می گیرد خواه که آن اسراییل باشد. فاجعه انسانی که در غزه و در پشت حصارهای اسراییل اتفاق می افتاد، باید به حرکتی اینچنین خود را نشان می داد که باور کنیم که همیشه دولتمردان نیستند که تاریخ را رقم می زنند.
  • تو چه می‌فروشی دخترک غم‌گین؟
    فرماندار شیراز گفته‌است که آواره‌ها و اتباع بیگانهء غیرمجاز، اغلب‌شان بیماری دارند، سل و وبا دارند، گفته‌است که این‌ها را باید «جمع‌آوری» کرد! مگر گوسفند است که باید «جمع‌‌آوری»شان کرد؟ این عکس،  عکس ِ یک «خانووووم» است، دختربچه است. شما دختربچه ندارید اصلا؟
  • گلستان ایران در آتش
    پس کجاست هواپیماهای اطفای حریق ؟! اکنون بیش از ۴ سال است که وعده این هواپیماها داده شده ولی هنوز آب از آب تکان نخورده است . آِیا باید همه جنگل های ایران در غرب و شمال کشور در اتش ندانم کاری بسوزند تا بالاخره کسی به فکر خرید این هواپیماها بیافتد؟
  • استاد حقوق دانشگاه استانفورد: یک یازده‌ سپتامبر اینترنتی در راه است
    دولت آمریکا در جستجوی بهانه (حادثه‌ای) است که به صورت بنیادی قوانین حاکم بر اینترنت را عوض کند، به گونه‌ای که امکان کنترل و اعمال محدودیت‌های گسترده‌ای روی وب ایجاد شود.
  • مدارک جنجالی جدید: سازمان سیا و دولت آمریکا رابطه‌ی صدام و القاعده را عمدا جعل کرده بودند
    کاش مرجع قدرتمند قانونی‌ای وجود داشت این‌ها را به جرم حمله‌ی متجاوزانه به عراق (جرمی به مراتب بزرگ‌تر از جنایت جنگی) محاکمه می‌کرد.

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

چه کسی بی‌نظیر را کشت؟

همیشه در پاسخ به دوستانی که اوضاع سیاسی ایران را نابسامان توصیف کرده‌اند مثال پاکستان را زده‌ام. کشوری که علی‌رغم به یدک کشیدن عنوان «جمهوری اسلامی» از بسیاری جهات با «جمهوری اسلامی ایران» فرق می‌کند. در واقع مهمترین تفاوت پاکستان با ایران، اوضاع سیاسی به شدت متشنج آن است و این واقعیت که این کشور دارای سلاح‌های هسته‌ای است. این به این معنی است که هرگونه بحران جدی و یا جنگ داخلی در آن می‌تواند منجر به فاجعه‌ای جهانی گردد. برخلاف عنوان نوشته، واقعا قصد آن را ندارم دنبال قاتل اصلی «بوتو» بگردم. چون در نبود اطلاعات کافی فقط حدس و گمان می‌توان زد. اما ترور دیروز بهانه‌ای شد برای این‌ که کمی در اوضاع و احوال تاریخ معاصر پاکستان وب‌گردی کنم و بدک ندیدم خلاصه‌ای از خوانده‌هایم را این‌جا بیاورم.

BhuttoEPA3008_468x342

پاکستان ششمین کشور پرجمعیت دنیا و دومین کشور پرجمعیت مسلمان است. این کشور در سال 1947 پس از جدایی از هند تحت رهبری محمد علی جناح تشکیل گردید و از سال 1956 به «جمهوری اسلامی پاکستان» تغییر نام داد. در آغاز پیدایش و به دلیلی ترجیحات استعماری پاکستان از دو قسمت کاملا جدا -از لحاظ جغرافیایی- تحت عنوان پاکستان غربی (پاکستان فعلی) و پاکستان شرقی (بنگلادش فعلی) تشکیل شده بود. در سال 1971 پاکستان شرقی به کشور مستقل «بنگلادش» تبدیل گردید.

تاریخی سرشار از کودتاهای نظامی

پاکستان در تاریخ 60 ساله خود، شاهد چهار کودتای موفق بوده است. در کودتای سال 1977، خانم بی‌نظیر بوتو پدرش «ذوالفقار بوتو»، رئیس جمهور وقت پاکستان را از دست داد. کوران سیاسی پاکستان، دیروز جان خود وی را گرفت.

فهرست کودتاهای «موفق» انجام شده در تاریخ پاکستان از آغاز تا امروز:

  • 1958: کودتای «ژنرال ایوب خان» و سرنگونی حکومت «اسکندر میرزا»
  • 1970: کودتای «ژنرال یحیی‌ خان» و سرنگونی حکومت «ایوب خان»
  • 1977: کودتای «ژنرال محمد ضیاالحق» و سرنگونی حکومت «ذوالفقار علی بوتو» (کودتا با حمایت آمریکا انجام شد و ذوالفقار علی بوتو پس از کودتا محاکمه و اعدام شد.)
  • 1999: کودتای «ژنرال پرویز مشرف» و سرنگونی حکومت «نواز شریف»

625px-Major_ethnic_groups_of_Pakistan_in_1980

نیمه شمالی پاکستان را اقلیت‌های پشتون تشکیل می‌دهند که از لحاظ قومی و مذهبی با گروه‌های قومی جنوب افغانستان نزدیکی بسیار دارند. در این مناطق است که نیروهای محلی و شبه‌نظامیان زیرزمینی قوای طالبان را حمایت می‌کنند. خانم «بوتو» تاکید کرده بود در صورت رسیدن به قدرت با گروه‌های حامی طالبان به شدت برخورد خواهد کرد.

«بی‌نظیر بوتو» که بود؟
«بی‌نظیر بوتو» (متولد 1953) در چند دهه اخیر از شخصیت‌های ‌سیاسی مهم پاکستان به شمار می‌رفت. بی‌نظیر در یک خانواده سیاسی بزرگ شد. پدرش «ذوالفقار علی بوتو» رئیس جمهور محبوب پاکستان در سال‌های 1971 تا 1973 بود که به دنبال کودتای نظامی سرنگون و اعدام شد. به عنوان دبیرکل «حزب مردم پاکستان» وی اولین زنی بود که در یک کشور مسلمان به مقام نخست وزیری ‌رسید. وی دوبار در سال‌های 1988 و 1993 به مقام نخست وزیری رسید و هر دوبار هم به اتهام رشوه‌خواری و فساد از سمت خود برکنار شد. بوتو از سال 1998 به تبعید خودخواسته‌‌ای در کشور امارات متحده عربی تن داد و اواخر مهرماه امسال به پاکستان بازگشت تا در عرصه سیاسی پاکستان مجددا نقش بازی کند.

چه کسانی از مرگ بوتو سود می‌برند؟

پاسخ سوال چه کسی بوتو را کشت به احتمال زیاد هرگز در تاریخ مشخص نخواهد شد و حرف و حدیث از حد گمانه‌زنی سندیت بیشتری نخواهد یافت. اما به هر حال مثل هر ماجرای جنایی دیگری باید متهمین را در میان گروه‌ها و یا افرادی جستجو کرد که از کشته شدن «بوتو» نفع می‌برند.

  • طالبان و القاعده
    نباید این احتمال را از نظر دور داشت که خانم «بوتو» تاکید کرده بود در صورتی که به قدرت برسد با گروه‌های حامی «طالبان» و «القاعده» در شمال پاکستان به شدت برخورد خواهد کرد. وی حتی تا حدی پیش رفته بود که گفته بود «در صورتی که نیروهای نظامی پاکستان برای برخورد با پایگاه‌های طالبان در پاکستان کافی نباشد دست نیروهای آمریکایی را برای انجام عملیات نظامی داخل خاک پاکستان باز خواهد گذاشت.» این احتمال وجود دارد که گروه‌های پشتیبان طالبان دست به کار شده و کار را قبل از این‌که دیر شود تمام کرده باشند. به خصوص این‌که تعدادی از رهبران این گروه‌ها نیز بارها قول داده بودند که «بوتو» را ترور کنند. یکی از مقامات «القاعده» در در افغانستان ادعا کرده که ترور «بوتو» کار «القاعده» بوده است. البته این ادعا به خودی خود چیزی را ثابت نمی‌کند ولی احتمال دخالت «القاعده» را دست کم در لایه اجرایی ترور بسیار بالا می‌برد. القاعده قبلا هم برای کشتن بوتو دست به ترور(های) ناموفق زده بود.
  • ژنرال پرویز مشرف
    خوب این یکی شاید خیلی واضح باشد که مشرف از حذف رقیب محبوبش نباید چندان ناراضی باشد. بخش قابل توجهی از مردم پاکستان (همینطور چند نفر از همکاران من که پاکستانی هستند) همه بدون این‌که تردیدی به خود راه دهند باور دارند که دست «ژنرال مقتدر» و «دموکراسی دوست» در ماجرای ترور «بی‌نظیر» در کار بوده است. دست کم می‌توان گفت، حتی اگر ژنرال مستقیما در ترور اخیر نقشی نداشته، تلاشی هم برای جلوگیری از بروز آن نکرده است. جالب است بدانید خانم بوتو در ای‌میلی که درخواست کرده بود در صورت کشته شدنش منتشر شود پرویز مشرف را به خاطر پوشش ضعیف امنیتی متهم کرده بود. وی تاکید کرده بود در صورتی که آسیبی به وی در پاکستان وارد شود، ژنرال مشرف را مسئول آن می‌داند.
    از طرف دیگر می‌توان تحلیل‌ کرد ‌که مشرف از مرگ بوتو متضرر شده است چون آشوب و تنش در پاکستان موقعیش را تضعیف خواهد کرد. بنابراین بعید است که نقش مستقیمی در ترور وی داشته باشد. فکر می‌کنم هنوز برای نتیجه‌گیری در این زمینه زود است و شاید هرگز هم مشخص نشود.
  • گروه‌های محلی و تندرو داخلی پاکستان
    اختلافات فرقه‌ای و قومی در مناطق مختلف پاکستان که هریک وابستگی‌های مستقیم و غیرمستقیمی با قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی دارند داستان ترور خانم بوتو را پیچیده‌تر می‌کند. واقعیت این است که بوتو همانطور که طرفداران زیادی داشت، دشمنان متنوع و گسترده‌ای نیز داشت که برخی از آن‌ها حتی از این‌که در مطبوعات او را به ترور کردن تهدید کنند ترسی نداشتند. از نظر بسیاری از گروه‌های تندرو داخلی «بی‌نظیر» یک سیاست‌مدار غرب‌زده و سکولار و خیانت‌کار به کشور و دین بود. گروه‌هایی نیز مانند جیش المحمد و حزب‌الله مجاهدین و … که توسط سازمان‌های امنیتی-اطلاعاتی پاکستان جهت انجام عملیات در منطقه کشمیر تجهیز شده‌اند، رسما و علنا بوتو را خائن به کشور می‌دانستند.

Benazir-Bhutto

بسیاری از دشمنان فرقه‌ای بوتو، او را یک سکولار غرب‌زده می‌دانستند.

  • رقبای سیاسی دیگر
    در این میان رقبای سیاسی «حزب مردم پاکستان» و خانم بوتو که از محبوبیت ویژه‌ای هم برخوردار بود از لحاظ سیاسی از حذف رقیب خود خوشنود خواهند شد. «نواز شریف» نخست‌وزیر سابق پاکستان و رهبر شاخه‌ای از حزب «لیگ مسلمانان پاکستان» پس از این‌که توسط مشرف سرنگون شد به عربستان سعودی پناه برد. وی چند ماه پیش جهت شرکت در انتخابات به پاکستان بازگشت.
    او در اعتراض به ترور اخیر اعلام کرد که انتخابات را تحریم می‌کند و از مشرف خواست به خاطر عدم تامین امنیت بی‌نظیر بوتو از سمت خود استعفا دهد.
  • ناشناس، ناشناس، ناشناس!
    شخص «بی‌نظیر بوتو» بارها هشدار داده بود که گروه‌ها و اشخاص متعددی در پاکستان و خارج از پاکستان وجود دارند که خواستار کشتن او می‌باشند. بدون داشتن اطلاعات کافی از ماجراهای پنهان، بیماری توهم و توطئه‌نگری جایگزین استدلال منطقی می‌شود. مثل اکثر ترورهای سیاسی در سطح جهان، عاملان این ترور نیز احتمالا هرگز مشخص نخواهند شد و در بهترین حالت تحقیقات در سطح عوامل اجرایی و روسای مستقیم آن‌ها متوقف خواهد گردید. تاریخ دراین‌باره قضاوت خواهد کرد…

برخی لینک‌های مرتبط: