نکاتی چند پیرامون دست اندرکاران ایران تریبونال

نوشته‌ی زیر را یکی از خوانندگان بامدادی به نام شبنم برای من فرستاده که عینا (با قدری ویرایش) منتشر می‌کنم. در مورد نوشته‌ی زیر ذکر چند نکته را لازم می‌دانم:

۱) مطالب نوشته شده در این متن لزوما مورد توافق من نیست، و وبگاه‌ بامدادی صرفا بستری جهت انتشار آن می‌باشد. ۲) من تمام لینک‌ها، روابط، ترجمه‌ها و اسناد موجود در متن را شخصا بررسی و راست‌آزمایی نکرده‌ام، اما فکر می‌کنم موضوع کلی‌ای که در آن مطرح شده است بسیار مهم است (ساده بگیم، ایجاد زمینه‌سازی برای تکرار سناریوی عراق، لیبی، سوریه یا تلفیقی از آن‌ها یا چیزی شبیه به آن‌ها در ایران) و تلاش مولف برای گردآوری مطالب و کنار هم قرار دادن آن را قابل توجه می‌بینم و در نتیجه ۳) موقع خواندن این نوشته سعی کنید به پیام اصلی آن و ادله‌‌ی ارائه شده توجه کنید و اجازه ندهید برخی اطلاعات موجود در آن که شاید با شناختی که از وقایع دارید سازگار نیستند (حالا یا واقعا سازگار نیستند یا دست کم در لحظه‌ی اول سازگار نیستند) شما را از اصل موضوع منحرف کند. این را نوشتم، چون شاهد بوده‌ام که چند هفته برای نوشتن این مطلب وقت صرف شده و خود من هم چندین ساعت روی ویرایش آن وقت گذاشته‌ام. امیدوارم مورد توجه شما قرار بگیرد. (این مقاله را به صورت PDF دانلود کنید)

در همین رابطه می‌توانید مطلب «دادگاه راسل دوم یا پرونده‌ای جدید علیه ایران؟» را که قبلا در بامدادی منتشر شده است ببینید.

نکاتی چند پیرامون دست اندرکاران تریبونال ایران

آقای پیام اخوان سال‌هاست برای تغییر رژیم در ایران با گروه‌های مختلف از جمله لابی اسراییل همکاری دارد. برای این منظور، ایشان با کمک افرادی نظیر ایروین کوتلر، وزیر دادگستری قبلی کانادا که در حال حاضر عضو پارلمان کبک (Quebec) است، بیانیه‌های تحریک‌آمیز برای اهریمن سازی و منزوی کردن ایران در راستای محکومیت این کشور به جرم «خطر علیه صلح جهانی» را امضاء و تأیید کرده است. بیانیه‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۱۰ تحت عنوان «خطر هسته‌ای، قوم‌کشی و نقض حقوق در ایران: پذیرش مسئولیت برای جلوگیری از خطر» از این نوع بود

The Danger of Nuclear, Genocidal and Rights-violating Iran: The responsibility to Prevent Petition

برای دیدن کامل گزارش ۲۰۱۰ و «نقشه‌ی راه» لینک زیر را کلیک کنید.

http://irwincotler.liberal.ca/responsibility-to-prevent-petition

جروسلم پست در تاریخ بیست و هفتم جولای ۲۰۱۰ نوشت:

ایروین کوتلر (Erwin Cotler) برای وضع تحریم‌های بیشتر علیه ایران فعالیت می‌کند. برای همین نیت ایشان با آقای بان کی مون دبیر کل سازمان ملل و رهبران دولت و پارلمان آمریکا، آلمان، اتریش، اسراییل و چند کشوردیگر ملاقات کرد و از آنان خواست قدم‌های موثرتری علیه ایران بردارند.

امضاء کنندگان این بیانیه‌ ایروین کوتلر، فواد عجمی، سعدالدین ابراهیم، نازنین افشین جم، پیام اخوان، عباس میلانی، الی ویزل، لادن برومند، آلن دورشوویتز، رامین جهانبگلو و تعدادی از نئوکان‌های جنگ طلب هستند.

http://genocidepreventionnow.org/Portals/0/docs/2010-R2P_IRAN_EXEC_SUMM.pdf

جروسلم‌پست در همین مقاله، تحریم‌ٰهای پیشنهاد شده در «نقشه‌ی راه» را فهرست می‌کند:

http://www.jpost.com/JerusalemReport/Article.aspx?id=182766

  • جلوگیری از واردات بنزین و فراوده‌های نفتی تصفیه شده به ایران
  • تحریم بانک مرکزی ایران
  • تحریم کالاهایی که استفاده‌ی دو جانبه دارد [حتمن کتاب فیزیک و میکروب شناسی هم جزو آن می شوند!]
  • جلوگیری از ورود اشیاء حساس
  • تحریم‌های «هوشمندانه» علیه پاسداران، که حدود ۸۰ درصد از تجارت خارجی، ساختمانی، بانکی و ارتباطات را کنترل می‌کند. ایروین کوتلر پاسداران را «منشاء خطرها» معرفی کرد.
  • تحریم فروش سلاح به ایران و تعلیق کامل برنامه‌ی موشکی ایران.
  • ندادن اجازه‌ی لنگرگیری به کشتی‌های ایرانی و هواپیماها برای فرود آمدن در کشورهای مختلف

کشورها موظفند این تحریم‌ها را به طور کامل اجرا کنند و برای اطمینان از اجرای این حکم باید تجارت خود را شفاف‌سازی کنند. لطفن «نقشه‌ی راه» را در لینک زیر مشاهده کنید.

http://irwincotler.liberal.ca/files/2010/05/18-Point-Road-Map-for-Action.pdf

ایروین کوتلر از سخنان و پیشنهادات افرادی نظیر آقایان و خانم‌ها پیام اخوان، لادن برومند، رامین جهانبگلو، عباس میلانی، نازنین افشین جم و شیرین عبادی که به عنوان شاهد در جلسات مختلف پارلمان کانادا شرکت داشتند، برای تهیه‌ی گزارش ۲۰۰۸ و ۲۰۱۰ کمک گرفته است. پیام اخوان در این جلسات با معرفی خود به عنوان شهروند کانادایی، پیشنهاداتی برای تحریم بیشترایران به این کمیته تقدیم کرد که در «نقشه‌ی راه» ۲۰۱۰ گنجانده شده است. او در پارلمان کانادا گفت:

به عنوان یک کانادایی، مفتخرم که می‌بینم اعضاء پارلمان برای یک هدف مشترک کار می‌کنند. …. من به این کمیته برای گزارش خوب و پیشنهادات آن که درسال ۲۰۱۰ منتشر شد تبریک می‌گویم.

http://www.parl.gc.ca/HousePublications/Publication.aspx?DocId=4972831&Language=E&Mode=1

آقای هوارد گال‌گانوف (Howard Galganov)، ایروین کوتلر را این‌گونه معرفی می‌کند : «کسی که بدون هیچ شرمساری از اسرائیل حمایت و دفاع می‌کند.»

“A totally unabashed defender and supporter of Israel”

درضمن ایروین کوتلر همراه با آلن دورشوویتزز و الی ویزل، سازمان تروریستی مجاهدین را که با موساد و سازمان سیا همکاری دارد حمایت می‌کنند. آقای کوتلر با وجود قدرت سیاسی و اقتصادی یهودیان در کانادا، آمریکا و دیگر کشورهای غربی هنوز از وجود «آنتی سمیتزیم» [ضدیت با مردمان سامی که در ادبیات صهیونیستی معمولا به عنوان ضدیت با قوم یهود به کار برده می‌شود] در این جوامع شکایت دارد. بر مبنای همین اصل، کوتلر علاوه بر عضویت در پارلمان کانادا، سمت هیات اجرائی ائتلاف پارلمانی کارزار «آنتی سمیتیزم» را هم بر عهده دارد.

http://www.sourcewatch.org/index.php?title=Irwin_Cotler

در جشنی که به مناسبت امضای لایحه‌ی «آنتی سمیتیزم» برپا شده بود، کوتلر طی سخنرانی خود جملات زیر را بیان داشت:

بالاخره ما شاهد ظهور دوباره‌ی تهمت‌های کلاسیک به یهودیان هستیم که «آنتی سمیتزم» نام دارد، مانند تهمت کنترل اقتصاد توسط یهودیان، تهمت توطئه، تهمت نسبت دادن پروتوکال به یهودیان، تهمت نفی هولوکوست، تهمت مقایسه اعمال یهودیان با نازی‌ها و حتی تهمت هولوکاست فلسطینی‌ها توسط یهودیان.

با نگاهی به این جملات افراد متوجه می‌شوند که چرا این شخص شیفته‌وار در راستای دیگرگون‌سازی واقعیت و به نوعی سانسور عقاید و آزادی بیان در کانادا و غرب به نفع اسراییل آپارتاید فعال است. او سخنان آقای احمدی نژاد علیه صهیونیزم را به «قوم کشی یهود» تقلیل می‌دهد که علیه رئیس‌ جمهور و دولت ایران جنجال به راه اندازد و از دولت کانادا و کنگره‌ی آمریکا می‌خواهد که ایشان را به این جرم محکوم کنند.

http://irwincotler.liberal.ca/media/irwin-cotler-delivers-remarks-at-signing-of-ottawa-protocol-on-combating-antisemitism

متاسفانه، آقای پیام اخوان دادستان ارشد تریبونال ایران با او در این مورد همکاری دارد و با امضاء بیانیه‌های تحریک‌آمیز تحت عنوان «ایران هسته‌ای و قوم کش‌»، به اهریمن‌سازی از ایران کمک می‌رساند.

آقای ایروین کوتلر در بیست و سوم سپتامبر ۲۰۰۸ در کنفرانس لابی اسرائیل تحت عنوان «با دولتی که قوم کشی را تحریک می‌کند چه باید کرد؟» در واشینگتن دی سی شرکت کرد. ایشان در این کنفرانس دوباره از «خطر» ایران سخن گفت و به ایران هراسی پرداخت. این کنفرانس با حمایت «مرکز جروسلم برای روابط عمومی» ، «کنفرانس سران سازمان‌های یهودی» ، «جامعه‌ی بین‌المللی پژوهش‌گران درباره‌ی قوم کشی» و دانشگاه ییل بخش آنتی سمیتزم – که کوتلر به آن علاقه دارد برپا شده بود.

آقای فینکل‌اشتاین روشنفکر یهودی ضد صهیونیزم و نویسنده‌ی کتاب معروف «دکان هولوکوست»، ایروین کوتلر امضاء کننده این بیانیه را «دیوانه» (Lunatic) خواند.

http://www.normanfinkelstein.com/methodical-expose-of-lunatic-irwin-cotler

آقای کیم پیترسون سردبیر نشریه‌ی اینترنتی دسیدنت ویس (dissidentvoice) در مورد ایروین کوتلر نوشت:

«کوتلر عضو پارلمان کبک کانادا در تاریخ بیست و هفتم فوریه ۲۰۱۱ در کنیسه‌ی یهودیان در کوت سنت لوک (Beth Zion Synagogue in Cote St. Luc)  سخنرانی کرد و از دولت کانادا خواست هرچه زودتر علیه خطر ایران اقدام کند.»

او گفت: «لازم است خطر هسته‌ای، خطر تحریک به قوم کشی، خطر تروریزم و خطر رژیم علیه مردم را تبلیغ کنیم. کوتلر این تبلیغات را برای شکل دادن به اذهان عمومی مردم کانادا بیان کرد.» در پایان سخنرانی، فیلم تبلیغاتی «ایرانیوم» به نمایش در آمد. فیلم «ایرانیوم» برای تحریک مردم غرب به ایران ستیزی توسط «صندوق کلاریون» ساخته شد. صندوق کلاریون توسط یک فیلم ساز اسراییلی – کانادایی در سال ۲۰۰۶ تأسیس شد که پروپاگاندای صهیونیست‌ها، آیش‌ هاتورات (Aish HaTorah)، که با اسرائیلی‌های شهرک نشین در رابطه‌اند را پوشش رسانه‌ای دهد.

http://www.sourcewatch.org/index.php?title=Raphael_Shore

این فیلم برمبنای «بمب اتم خیالی» خطر ایران هسته‌ای به منظور اهریمن سازی ایران را به تصویر می‌کشد. آقای علی قریب درمورد فیلم «ایرانیوم» می‌نویسد: «فیلم یک ساعته مستند «ایرانیوم»، بیش و کم به نئوکان‌ها و هم‌دستان آنان اجازه می‌دهد برای عملیات جنگ‌طلبانه علیه جمهوری اسلامی تبلیغ کنند.»

http://www.lobelog.com/the-ideological-west-bank-setter-behind-iranium

جالب است بدانیم که «فعالان حقوق بشر» نظیر آقایان پیام اخوان، جهانبگلو و خانم لادن برومند تاکنون هیچ اعتراضی به این فیلم تبلیغاتی برای هولوکاست اتمی ایران نکرده‌اند. اما پیام اخوان، رامین جهانبگلو و سعید رهنما به محض اطلاع از کنفرانس «بیداری معاصر و افکار امام خمینی» مورخ دوم ژوئن ۲۰۱۲ در دانشگاه کارلتون کانادا، بیانیه‌ای علیه این کنفرانس امضا کردند و خواهان سانسور این کنفرانس شدند. رئیس دانشگاه کارلتون، خانم روزن اوریلی رونته (Roseann O’Reilly Runte)، در جواب آنان نوشت: «از نامه‌ی اخیر شما متشکرم. دانشگاه کارلتون مبتکر این کنفرانس نیست». سخنگوی دانشگاه هم اضافه کرد: «دانشگاه کارلتون میزبان برنامه‌های گوناگون است که بعضی از آنها ممکن است بحث‌انگیز باشد، اما این دانشگاه مانند دانشگاه‌های دیگر کانادا مشوق بحث و گفتگو است».

باید توجه داشت که سخنرانی ایروین کوتلر در مورد «خطرایران» تحت تأثیر گفته‌های شاهدان جلسات پارلمان قرار داشت. تبلیغات اهریمن‌سازی و ایران هراسی که بر دروغ استوار است می‌تواند جرمی بزرگ باشد و افراد دست اندر کار آن باید معرفی و مورد تعقیب قرار گیرند.

آقای کیم پیترسون شهروند کانادا پس از اطلاع از سخنرانی کوتلر با کمال تعجب از او می‌پرسد: «تهدید دولت به قوم کشی؟ اسراییل بیش از ۶۰ سال مشغول قوم کشی مردم فلسطین است. کدام «خطر تروریزم» مد نظر آقای کوتلر است؟ تروریزم اصلی توسط موساد در ایران پیاده می‌شود. شما درباره‌ی ضرب و شتم علیه مردم ایران صحبت می‌کنید؟ آیا کشت و کشتار فلسطینی‌ها در زمین‌های اشغالی توسط پلیس و افراد نظامی اسرائیل را مد نظر دارید؟ شما به عنوان یک صهیونیست ایدئولوگ چگونه می‌توانید چنین حرف‌هایی را بر زبان بیاورید در حالی که این گفته‌ها زیبنده‌ی اسرائیل است. اسرائیل سلاح هسته‌ای دارد در حالی‌که ایران را به «تلاش برای دست یافتن به سلاح هسته‌ای» متهم می‌کنند.»

http://dissidentvoice.org/2011/03/projecting-israels-crimes-onto-iran

لازم به یادآوری است که شانزده سازمان اطلاعاتی ملی آمریکا در نوامبر ۲۰۰۷ به دنیا اعلام کردند که ایران برنامه‌ی سلاح هسته‌ای ندارد. این ارزیابی در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ هم تکرار شد که هم‌چنان بر قوت خود باقی است. افزون بر این، با وجود این‌که، مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سازمان ملل، آقای آمانو، تحت فشار آمریکا و اسرائیل مجبور به تهیه‌ی گزارش تندتری شد، اما سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا هم‌چنان بر این باورند که ایران به سوی ساخت سلاح اتمی پیش نرفته است.

آیا اپوزیسیون خارج نشین و خانواده‌های شهدای زندانیان سیاسی دهه‌ی ۱۳۶۰ می‌توانند از کسی که همراه با لابی اسرائیل در تحریک اذهان عمومی به «قوم کشی ایرانیان» فعالیت می‌کند بخواهند دادستان ارشد تریبونال ایران شود و «عدالت» را برای آنان به ارمغان بیاورد؟ آیا پیام اخوان که در پیشنهاد تحریم‌های خانمان‌سوز علیه ملت ایران با صهیونیست ایدئولوگ – ایروین کوتلر – همکاری داشته است می‌تواند بی‌طرفانه حقایق را ببیند؟ آیا این خود مغرضانه نیست؟ لطفن بار دیگر به تیتر گزارش ۲۰۱۰ که به امضاء پیام اخوان، ایروین کوتلر، آلن دورشوویتزو الی ویزل، از لابی اسراییل رسیده است توجه کنید:

«خطر هسته‌ای، قوم کشی و نقض حقوق در ایران: پذیرش مسئولیت برای جلوگیری از خطر»

آیا اپوزیسیون و خانواده‌های شهدا می‌توانند به کسی که برنامه‌ی هسته‌ای قانونی ایران را به سلاحی علیه ملت ایران تبدیل کرده است و آن را به «حقوق بشر» گره زده است ولی با بیش از ۱۰۰۰۰ بمب اتم آمریکا و اسرائیل کاری ندارد اعتماد کنند؟

کیم پیترسون خطاب به کوتلر می‌گوید:

«شما به عنوان یک وکیل می‌دانید که قبل از محکوم کردن افراد، آن‌ها باید بی‌گناه محسوب شوند. ایران «متهم» است می‌خواهد به سلاح هسته‌ای دست یابد، در حالی که اسرائیل دهه‌ها است که غیرقانونی دست به ساخت سلاح هسته‌ای زده است و در زرادخانه‌ی خود انبار کرده است. [در ضمن] شما اشاره‌ای به این موضوع نکرده‌اید که ایران خواهان یک خاورمیانه‌ی تهی از سلاح هسته‌ای است.»

گفته‌های آقای کیم پیترسون را باید واژه به واژه برای حقوق‌دانان در خدمت امپراتوری و حامیان سازمان تروریستی مجاهدین، ایروین کوتلر و پیام اخوان تکرار کرد، زیرا این اولین بار نیست که پیام اخوان برای کمک به اهداف امپراتوری از «اسناد» مشکوک استفاده می‌کند.

طی سالیان گذشته، به خصوص ازاوایل سال ۲۰۰۷ به این طرف، جلساتی در پارلمان کانادا تشکیل شد که پیام اخوان، هاله برومند، نازنین افشین جم، رامین جهانبگلو، شیرین عبادی و عباس میلانی به عنوان شاهد در این جلسات شرکت کردند. در طی این جلسات، بحث‌هایی در زمینه‌ی حقوق بشر، تحریم ایران به منظور جا انداختن «ایران هسته‌ای و ناقض حقوق: تحریک به قوم کشی یهودیان و نابودی اسراییل» با حضور افراد نام‌برده در گرفت که حاصل آن گزارش ۲۰۰۸ و سپس ۲۰۱۰ بود که به امضا این افراد و نئوکان‌های جنگ طلب رسید.

در نشست نخست سی و نهمین جلسه‌ی پارلمان کانادا، که در بیست و هفتم مارس ۲۰۰۷ تشکیل شد، آقای جیسون کنی (Jason Kenney) به عنوان گرداننده‌ی جلسه، با پیام اخوان و نازنین افشین جم به عنوان شاهد، و عده‌ای دیگر از شهروندان کانادا به بحث نشستند و این افراد پیشنهادات خود مبنی بر فشار بیشتر بر ایران از طریق «تحریم‌های هدفمند»، تحریم دیپلماتیک، تشویق دولت کانادا به حمایت مالی از ان‌جی‌اوها (NGO) در بین زنان، جوانان، کارگران ایران و ایرانیان در کانادا، حمایت از انقلاب مخملی در ایران، تشویق و تحریک ایرانیان به ترک کشور و مهاجرت به کانادا (افشین جم) و اتهام دروغین «تحریک به قوم کشی و نابودی اسراییل» (پیام اخوان)، گره زدن برنامه هسته‌ای قانونی به «حقوق بشر» (پیام اخوان)، تلاش برای محکومیت ایران با جرم «جنایت علیه بشریت» (پیام اخوان)، راه‌اندازی کمیسیون‌های «حقیقت یاب» جهت جا انداختن ایران به عنوان «خطر علیه صلح جهان» (پیام اخوان) که دروغی بیش نیست، مورد بحث قرار گرفت.

طنز تلخ در این است که حقوق‌دانان امپراتوری نظیر پیام اخوان نتایج نظرسنجی‌های مختلفی که در نقاط مختلف جهان انجام شده است را به پشیزی بها نمی‌دهند و آن‌ها را به بوته‌ی فراموشی می‌سپارند. برای اطلاع این حقوق‌دانان باید گفت که نظرسنجی‌های مختلف مردم جهان بارها نشان داده‌اند که آمریکا با داشتن محکومیت جنایت علیه بشریت و بیش از ۴۰ درصد از سلاح‌های کشتار جمعی جهان ، تجاوز به کشورهای مختلف با دلایل دروغین، قتل عام میلیون‌ها نفر از شهروندان بی‌گناه ، استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی از جمله بمب اتم در ژاپن، استفاده از سلاح‌های ضدزره دارای اورانیوم رقیق شده (DU) در عراق، استفاده از تروریزم برای پیشبرد اهداف، برپایی بیش از ۹۰۰ پایگاه نظامی در کشورهای مختلف که بیشتر پایگاه‌ها در خاورمیانه ایران را محاصره کرده‌اند و جان ملت ایران را هدف قرار داده‌اند و اعمال شکنجه و تجاوز جنسی به شهروندان کشورهای اشغالی در پایگاه‌های نظامی، بدون شک بزرگترین خطر علیه صلح جهان است.

در نظر سنجی اکتبر ۲۰۰۳ مردم کشورهای اتحادیه‌ی اروپا از لیست ۱۵ کشور ارائه شده، اسرائیل با ۵۹ درصد به عنوان بزرگترین خطر علیه صلح جهان به دنیا معرفی شد. نظرسنجی بین‌المللی زاگبی در سال ۲۰۱۰ نشان داد که ۸۰ درصد از مردم عرب، اسرائیل را بزرگترین خطر علیه صلح جهان می‌دانند. در همان نظرسنجی، ۷۷ درصد از مردم عرب از برنامه‌ی هسته‌ای ایران حمایت کردند.

http://rehmat1.com/2011/03/09/pinning-israeli-crimes-on-iran

افزون بر این، در نظرسنجی مرکز پیو (PEW) در واشینگتن سال ۲۰۰۶ با شرکت ۱۷۰۰۰ نفر، آمریکا خطرناک‌تر از ایران معرفی شد.

http://www.guardian.co.uk/world/2006/jun/15/usa.iran

با وجود این، حقوق‌دانان امپراتوری در صددند ایران را با کمک تریبونال ایران و «مرکز اسناد» که توسط سازمان سیا در نیوهیون (New Haven) تأسیس شد به عنوان بزرگترین «خطر علیه صلح جهان» در دنیا جا بیاندازند تا به اهداف امپراتوری کمک برسانند. در نتیجه حقوقدانان کمیسیون «حقیقت یاب» با همکاری حقوقدانان دیگر این تریبونال، از جمله اریک دیوید، سعی دارند سازمان تروریستی مجاهدین را با محکوم کردن ایران در این تریبونال غسل دهند تا بتوانند چهره‌ی این سازمان را بزک کنند و برای تجاوز به ایران مورد بهره برداری قرار دهند. آیا خانواده‌های شهدا و اپوزیسیون همراه با امپریالیسم از وقایع ده سال اخیر هم بی اطلاع اند؟ آیا آنها از هشدار ژنرال ولزلی کلارک که گفت: «دولت آمریکا برنامه دارد در عرض ۵ سال هفت کشور، که ایران هم جزو آنست، را به زیر کشد و تجزیه کند» بی خبرند؟ یا خدای نکرده می‌خواهند در صف تجزیه طلبان جا بگیرند؟ حامیان تریبونال باید پاسخ بدهند.

آیا خون صدها هزار ایرانی و عراقی در جنگی که عراق با پشتیبانی غرب (و شرق) به رهبری آمریکا و حمایت مالی سران مرتجع دول عرب بر ایران تحمیل کردند و دست کم ۶۰۰۰۰۰ نفر را به کشتن دادند، کم رنگ‌تر از خون عزیزان خانواده‌های شهدا حاضر در این تریبونال است؟ آیا خون دانشمندان ایران که توسط موساد  با همکاری مجاهدین خلق ریخته شد و هواداران این سازمان امروز از سخنگویان اصلی این تریبونال غیر مردمی هستند کم بهاتر از خون عزیزان شهدای حاضر در این تریبونال است؟ سازمان مجاهدین خلق سال‌هاست با اسرائیل و نئوکان‌های جنگ‌طلب همکاری دارد . مقالات متعددی درباره‌ی نقش موساد و سازمان مجاهدین در ترور دانشمندان ایرانی نوشته شده است. آقای اریک دیوید رئیس مرکز حقوق بین‌الملل دانشگاه بروکسل و یکی از حقوقدانان دست اندرکار تریبونال، در یک قضاوت حقوقی نظر داد که نام سازمان مجاهدین می‌تواند از لیست تروریستی خارج شود و با این کار کمک بزرگی به اسرائیل کرد. نظر حقوقی اریک دیوید در بیرون آوردن نام این سازمان از لیست تروریستی کشورهای اتحادیه‌ی اروپا حیاتی بوده است. شگفت‌انگیز نیست که هواداران مجاهدین و لابی تجزیه‌طلبان (برومند) از سخنگویان اصلی این تریبونال باشند.

http://ncr-iran.org/en/images/stories/moghav/lo-ericdavid.pdf

آقای پیام اخوان درجلسات پارلمان کانادا با ترسیم دولت ایران به عنوان دولتی اقتدارگرا، غیرمسئول و ایدئولوگ که با غرب سازش ندارد و آمریکا ستیز و اسرائیل ستیزاست صحبت خود را شروع کرد. او در حقیقت تمام فساد سیستم اقتصادی و سیاسی حاکم بر جهان به رهبری زرسالاران که لقب «رهبر جوان جهان» برای قدردانی از خدمات آقای اخوان به ایشان داده‌اند را به «ذات» رژیم ایران گره زد.

پیام اخوان، ایران را به دو شقه تقسیم کرد. شقه‌ی اول، ایران رادیکال با نقش‌آفرینی آقای محمود احمدی‌نژاد و حامیان او و شقه‌ی دوم ایرانی که با جنبش‌های گوناگون از جمله زنان (حتمن جنبش فعالانی نظیر خانم شادی صدر!) به یک جامعه‌ی پویا که برای تقویت «جامعه‌ی مدنی» تلاش می‌کند را ترسیم کرد. او گفت:

«کانادا باید در نظر داشته باشد که این واقعیت، یک سیاست خارجی ظریف را می‌طلبد که از یک طرف رادیکال‌هایی که مقابل خواسته‌های اکثر مردم ایران ایستاده‌اند را ایزوله کند و هم‌زمان به قوی کردن جامعه‌ی مدنی کمک رساند تا در دراز مدت منافع جامعه بین‌المللی از لحاظ ثبات منطقه و خواسته‌ی مردم ایران تأمین شود.»

منظور آقای پیام اخوان از «رادیکال‌ها» افرادی نظیر آقای محمود احمدی نژاد است که در انتخابات ۲۰۰۹ با بیش از ۶۱ درصد آراء برای بار دوم بر مسند ریاست جمهوری نشست. پیام اخوان، یکی از حامیان موج سبز که شهروند کاناداست علیه «کودتای انتخاباتی» با همکاری شیرین عبادی، نازنین افشین جم و هادی قائمی تظاهراتی در کشورهای مختلف غرب برپا کرد و به سخنرانی علیه دولت ایران پرداخت. ایشان، اما، برای اثبات «تقلب انتخاباتی» تاکنون سندی ارائه نداده است.

او یادآور شد که غرب تا به حال به حقوق بشر «توجه» لازم نکرده است، اما اکنون این فرصت مهیا شده است. سپس پیشنهادات خود مبنی بر «سیاست خلاق» در رابطه با ایران را بدین گونه شرح داد:

«معتقدم که ما هم‌زمان به تحریم‌های «هدفمند»،  که اجزاء و افراد بخصوصی از  رژیم را مد نظر می‌گیرد و در ضمن به جامعه‌ی مدنی ایران هم قدرت می‌دهد نگاه داشته باشیم.»

پیام اخوان در مورد اعمال سیاست‌های ویژه چنین گفت: «دولت کانادا باید پرونده‌ی زهرا کاظمی را دنبال کند». او یادآوری کرد که نخست وزیر کانادا عالیجناب استیون هارپر که شهامت بی‌نظیری در این موارد دارد دستور دستگیری فرد درگیر در این پرونده را داد که هم از لحاظ پرنسیپ بسیار مهم بود و هم سر و صدای زیادی در ایران کرد، اما تاکنون کسی دنبال این کار را نگرفته است. اخوان گفت: «بعضی از افراد معتقدند یکی از عللی که کانادا این جریان را دنبال نکرده است این است که دسترسی به اسناد و مدارک این پرونده را ندارد». او گفت معتقدم این بحث بیهوده است. اسناد بسیاری در خارج از کشور درباره‌ی این پرونده موجود هست و ادامه داد که «شهادت دکترهای دست‌اندر کار پرونده‌ی کاظمی که به کانادا پناهنده شده‌اند موجود هست.»

http://www.myspace.com/nazaninmusic/photos/53946771#%7B%22ImageId%22%3A53923381%7D

در این‌جا باید یادآوری کرد که عده‌ای از ایرانیان به دلایل مختلف (که ممکن است گرفتن ویزا و اجازه‌ی اقامت در غرب!) دست به هر کاری می‌زنند. بطور نمونه، عده‌ای از خبرنگاران «حقوق بشر» دروغ «ترانه‌ی موسوی» را در رسانه‌های غربی تبلیغ کردند. لطفن برای اطلاع بیشتر لینک زیررا کلیک کنید.

http://www.qlineorientalist.com/IranRises/2010/03

خانم نازنین افشین جم در مقابل سئوال یکی از حاضرین در جلسه که چرا مذاکره با ایران سودی ندارد می‌گوید:

«من دوست ندارم مانند اروپائیان با حقه‌ی مذاکرات بیشتر اما در حقیقت برای کسب «خشنودی» دولت ایران تلاش کنم.»

خانم افشین جم که از زمان طفولیت به کانادا رفته و در آن‌جا بزرگ شده است، اکنون در کنار وزیر دفاع کانادا – که در قتل عام اخیر مردم لیبی از طریق ناتو شرکت داشت و بیش از ۵۰۰۰۰ نفر از مردم لیبی، از جمله خانواده‌ی قذافی را از صحنه‌ی روزگار محو کرد- قرار گرفته است و وقاحت را تا به آنجا می‌رساند که خود را به عنوان نماینده‌ی غیر رسمی مردم ایران معرفی می‌کند و به خود اجازه می‌دهد که در امور یک کشور مستقل با بیش از چند هزار سال تمدن دخالت کند و برای آن نقشه‌ی راه بکشد. خانم افشین جم سپس می‌گوید: «تنها راه حل این است که از مبارزات مردم ایران برای حقوق مدنی دفاع کنیم و از «جنبش زنان» و «جوانان» بخواهیم برای ایرانی دموکراتیک دست به اعتراضات خیابانی بزنند. ما قبلن شبیه این نوع انقلابات رنگی و مخملی را در اروپای شرقی، آفریقای جنوبی و آمریکای لاتین تجربه کرده ایم». (حتما منظور ایشان هائیتی و ونزوئلا است که ان‌جی‌اوهای این کشورها تحت حمایت مالی کانادا علیه رهبران این دو کشور فعالیت داشتند که غیرقانونی است. کانادا و آمریکا سعی کردند با کمک ان‌جی‌او‌های مورد حمایت موسسه‌ی NED (که بنا بر برخی شواهد مهم همان سازمان سیاست، و کارهایی که سازمان سیا نمی‌تواند انجام دهد از طریق آن انجام می‌شود) «تغییر رژیم» صورت دهند و چاوز را از سمت خود ساقط کنند اما موفق نشدند.)

یادتان باشد این پیشنهادات در مارچ سال ۲۰۰۷ قبل از اعتراضات خیابانی انتخابات ۲۰۰۹ ارائه شد. این مساله به خودی خود چیزی را نشان نمی‌دهد. دلایل داخلی متعددی در بروز ناآرامی‌های سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹) در ایران وجود داشت. اما نمی‌توان نقش خارجی عواملی که نمونه‌هایش در بالا ذکر شد در تشدید ناآرامی‌ها و خارج کردن آن از مسیر طبیعی خود (اعتراض به انتخابات به سمت تغییر رژیم) را نادیده گرفت.

خانم افشین جم مانند آقای پیام اخوان از تحریم‌های غیرانسانی علیه ملت ایران دفاع می‌کند. در ضمن پیشنهاد می‌دهد که روابط اقتصادی ایران – کانادا زیر نظر گرفته شود و سرمایه‌گذاری در ایران را متوقف کنند و در کانادا محدود، تا اقتصاد ایران فلج شود و پروسه‌ی تغییر رژیم صورت گیرد. افکار خانم افشین جم به ایده‌های لابی اسراییل مانند آقای استیون هارپر نزدیکی زیادی دارد.

«Then we should engage in track two diplomacy, providing funding for political dissidents, labour unions and human rights activists, and grants to different NGOs here in Canada, to work alongside with NGOs in Iran. It would be great to provide funding to those in Iran, but again, I add the side note that we need to be careful, because if they receive money from abroad, they could be deemed spies and be imprisoned. It has to be very, very carefully done. Also Canada should provide educational scholarships, fellowships, exchanges, and offers of workshops to Iranian people to come here to Canada. We should allow more refugees from Iran into the country, and we should orchestrate a team of observers with other UN members to investigate and inspect prisons and the treatment of prisoners in Iran.»

این «فعال حقوق بشر» سپس به حاضرین حکم می‌کند «کانادا نباید در ایران سرمایه‌گذاری کند چون سقوط رژیم بسیار نزدیک است.» ایشان در نظر نمی‌گیرد که شکم گرسنه و ویرانی اقتصادی دموکراسی به ارمغان نمی‌آورد، با این حال به خود اجازه می‌دهد برای یک کشور مستقل «نقشه‌ی راه» بکشد.

از طرف دیگر ایروین کوتلر وارد بحث می‌شود. او هم نظیر پیام اخوان و افشین جم عاشق تحریم‌های «هدفمند» علیه اقتصاد و برنامه‌ی هسته‌ای قانونی ایران است و می‌خواهد بداند پیام اخوان چه تحریم‌هایی را در نظر دارد. آقای کوتلر در پایان، موضوع دلخواه خود یعنی دروغ «تحریک رهبران ایران برای کشتن قوم یهود» را دوباره تکرار می‌کند.

http://www.parl.gc.ca/HousePublications/Publication.aspx?DocId=2807197&Language=E&Mode=1&Parl=39&Se

پیام اخوان برای شرح موانع بیشتر علیه اقتصاد ایران و برنامه‌ی هسته‌ای – که ایران جزو امضا کنندگان معاهده منع گسترش سلاح هسته‌ای است (ان پی تی) – می‌گوید: «در مورد تحریم‌های «هدفمند» علیه برنامه‌ی هسته‌ای، باید بگویم که هم اکنون فکرها روی منع سفر افراد دولتی و بستن حساب‌ها و اعتبارها متمرکز شده است.»

لازم به یادآوری است که اسرائیل از امضا کردن «ان‌پی‌تی» سر باز می‌زند و در حدود ۲۰۰ تا ۳۵۰ بمب اتمی دارد و به موسسات نظارتی بین‌المللی نیز اجازه نمی‌دهد از تأسیسات هسته‌ای این کشور بازدید کنند و آن را زیر نظر بگیرند. در ضمن اسرائیل ناقض اکثر قطع‌نامه‌های سازمان ملل است و قوانین بین‌المللی را به سخره گرفته است، اما حقوقدانان حاضر در تریبونال ایران که قصد دارند ایران را محکوم کنند، نه تنها در مقابل جنایت‌های اسرائیل و آمریکا علیه ایران ساکت نشسته‌اند بلکه از تخصص خود برای پیاده کردن اهداف امپراتوری در کشورهایی نظیر یوگسلاوی، سودان، رواندا و اکنون ایران کمک می‌گیرند.

آقای پیام اخوان در مورد شرایط مناسب برای محکومیت دست‌اندرکاران پرونده‌ی خانم کاظمی می‌گوید: همان طوری که همکارم آقای جارد جنسر (Jared Genser)  توصیه کرد، می‌توانیم این بحث را در سازمان ملل تقویت کنیم و در شورای امنیت شروع کنیم به وصل کردن مساله‌ی هسته‌ای به وضع «حقوق بشر» ایران. در ضمن می‌توانیم آن‌ها را در امر تحریم‌های «هدفمند» بیشتر، ممنوعیت سفر و بستن حساب‌ها و دارایی‌ها تشویق کنیم و آن را شامل آن بخش از حکومت که مرتب جنایت علیه بشریت شده‌ است نیز بکنیم.

«We can encourage the discussions in the United Nations, including my colleague Mr. Genser’s recommendation that in the Security Council we begin to link the nuclear issue to the human rights situation within Iran and encourage the extension of targeted sanctions, travel bans, and asset freezes to also include elements of the leadership implicated in crimes against humanity.»

پیام اخوان پیش از این «نسل کشی در دافور» همراه با «نجات دارفور» – یک سازمان اسرائیلی – علیه البشیر رییس جمهور سودان به نفع اهداف غرب تبلیغ کرد. اخوان تعداد کشته شدگان به دست قوای البشیر را ۳۰۰۰۰۰ نفر تخمین زد

http://www.youtube.com/watch?v=3IXsz74Md9U

و دادگاه لاهه بر مبنای نسل کشی برگه دستگیری البشیر را صادر کرد. این در حالی است که  پروفسور محمود ممدانی استاد دانشگاه کلمبیا با استفاده از آمار و ارقام دولت آمریکا و سازمان بهداشت تعداد کشته شدگان را به مراتب کمتر (حدود ۶۰۰۰۰) تخمین می‌زند

http://www.youtube.com/watch?v=SfrblZ1gdDU

که از این تعداد مرگ ۸۰ درصد در اثر سیاست‌های غلط تقسیم زمین توسط امپراتوری انگلیس در اوایل قرن بیستم، تغییرات آب و هوا و تبدیل زمین‌های قابل کشت به کویر و در نتیجه قحطی بوده است نه نسل کشی (با انگیزه‌های قومیتی) که پیام اخوان و «نجات دارفور» تبلیغ می‌کردند. ۲۰ درصد بقیه هم شامل کشته شدگان از هر دو طرف بودند (شورش و ضد شورش) یعنی شامل نیروهای امنیتی دولتی و قوای شورشیان.

پخش افسانه‌ی «نسل کشی» توسط پیام اخوان، ایروین کوتلر و سازمان «نجات دارفور» برای محکومیت البشیر صورت گرفت. سودان یکی از هفت کشور مورد هدف آمریکا است که باید به نفع غرب واسراییل کنترل و تجزیه شود. چارلز جیکوبز از یهودیان صهیونیست بی‌ثباتی سودان را با کارزار «برده‌داری کودکان» شروع کرد که منجر به تجزیه‌ی جنوب این کشور شد. سودان جنوبی امروز با اسرائیل روابط دیپلماتیک دارد و تعداد زیادی از اسرائیلیان در جنوب سودان – نظیر شمال عراق – به «فعالیت‌های اقتصادی» مشغولند. آمریکا و اسرائیل اکنون با کمک «ستارگان سازمان سیا» و حقوق‌دانان خود برای تجزیه‌ی دافور فعالیت دارند.

بنابراین، این اولین بار نیست که آقای پیام اخوان برای فریب اذهان عمومی به وارونه نشان دادن حقایق دست می‌زند.

حالا همین افراد در نقاط مختلف دنیا سعی دارند با پروپاگاندا، جنگی دیگر علیه ایران راه اندازند تا تغییر رژیم صورت بدهند. آنها برای پیاده کردن چنین طرحی سالهاست برنامه‌ریزی می‌کنند و با شرکت در جلسات پارلمانی، کنفرانس‌ها و گردهمایی‌های فوروم امنیتی هالیفاکس، که در نشست سال ۲۰۱۰ جنگ علیه ایران را امکان‌پذیر معرفی کردند، در کنار افرادی نظیر جان مک کین، ایهود براک، پیام اخوان، رامین جهانبگلو و لئون پانه‌تا به تبادل نظر می‌نشینند.

http://www.digitaljournal.com/article/299905

فوروم هالیفاکس بخش کانادا برای امنیت «نظم جهان»، توسط دولت کانادا حمایت مالی می‌شود که در سال ۲۰۱۱ بیش از ۷.۵ میلیون دلار کمک مالی از دولت کانادا دریافت کرد.

http://halifaxtheforum.org/2011-forum/speakers-2

در جلسه‌ی نوامبر ۲۰۱۰ فوروم امنیتی هالیفاکس، افرادی نظیر کاندالیزا رایس، مک کین، ایهود باراک و لیندزی گراهام از کنگره‌ی آمریکا شرکت داشتند. گراهام یکی از جمهوری‌خواهان جنگ طلب حامی اسرائیل است که به لایحه‌های کنگره که اغلب توسط لابی اسرائیل علیه ایران دیکته می‌شوند رأی مثبت داده است.

سازمان سیا با تأسیس «مرکز اسناد» و سپردن آن به پیام اخوان و خواهران برومند، رویا حکاکیان و شوهرش رامین احمدی پروسه‌ی «سندسازی» را سرعت داد تا «خطر ایران علیه صلح جهان» با استفاده از اهریمن‌سازی ایران به نفع «نظم نوین» که «اسرائیل بزرگ» را هم در بر دارد پیاده شود. ملت ایران از خود می‌پرسد چرا پارلمان کانادا که روی «حقوق بشر» و «قوم کشی» در ایران این طور تاکید می‌کند، در مقابل از جنایت علیه بشریت کشورهایی مثل آمریکا یا اسرائیل با پرونده‌ی سیاهی که دارند شکایتی ندارد؟

http://oped.ca/National-Post/payam-akhavan-torture-testimony-and-consequences

ملت ایران بیش از این نمی‌تواند به افرادی نظیر ایروین کوتلر حامی سازمان تروریستی مجاهدین و همکاران او پیام اخوان دادستان ارشد تریبونال ایران و گرداننده‌ی «مرکز اسناد» ، خواهران برومند و سخنگویان تریبونال با بهانه‌ی «حقوق بشر» در امر بی‌ثبات‌سازی ایران به امپراتوری کمک رسانند. این افراد حقوق بشر کشورهای محل زندگی خود و متحدان این دول نظیر اسرائیل، بحرین، عربستان سعودی، ترکیه (که بنا به برخی فهرست‌ها بالاترین رقم ژورنالیست‌های زندانی در دنیا را از آن خود کرده است) را رها کرده‌اند و با تبلیغات دروغ به ایران هراسی و اهریمن‌سازی برای بی‌ثباتی کشور دامن می‌زنند.

http://cimethics.blogspot.com/2012/03/independence-of-journalists-threatened.html

این در جایی است که آمریکا و ناتو، که کانادا و ترکیه عضو آن هستند، روزانه افراد بی‌گناه را به بهانه‌ی مبارزه با «القاعده» ترور می‌کنند اما پیام اخوان و سخنگویان این تریبونال همچنان ساکت‌اند. این افراد حتی ترور دانشمندان ایرانی توسط اسرائیل که کانادا از حامیان این کشور است و اخیرا وزیر دفاع آن، پیتر مک کی، گفت که امنیت اسراییل را امنیت کانادا می‌داند که منجر به اعتراض عده‌ای از شهروندان کانادا مانند کیم پیترسون (Kim Petersen) سردبیر روزنامه اینترنتی دسیدنت ویس Dissidentvoice شد را هم به بوته‌ی فراموشی می‌سپارند.

http://dissidentvoice.org/2012/06/on-threats-to-israel-and-canada

آقای کیم پیترسون در تاریخ بیست و سوم ژوئن ۲۰۱۲ در مقاله‌ی خود علیه پیتر مک کی و سیاست صهیونیستی کانادا مبنی بر حمایت از اسرائیل تحت عنوان «درباره‌ی خطر علیه اسراییل و کانادا» نوشت:

«کدام کشور خطر اصلی در خاورمیانه است؟ ایا لبنان به اسرائیل حمله می‌کند یا اسرائیل است که به لبنان حمله کرده است؟ آیا سوریه به اسرائیل حمله می‌کند یا اسرائیل به سوریه حمله می‌برد؟ آیا غزه به اسرائیل حمله می‌کند یا اسرائیل است که به غزه حمله کرده است؟ آیا عراق به اسرائیل حمله کرد یا اسرائیل بود که عراق را مورد حمله قرار داد؟ آیا ایران هرگز به اسرائیل حمله کرده است یا اسرائیل است که ایران را مورد حمله قرارداده است؟»

حقوقدانان کانادایی نظیر پیام اخوان و ایروین کوتلر با نادیده گرفتن این نکته از دولت کانادا می‌خواهند تحریم‌های بیشتر علیه ایران اعمال کند و از ورود رهبران ایران به کانادا جلوگیری به عمل آورد.

http://www.globalresearch.ca/index.php?context=va&aid=30885

فراموش نکنیم کابینه‌ی آقای بیل کلینتون با استفاده از سیاست «مهار دو گانه» که توسط مدیر اجرائی آیپک (AIPAC)، مارتین ایندیک، علیه ایران و عراق طرح شده بود، تحریم‌های ضد انسانی با بهانه‌ی «سلاح‌های کشتار جمعی» صدام حسین که دروغی بیش نبود را به اجرا در آورد که منجر به مرگ بیش از ۶۵۰۰۰۰ نفر از مردم عراق شد. اکثر قربانیان تحریم‌ها کودکان پنج سال به پایین بودند. سپس وزیر خارجه‌ی کابینه‌ی آقای کلینتون، خانم مادلین آلبرایت، در مه ۱۹۹۶ طی مصاحبه‌ای در برنامه‌ی «۶۰ دقیقه» کانال سی‌بی‌اس در مقابل این سوال که آیا نابودی بیش از پانصد هزار نفر از مردم عراق بر اثر تحریم‌های غیرانسانی ارزش دارد؟ با بی اعتنایی پاسخ داد: بله، ارزش دارد. چرا حقوق‌دانان امپراتوری در مورد سلاح‌های کشتار جمعی اسرائیل و آمریکا که در غزه و ژاپن، عراق و بسیاری جاهای دیگر مورد استفاده قرار گرفت هیچ اعتراضی ندارند اما در مقابل برنامه هسته‌ای قانونی ایران جبهه گرفته‌اند و تحریم‌های مرگ‌آور پیشنهاد می‌دهند؟

پیام اخوان مانند مادلین آلبرایت از سیاست‌های غرب از جمله تحریم‌های غیر انسانی، که خود جنایت علیه بشریت است، بدون هیچ تأملی حمایت کرده و می‌کند و به همین سبب در تهیه‌ی بیانیه‌ی مغرضانه‌ی ۲۰۱۰ با تحریم‌های «هدفمند» با همکاری ایروین کوتلر و نازنین افشین جم شرکت داشت. او از تحریم‌های بیانیه پشتیبانی کرد و با امضاء خود آن را تأیید نمود.

بخشی از اپوزیسیون خارج نشین اصرار دارد پیام اخوان تحریم‌ها‌ی تحمیلی علیه ملت ایران را محکوم کند. باید گفت: آیا از کسی که تحریم‌ها را پیشنهاد داده و با امضاء خود آن را تأیید کرده است و سپس در پارلمان کانادا از دست اندرکاران آن تشکر کرده است می‌توان انتظار داشت آن‌ها را محکوم کند؟ ما تاکنون چنین عملی را حتی از یک «دیوانه‌ی روانی» هم ندیده‌ایم!

نقد بیانیه توسط سازمان کانادایی‌های حامی عدل و صلح در خاورمیانه

در تاریخ نهم دسامبر ۲۰۰۸ نسخه‌ی اول بیانیه‌ به نام:

“The Danger of a Genocidal and Nuclear Iran: A responsibility to Prevent Petition”

«خطر ایران قوم کش و هسته‌ای: پذیرش مسئولیت برای جلوگیری از خطر» منتشر شد که به امضاء نئوکان‌های حامی اسراییل، نظیر بیانیه ۲۰۱۰، رسید. محتوای این بیانیه بر مبنای پروپاگاندای دروغ تنظیم شده بود.

http://www.normanfinkelstein.com/methodical-expose-of-lunatic-irwin-cotler

سازمانی بنام «کانادائیان حامی عدل و صلح در خاور میانه» (CJPME) نقد این بیانیه را در شانزدهم فوریه ۲۰۰۹ منتشر کرد و آن را تحریک‌آمیز و غیر واقعی خواند.

http://en.wikipedia.org/wiki/Canadians_for_Justice_and_Peace_in_the_Middle_East

اما پیام اخوان و همدستانش همچنان به تبلیغات دروغ این بیانیه علیه ایران با کمک سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا، کانادا، انگلیس و هلند ادامه می‌دهند. سازمان CJPME در مقدمه‌ی این نقد نوشت:

بیانیه‌ی «خطر ایران قوم کش و هسته ای: پذیرش مسئولیت برای جلوگیری از خطر» کارزاری است یک جانبه که برای اهریمن سازی و منزوی کردن ایران به نثر کشیده شده است. این بیانیه با تضعیف گفتمان، روش‌های رادیکال و غیر مسئولانه را تشویق می‌کند و با ساده‌نگری به پیچیده‌گی‌های ژئوپولیتیک، مسائل را مبهم ارائه می‌دهد تا از هر گونه بحث خردمندانه جلوگیری کند. این بیانیه برمبنای منابع غیرموثق و مشکوک، تکیه بر ترجمه‌ها‌ی نادرست، مطالب عوام فریب و تحریف حقایق نوشته شده است. در نتیجه کسی نمی تواند آن را جدی یا غیر مغرضانه بداند.

http://www.cjpme.org/DisplayDocument.aspx?DocumentID=322&SaveMode=0

این نقد، سپس با استفاده از مثال‌هایی از متن اصلی نکات آورده شده در مقدمه را به اثبات می‌رساند. برای نمونه این سازمان می‌نویسد: یکم، این بیانیه برای اثبات مطالب خود از منابع مشکوک استفاده می‌کند. دوم، برای اثبات دلایل ذکر شده از ترجمه‌های ناموثق کمک می‌گیرد. سپس ادامه می‌دهد:

معمولا منابع اصلی به منابعی گفته می‌شوند که از شاهد یا مطالب اصلی استفاده کرده باشد. در نتیجه، متن پیاده شده باید شرح اتفاقات و بیان واژه به واژه نامه‌ها، مصاحبه‌ها و غیره باشد. آقای اروین کوتلر برای اثبات اتهام خود مبنی بر «قوم کشی یهودیان و نابودی اسراییل» توسط رهبران ایران، از مطالب مقاله‌ای تحت عنوان «حماس اعلام قوم کشی می‌کند» که توسط دیوید لیتمن (David G. Littman) در مجله‌ی بی‌نهایت دست راستی «فرانت پیچ» (FrontPage) منتشر شده بود کمک می‌گیرد. آقای کوتلر نقل قولی را که در این مقاله به رهبر ایران نسبت داده شده است از نقل قول شخص دیگری بنام پاتریک دونی (Patrick Deveny)  (که در همین مجله دست راستی در زمانی دیگر چاپ شده بود) گرفته است که او هم این نقل قول را از روزنامه «دیلی تلگراف » تاریخ اول ژانویه ۲۰۰۰ بازگو کرده است و آن را برای محکوم کردن رهبران ایران بکار می‌گیرد. اروین کوتلر در حقیقت از کسی نقل قول می‌آورد که خود نقل قول را از کسی دیگر، که آن شخص هم از منبع نامشخص دیگری که در سال ۲۰۰۰ انتشار یافته بود گرفته است. آقای کوتلر برای اثبات صحت مطالب خود مبنی بر قصد رهبران ایران برای «قوم کشی مردم یهود و نابودی اسراییل» از منابع سازمان‌هایی که حامی اسرائیل‌اند و برای اسرائیل لابی‌گری می کنند نظیر مجمع ضد افترا (Anti Defamation League) و موسسه‌ی تحقیقاتی مدیای خاورمیانه «ممری» (MEMRI) که رسانه‌های عرب و پارسی را برای یافتن مطالب ضد اسرائیلی دنبال می‌کنند، به عنوان منابع اصلی ارائه می‌دهد. همین‌طور از مجله‌ی بی‌نهایت دست راستی «فرانت پیچ» برای این منظور کمک می‌گیرد.

منتقد این بیانیه می‌نویسد: آقای کوتلر بیست بار از ترجمه‌های ناموثق «ممری» برای اثبات نظر خود یاری گرفته است. دارنده‌ی موسسه‌ی ممری فردی است بنام ایگال کارمن (Yigal Carmon)  که اسرائیلی است و ۲۲ سال در سرویس اطلاعاتی ارتش اسراییل خدمت کرده است. ممری به دنبال مطالب تحریک‌کننده یا نفرت‌انگیز در جهان اسلام است که آن‌ها را ترجمه و برای تیره کردن چهره‌ی مسلمانان به طور گسترده در جهان پخش کند. آقای ایگال کارمن مسلما بی‌طرف نیست. اما این رسانه‌ مطالب تحریک کننده یا نفرت‌انگیزی که اسرائیلیان یا یهودیان علیه اعراب و مسلمانان می‌گویند را پوشش نمی‌دهد.

http://www.powerbase.info/index.php?title=Irwin_Cotler

نقد را دنبال می کنیم: این بیانیه انتقادات رهبران ایران از صهیونیزم را معادل حمله علیه اسرائیل معرفی می‌کند و آن را به حساب اهریمن‌سازی اسرائیل و یهودیان برای «قوم کشی یهود» می‌گذارد. شاید حقه‌ی آقای کوتلر و امضاکنندگان این بیانیه برای خوانندگان بی‌اطلاع از حساسیت‌های خاورمیانه موثر باشد، اما افراد با اطلاع می‌دانند که مساوی قراردادن صهیونیزم – که یک ایدئولوژی است – با اسرائیل و قوم یهود مغالطه است.

پیام اخوان و امضاکنندگان چنین بیانیه‌هایی که پروسه‌ی اهریمن‌سازی و انزوای ایران را دنبال می‌کنند طبق استدلال خودشان، در راستای آماده کردن جو بین‌المللی برای «قوم کشی ایرانیان» حرکت می‌کنند که باید محکوم گردد.

در این‌جا باید یادآور شد که عده‌ای از امضاکنندگان این بیانیه مانند الی ویزل، مورتیمر زاکرمن، ایروین کوتلر، خوزه ماریا ازنار (نخست وزیرقبلی اسپانیا و راستگرا) عضو هیات مشورتی موسسه‌ی میدیای خاور میانه «ممری» هستند.

http://www.memri.org/assistingamerica/board-of-advisors-and-directors.html

در پایان باید بگویم که ایروین کوتلر از حامیان گروه تروریستی مجاهدین است. کوتلر و دیگر امضا کنندگان این بیانیه مانند آلن دورشوویتز و الی ویزل (نوام چامسکی لقب شیاد را به القاب او اضافه کرده است)، همراه با رودی جولیانی و دیگران به نفع خارج کردن نام مجاهدین از لیست تروریستی فعالیت می‌کنند. باید به آقای پیام اخوان تبریک گفت.

http://mondoweiss.net/2012/03/dershowitz-cotler-and-wiesel-line-up-behind-terrorism-linked-iranian-oppo-group.html


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

امکان جدید گوگل: هر وب‌سایتی که می‌خواهید را دنبال کنید

در جریان امکان جدید گوگل‌ریدر (GoogleReader) که هستید؟ از این به بعد گوگل‌ریدر به شما این امکان را می‌دهد تا تغییرات هر وب‌سایتی که را که می‌خواهید حتی اگر خوراک یا فید نداشته باشد دنبال کنید. کاری که البته سایت‌هایی مانند page2rss هم انجام می‌دهند اما امکان گوگل همه‌ی تغییرات یک صفحه را برای شما دنبال می‌کند و به صورت بخش لاینفکی از تجربه‌ی خوراک‌خوانی شما در می‌آید.

برای استفاده از این سرویس کافی است نشانی یک صفحه‌ی دلخواه وب را در قسمت Add a Subscription اضافه کنید. از این به بعد نه تنها مطالب جدید، بلکه هر تغییری در آن صفحه ایجاد شود شما متوجه خواهید شد.

پیش‌فرض: فرض کرده‌ام که با خوراک یا فید(feed) آشنا هستید و می‌توانید هزاران وبلاگ و سایت را در چند دقیقه مرور کنید. اگر با فید (Feed) و روش خواندن آن‌ آشنا نیستید که خوب … پیشنهاد می‌کنم اول با آن آشنا شوید.

h’v.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

شنود ای‌میل‌ها و گفتگوهای شخصی: از واشنگتن تا تهران

تجاوز به حریم خصوصی شهروندان از طریق شنود گفتگوهای تلفنی و یا کنترل ای‌میل‌های آن‌ها پدیده‌ای منحصر به چین و ایران نیست. به نظر می‌رسد که متاسفانه بعضی از کشورهای بزرگ و دموکراتیک جهان هم در این فضیلت پیش‌تازند:

  • نیویورک‌تایمز، آوریل 2009:
    مقامات دولتی در مصاحبه‌ی اخیر اعلام کردند که آزانس امنیت ملی (NSA) در ماه‌های اخیر ای‌میل‌ها و تلفن‌های خصوصی شهروندان آمریکایی را کنترل یا شنود کرده است. این شنود در مقیاس گسترده‌ای انجام شده و از اختیارات گسترده‌ای که سال گذشته کنگره وضع کرده بود فراتر رفته است.
  • نیویورک‌تایمز، ژوئن 2009:
    نتیجه‌گیری بالا را گفته‌های یک تحلیل‌گر سابق NSA تایید می‌کند. او در مصاحبه‌هایش توضیح داده که در برنامه‌ی آموزشی‌ ویژه‌ای شرکت کرده تا برای مشارکت در طرح آژانس برای بازبینی تعداد زیادی از ای‌میل‌های شهروندان آمریکایی بدون حکم قضایی آماده شود. دو مقام اطلاعاتی تایید کرده‌اند که چنین برنامه‌ای هنوز عملیاتی و در حال اجراست.
  • ای‌بی‌سی نیوز، نوامبر 2007:
    مشکل می‌توان گفت در یک زمان معین، ای‌میل، پیامک و تماس‌های اینترنتی چه کسی توسط دولت‌ در حال کنترل شدن است. اما با توجه به گزارش کارمند سابق شرکت AT&T، دولت بدون نیاز به داشتن حکم قضایی به ترافیک اینترنتی دسترسی دارد و در صورت تمایل می‌تواند آن‌ها را به صورت انتخابی شنود کند.

داستان البته از این مفصل‌تر است و ماجرا متاسفانه ابعاد قانونی هم پیدا کرده. چیزی که دست کم هنوز در ایران به آن نرسیده‌ایم. البته اقتدارگرایان ایرانی‌ بارها نشان داده‌اند که استعداد عجیبی در یاد گرفتن نکات منفی استاد بزرگ دارند.

.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: با رمز یا مسیح کسی را کتک زدید؟


* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه در همه‌ی نقل‌قول‌ها و هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

ترجمه‌ی خودکار متن‌های فارسی به انگلیسی و برعکس توسط سرویس جدید گوگل

در جریان باشید که سرویس ترجمه‌ی گوگل امکان ترجمه از فارسی به زبان‌های دیگر (و برعکس) را اضافه کرده است. یک ابزار بسیار مهم برای همه‌ی کسانی که با زبان فارسی سر و کار دارند.

کار کردن با آن بسیار ساده است. به این صفحه بروید، زبان مبدا و مقصد مورد نظرتان را انتخاب کنید و متن را در قسمت سمت چپ بنویسید:

Text and Web - Google Translate_1245391632058

انگلیسی به فارسی هم کار می‌کند:

Text and Web - Google Translate_1245392841546

ترجمه به وضوح اشکال دارد، اما در حد قابل فهمی به فارسی ترجمه شده است.  این سرویس فعلن در مرحله‌ی نسخه‌ی‌ آزمایشی اولیه (آلفا) است.

نکته:

حتی می‌توانید کل یک صفحه‌ی اینترنتی را مستقیما به فارسی ترجمه کنید. کافی است در قسمت سمت چپ، به جای متن، نشانی سایت مورد نظرتان را بدهید.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: این عکس تاریخی است

  • فیلم ترانه‌ای که سوزان بویل خواند و میلیون‌ها نفر را حیرت‌زده کرد
    معجزه‌ی شبکه‌های اجتماعی. ویدئوی اجرای خیره‌کننده‌ی او حدود پنجاه میلیون بار ظرف چند هفته در یوتیوب دیده شده.
  • وب‌سايت ارتش اسراييل و ملاحظات كايزر شوزه » Dear Enemy
    يكي از بزرگترين نقطه ضعف‌های ما آدم ها در مقابل پروپاگاندا ايمانی است كه به هوش طراحان پروپاگاندا داريم. اين معنی‌اش چيست؟
    يعني تصور من و تو اين است كه هيچ‌كس آنقدر ابله نخواهد بود كه در روز روشن به ما دروغ بگويد. مثلا بگويد ماست، سياه است. يا اينكه شب، روز است. يا اينكه سربازها آدم نمی كشند، آدم ها را زنده مي كنند.
  • جزئیات اعدام دلارا دارابی » اردوان نوشت
    چرا دلارا اینگونه اعدام شد. به یکی از دوستان گفتم که صدام را هم اینگونه اعدام نکردند. چرا؟
  • کاریکاتور روز » ٤دیواری
    عزیزم حالا حتما باید در موردش حرف بزنیم؟
  • پوپولیسم روشنفکری اینترنتی » حرف حساب
    ظاهرا نباید پوپولیسم و روشنفکری با هم جمع شوند ولی به نظر می رسد در جامعه ی مجازی چنین اتفاقی در حال شکل گرفتن است. مثلا به نظر می رسد که وبلاگ نویسان نامدارتر (اغلب خارج نشین) هر نوع مخالفت با رفتارهای جمهوری اسلامی را برابر با روشن اندیشی می گیرند. درست که شمار زیادی از کنشگران و یا وبلاگ نویسان سیاسی بدرستی از حکومت جمهوری اسلامی رضایت ندارند ولی این عدم رضایت گاهی باعث شده عده ای فراموش کنند که به هر حال زندگی روزمره ی 70 میلیون ایرانی ساکن کشور مستقیما به همین رفتارهای جمهوری اسلامی بستگی دارد.
  • فيلم: بوش، دو دقيقه قبل از آغاز جنگ عراق در كاخ سفيد » Dear Enemy
    خيلي ترسناك است؛ لحظه اي كه مي فهمي دشمنت اصلا به آن باهوشي كه تو خيال مي كردي نيست. وقتي مي فهمي كه او هم، به طرز خطرناكي، آدم است.
  • قدر این عکس را بدانید: این عکس تاریخی است » حرف حساب
    هنگامی که گشت ارشاد دختران و پسران را به جرم دست هم دیگر گرفتن دستگیر می کند (و حتی توصیه می کنند زن و شوهرها نیز از این کار دوری کنند)، هنگامی که موسوی می گوید گشت های ارشاد را جمع می کند، و هنگامی که تا بحال همسر هیچ رییس دولتی (و یا نامزد ریاست جمهوری یی) این گونه دست در دست همسرش (پرفسور زهرا رهنورد) در برابر مردم و دوربین ها ظاهر نشده است آن وقت ارزش اثر گذارانه این عکس بیشتر از پیش مشخص می شود. این عکس بارها و بارها به نمایش خواهد آمد. تاریخ این عکس را به خاطر خواهد سپرد.
  • زهرا رهنورد » Critic
    دلایل خوبی برای حمایت از آقای موسوی در این انتخابات وجود دارد که یکی از آنها-یکی از مهمترین آنها دست کم برای من- حضور خانم دکتر رهنورد و همراهی او با مهندس موسوی است که تحولی شگفت انگیز در جنس حضور زنان در این دوره از انتخابات ایجاد کرده است.

* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و من نه فقط این‌جا بلکه در لینک‌های روزانه، نقل‌قول‌ها و اصولا هر جا از منبعی لینک می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: استرالیا هم زیر تیغ می‌رود

censor211
  • ابتکار شرکت ژاپنی برای کم کردن گازهای گل خانه‌ای
    این شرکت از کارکنان خود خواسته که روی  پشت بام کار کنند تا هم مصرف برق کمتر شود و هم کارایی شان بالاتر رود!
    .
  • کشیدن ساعت به جلو کمکی به مصرف کمتر انرژی نمی‌کند
    بنجامین فرانکلین استدلال کرده بود با عقب کشیدن ساعت در تابستانها مردم به جای شمع با نور خورشید خانه هایشان را روشن می کنند.
    اما به نظر می‌رسد اگرچه نظر او که درباره‌ی شمع‌ها درست بود، اما مصرف بیشتر دستگاه‌های تهویه‌ی مطبوع و کولرها را لحاظ نکرده بود!
    .
  • حکومت‌ها و بحران اقتصادی در اروپا و آمریکا
    مسئله‌ی اصلی در بحران جهانی اقتصاد «کمبود سرمایه» نیست بلکه مشکل شناور نبودن این سرمایه بین موسسات مالی و بانک‌هاست. در حقیقت بانک‌ها و موسسات مالی جرات ریسک کردن و قرض دادن سرمایه را ندارند و این اقتصاد را در حالت سکون نگاه‌ داشته‌است. این بحران از آمریکا و اروپا شروع شد اما خیلی زود به آسیا نیز سرایت خواهد کرد. علت این تاخیر در آغاز بحران در آسیا نیز به «صادراتی» بودن اقتصاد کشورهای آسیایی از جمله چین و ژاپن باز می‌گردد. در تمام این کشورها اما مسئله اصلی همان شناور نبودن سرمایه است. به‌عبارتی سرمایه در بخش‌هایی از سیستم گردش پولی گیر کرده‌است.
    .
  • اینترنت در استرالیا هم سا.نس.ور می‌شود
    محدودیت به دوگونه اعمال خواهد شد. بخشی از آن اختیاری است که خانواده‌ها از آن برای محافظت از کودکان خود در برابر خطرات اینترنت استفاده می‌کنند. اما بخش دیگری از این محدودیت‌ها اجباری است و در سطح ملی اعمال می‌شود. مخالفین اعتقاد دارند و نگران‌اند که به وجود آمدن چنین سیستمی به دولت‌های آینده اجازه می‌دهد به تدریج شروع به گسترش سا.نس.ور و محدودیت‌ آزادی بیان کنند.
    .
  • بحران مالی بین‌المللی
    تحلیلی خواندنی از ریشه‌های بحران سرمایه‌داری موجود
    .
  • توییتر در خدمت یک خبرنگار
    کلیدواژه‌ی «بمبئی» را در توییتر جستجو کردم تا هزاران پیام زنده را دنبال کنم. همزمان یوتیوب و فیلکر و جستجو در وبلاگ‌ها  و ویکی‌پدیا چنان مرا غرق در اطلاعات کردند که انگار خودم در صحنه حاضر و ناظر بودم.

    از این لینک نمونه هم غافل نشوید.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (25-08-2008)

  • یک لیوان چای داغ: پروفسور؟
    یک نمونه‌ی مثال‌زدنی و بسیار خواندنی که نشان می‌دهد چطور دیگر نمی‌شود در عصر ارتباطات «دروغ» تحویل مردم داد… حرفم را اصلاح می‌کنم، چطور می‌شود به راحتی دست دروغ‌گوها را با کمی زیرکی و چند تا گوگل کردن رو کرد.
  • غزه امروز نمایندگان صلح را در بردارد!
    قایق صلحی که دیروز توانست محاصره غزه را بشکند یکی از نشانه های خوبی است که به قدرت اجتماعی فعالین صلح اشاره کند. قدرتی که اگر دست به کار شود توان مقاومت را از هر دولتی می گیرد خواه که آن اسراییل باشد. فاجعه انسانی که در غزه و در پشت حصارهای اسراییل اتفاق می افتاد، باید به حرکتی اینچنین خود را نشان می داد که باور کنیم که همیشه دولتمردان نیستند که تاریخ را رقم می زنند.
  • تو چه می‌فروشی دخترک غم‌گین؟
    فرماندار شیراز گفته‌است که آواره‌ها و اتباع بیگانهء غیرمجاز، اغلب‌شان بیماری دارند، سل و وبا دارند، گفته‌است که این‌ها را باید «جمع‌آوری» کرد! مگر گوسفند است که باید «جمع‌‌آوری»شان کرد؟ این عکس،  عکس ِ یک «خانووووم» است، دختربچه است. شما دختربچه ندارید اصلا؟
  • گلستان ایران در آتش
    پس کجاست هواپیماهای اطفای حریق ؟! اکنون بیش از ۴ سال است که وعده این هواپیماها داده شده ولی هنوز آب از آب تکان نخورده است . آِیا باید همه جنگل های ایران در غرب و شمال کشور در اتش ندانم کاری بسوزند تا بالاخره کسی به فکر خرید این هواپیماها بیافتد؟
  • استاد حقوق دانشگاه استانفورد: یک یازده‌ سپتامبر اینترنتی در راه است
    دولت آمریکا در جستجوی بهانه (حادثه‌ای) است که به صورت بنیادی قوانین حاکم بر اینترنت را عوض کند، به گونه‌ای که امکان کنترل و اعمال محدودیت‌های گسترده‌ای روی وب ایجاد شود.
  • مدارک جنجالی جدید: سازمان سیا و دولت آمریکا رابطه‌ی صدام و القاعده را عمدا جعل کرده بودند
    کاش مرجع قدرتمند قانونی‌ای وجود داشت این‌ها را به جرم حمله‌ی متجاوزانه به عراق (جرمی به مراتب بزرگ‌تر از جنایت جنگی) محاکمه می‌کرد.

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (21-08-2008)

  • 28 مرداد و اتفاقی که افتاد و نیفتاد
    شاید اگر شامگاه ۲۸ مرداد شامگاه متفاوتی بود، ما امروز در یک روز و روزگار به اساس متفاوتی (نه الزاما آن طور که دلمان می‌خواهد) زندگی می‌کردیم.
  • 29 درصد کاربران اینترنت از طریق آگهی‌هایی هرز (اسپم) خرید می‌کنند.
    یعنی حدودا از هر 3 نفر، یک نفر از طریق اسپم خرید می‌کند! وقتی وضعیت کاربرها این باشد چه انتظاری از فرستندگان اسپم داریم؟
  • سه مانع غول‌پیکر بر سر حمله‌ی نظامی آمریکا به ایران
    تحلیل مواضع چین، روسیه و هند در قبال موضع‌گیری نظامی علیه ایران
  • قمار ایران بر سر گرجستان
    سکوت سیاسی ایران و حتی طفره رفتن روزنامه‌ها و رسانه‌های داخلی از ارائه‌ی تحلیل‌های عمیق که ممکن است باعث خشم روسیه شود، راه حل نیست. تنش‌های موجود در گرجستان می‌تواند به سرعت دامن‌گیر ایران شود، چه از طریق تسهیل حمله‌ی نظامی غرب به ایران و چه از طریق گسترش رویارویی مسکو-غرب به حوزه‌ی ایران.
  • محاصره‌ی دریایی ایران مصداق جنگ است.
    مانور دریایی عظیم آمریکا، انگلیس، برزیل و ایتالیا در اقیانوس اطلس شمالی و بنا بر اخبار غیررسمی ارسال همان ناوگان به خلیج‌فارس و دریای سرخ. آیا طرح محاصره‌ی دریایی ایران جدی‌تر شده؟
  • عملیات گوگرد: همه‌ی کشتی‌ها به سوی ایران
    مقاله‌ی تحقیقات جهانی درباره‌ی «لشگر‌کشی دریایی بزرگ آمریکا و متحدانش به خاورمیانه»، «مانور دریایی بزرگ اخیر در اقیانوس اطلس تحت عنوان عملیات گوگرد»، رابطه‌ی احتمالی «جنگ در گرجستان برای درگیر کردن روسیه»  با «طرح محاصره  و حمله به ایران» و … و … و …
  • زندگی در عراق از دید یک عراقی
    با وجودی که اخبار عراق را از طریق رسانه‌ها مرتب پی‌گیری می‌کردم، وقتی در سال 2007 وارد عراق شدم طوری شوکه شدم که نمی‌توانستم جلوی ریزش اشک‌هایم را بگیرم.  اوضاع واقعی عراق را فقط کسانی که در عراق زندگی می‌کنند می‌دانند.
  • چطور برادر بزرگ حرکت‌های ما را زیر نظر دارد؟
    یک جامعه‌ی مدرن امروزی مثل بریتانیا را در نظر بگیریم. به طور متوسط اطلاعات یک شهروند بریتانیایی، «460 بار در روز» در بانک‌های اطلاعاتی مختلف  ذخیره می‌شود: یعنی تقریبا 20 بار در ساعت، یا هر 3 دقیقه یک بار! این اطلاعات معمولا شامل موقعیت مکانی یا نوع فعالیتی که فرد انجام می‌دهد می‌شود. تصور این‌که روزی شخص یا گروهی بخواهد و بتواند از این اطلاعات سوءاستفاده کند دیوانه کننده است.

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

یک پیشنهاد اینترنتی: ایجاد پسوند دامنه‌‌ی اختصاصی برای وب‌لاگ‌ها

با توجه به این‌که روز به روز تعداد پسوند دومین‌ها (Top Level Domains or TLD) در اینترنت زیادتر می‌شود، به نظرتان مناسب نیست یک پسوند دومین مخصوص برای وبلاگ‌ها ایجاد شود؟ مثلا دات بلاگ؟

به نظر من با توجه به اهمیت «رسانه‌های اجتماعی» و نقش پررنگ‌‌شونده‌ی وبلاگ‌های شخصی در شکل‌دهی محتوای اینترنت، از این حرکت استقبال زیادی خواهد شد. این پسوند دامنه می‌تواند در کنار «پسوندهای عمومی حفاظت نشده»‌ی دیگر که در دسترس عموم هستند (مثل com ، net ، edu ، org ، name و غیره) قرار گیرد.

تصورش را بکنید، نشانی وبلاگ‌ها چنین چیزی خواهد شد: http://www.blogname.blog  (مثلا بامدادی می‌شود http://www.bamdadi.blog)!

نظرتان چیست؟ اصولا چنین درخواستی جای مطرح شدن با ICANN را دارد؟ شاید هم با این خبر بی‌ارتباط نباشد. ظاهرا قرار است صدها و بلکه هزارها پسوند دامنه‌ی جدید (بیشتر برای شرکت‌هایی که توی زمینه‌های خاص فعالیت می‌کنند) ظرف چند ماه آینده اضافه کنند. آیا دات بلاگ هم یکی از این پسوندهای جدید خواهد بود؟


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (24-06-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (21-06-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (04-05-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (03-05-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (16-04-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (09-04-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

چرا خودتان را دوست ندارید؟

یک سئوال همیشه توی ذهنم بوده، اما از پرسیدن‌اش خودداری کرده‌ام. اما امروز با دیدن داشبورد جدید وردپرس احساس می‌کنم باید بپرسم. یک سئوال ساده دارم از همه دوستان عزیزی که از وردپرس یا وردپرس دات کام استفاده نمی‌کنند: «چرا خودتان را دوست ندارید؟»

wordpress.com

خودتان را دوست داشته باشید؛ به خودتان فرصت بدهید

اگر خودتان را دوست دارید فقط 5 دقیقه داخل وردپرس دات کام شوید. یک نام کاربری و یک وب‌لاگ آزمایشی درست کنید و یک پست آزمایشی بنویسید. فقط 5 دقیقه!


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

تقویم تاریخ

یکی از روش‌های خوب برای آشنا شدن با وقایع جهان و تاریخ مراجعه روزانه به فهرست اتفاقاتی است که در یک روز خاص تقویمی در تاریخ رخ داده است. متاسفانه تعداد وب‌گاه‌هایی که تاریخچه روز یا به قول رادیو ایران «تقویم تاریخ» ارائه می‌دهند بسیار زیاد است و همه آن‌ها هم مستند و با کیفیت یا جامع نیستند و در کل باعث سردرگمی می‌شود.

images_Logo1یکی از برنامه‌های مورد علاقه من برنامه «تقویم تاریخ رادیو» بود. در واقع قبل از این‌که من آلبوم «زمان» پینک‌فلوید را بشناسم قسمت آغازین آن‌را از طریق برنامه تقویم تاریخ بارها شنیده بودم. متاسفانه تقویم تاریخ (به دلایل واضح) تاریخ را به شیوه بی‌طرفانه نقل نمی‌کند و حتی برخی اتفاقات مهم را نیز یکسره گزارش نمی‌کند.

در این‌جا یک روش خوب و ساده را معرفی می‌کنم که کارتان را راحت می‌کند. با صرف روزانه 10 دقیقه در دانش‌نامه ویکی‌پدیا که یک مرجع بی‌طرف و نسبتا معتبر است می‌توانید دانش خود را از وقایع جهان بالاتر ببرید. برای این‌کار کافی است تاریخ امروز را به صورت میلادی در انتهای نشانی ویکی‌پدیا بنویسید. مثلا:

today

یا این‌که تاریخ مربوطه را در خود ویکی‌پدیا جستجو کنید، یا روی لینک‌های زیر کلیک کنید:

January   1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31
February   1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31
March   1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31
April   1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30
May   1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31
June   1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30
July   1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31
August   1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31
September   1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30  
October   1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 29 31
November   1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30  
December   1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31

مرور اتفاقات تاریخی دانش و بینش جالبی به آدم می‌دهد. از طرف دیگر بعضی وقایع هستند که اگرچه آن‌ها را می‌دانیم ولی تکرار آن‌ها در وب‌خوانی‌های هرروزه اهمیت‌شان را یادآوری می‌کند.

پی‌نوشت: همانطور که بالا هم اشاره کردم و آقای منیری هم تاکید کردند برنامه «تقویم تاریخ» رادیو ایران روزنگار تاریخ فارسی دارد. یک وب‌گاه دیگر را هم آقای منیری معرفی کردند به نام «امروز در تاریخ ایرانیان». اهمیت این دو وب‌گاه از لحاظ فارسی بودنشان است و محوریت تاریخ ایران. از آقای منیری عزیز برای این معرفی ممنونم.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

شهروند اینترنتی کیست؟

netizen-logoاصطلاح «شهروند اینترنتی» یا «نِت‌وَند» (Netizen یا Cybercitizen) برای توصیف کاربری که در گروه‌ها و اجتماعات دنیای آن‌لاین فعالیت دارد به کار برده می‌شود. «شهروند اینترنتی» با استفاده از اینترنت به ایجاد یا گسترش گروه‌های آن‌لاین کمک می‌کند، با دیگر شهروندان اینترنتی تبادل فکر و ایده می‌کند، اطلاعات و دانش موجود را منظم یا تکمیل می‌کند و از اینترنت به عنوان بستری برای رشد و بالنده‌گی فکری و اجتماعی استفاده می‌کند. اگر اینترنت را یک کشور فرض کنیم، شهروند اینترنتی یکی از شهروندان قانونی این کشور محسوب می‌شود.

واژه‌شناسی

اصطلاح «شهروند اینترنتی» را برای اولین بار آقای مایکل هاوبن (Michael Hauben) به‌کار برد و در واقع اختراع کرد. او با زیرکی واژه‌های شهروند (Citizen) و شبکه (Network) یا اینترنت (Intenret) را به هم پیوند زد و واژه معنادار و زیبای Netizen را ساخت. واژه‌ای که در خود مفهوم شهروندیت یعنی دارای حق و حقوق شهروندی بودن و شبکه به معنای ارتباطات نوین را نهفته دارد.

testacb

همه کاربران اینترنت که از امکانات آن در خانه، محل کار یا مدرسه یا جاهای دیگر استفاده می‌‌کنند «شهروندان اینترنتی» هستند.

اما شهروندان اینترنتی که دانش بیشتری درباره اینترنت، شبکه و «شبکه‌ٔ شبکه‌ها» دارند مسئولیت بیشتری در قبال گسترش و رشد کاربرد اینترنت دارند. این مسئولیت از نوع خودانگیخته است، یعنی شخصی که بینش شبکه‌ای بیشتری دارد خود به خود در قبال توسعه و رشد آن احساس مسئولیت بیشتری می‌کند. همچنین مسئولیت این افراد برای تشویق و گسترش آزادی بیان و دسترسی آزاد به اطلاعات طبعا بیشتر است.

شهروندان اینترنتی و کاربران مولف‌

user-authorsمفهوم شهروند اینترنتی بی‌شباهت به مفهوم «کاربران مولف» که پیش از این دو موردش نوشته بودم نیست. هر دو ساکن دنیای آنلاین هستند، هر دو در حرکت‌های شبکه‌ای و گروهی مشارکت می‌کنند، از آن تاثیر می‌گیرند و بر آن تاثیر می‌گذارند و هر دو از حالت مصرف کننده محض اطلاعات خارج شده و «تولید کننده اطلاعات» هستند.

حقوق شهروندان اینترنتی

Cyberrightهمانگونه که «شهروندان» یک کشور دارای مجموعه‌ای از حقوق شهروندی هستند (مثلا حق تحصیل، حق خروج از کشور، حق خرید و فروش ملک، …)، شهروندان اینترنتی نیز دارای حقوقی هستند که باید به رسمیت شناخته شود. مهم‌ترین این حقوق «حق آزادی بیان» در اینترنت و «حق دسترسی آزاد به اطلاعات» است.

مفهوم و اهمیت «شهروند اینترنتی» در جوامعی که با محدودیت آزادی بیان مواجه هستند (مثل ایران یا چین) پررنگ‌تر است. چرا که در این جوامع هنوز حق و حقوق شهروندان در اینترنت به درستی تضمین نمی‌شود. حق دسترسی آزاد به اطلاعات با محدودیت و فی-ل.تر شدن، و حق آزادی بیان با روش‌های سرکوب یا تهدید از شهروندان اینترنتی گرفته می‌شود.

همانند همه حقوق شهروندی که در طول تاریخ توسط پایداری و مبارزه مردم به دست آمده و نهادینه شده است، حقوق شهروندان اینترنتی نیز فقط با همیاری، پشتکار و دانش همه‌گانی به دست خواهد آمد.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

اپل ناجوانمردانه قلب فایرفاکس را نشانه می‌گیرد

حتما خبر دارید که شرکت اپل هفته پیش برای اولین‌بار نسخه نهایی مرورگر سافاری را برای کابران ویندوز ارائه داد. ارائه این مرورگر حق انتخاب کاربران را افزایش می‌دهد و بازار رقابت را نیز داغ‌تر می‌کند و به خودی‌خودی خبر خوبی است. اما مشکل این‌جاست که اپل برای بازاریابی و گسترش محبوبیت محصول جدید خود از قدرت و نفوذ خود در بازار به شیوه‌ای بحث‌برانگیز استفاده می‌کند.

توجه: این نوشته در پی مقایسه فنی امکانات مرورگر سافاری با سایر مرورگرها نیست.

روش بحث‌برانگیز ارائه سافاری

اپل دارای بزرگترین فروشگاه‌‌ فروش موسیقی آن‌لاین در جهان است (70 درصد فروش جهانی موسیقی از طریق اینترنت ، 6 میلیون آهنگ، 4 میلیارد فروش). همین‌طور دستگاه‌های پخش موسیقی آی‌پاد اپل محبوبیت‌ترین در بازار هستند (110 میلیون آی‌پاد تاکنون فروخته شده). فروشگاه‌ موسیقی اپل و دستگاه‌های آی‌پاد این شرکت هر دو از طریق نرم‌افزاری به نام iTunes مدیریت می‌شوند. پس می‌توان گفت دست کم کابرانی که از آی‌پاد استفاده می‌کنند روی کامپیوتر شخصی خود نرم‌افزار iTunes را هم دارند.

همه کاربرانی که iTunes دارند به صورت خودکار سافاری (Safari) را نیز دریافت می‌کنند: به عنوان «هدیه‌ای از طرف اپل». توجه کنید این نرم‌افزار مخصوص به روزرسانی نرم‌افزارهای نصب شده کاربر (Apple Software Update) است و استفاده از آن برای نصب نرم‌افزار جدید، نوعی سو‌ءاستفاده و فرصت‌طلبی به نظر می‌رسد. کاری که متاسفانه اپل انجام می‌دهد.

Safari-iTunes-update

عکس از CNet

سافاری بر ضد فایرفاکس و اپرا

safari-logoابا توجه به تعداد قابل توجه کاربرانی که از iTunes استفاده می‌کنند این خطر وجود دارد که اقدام شرکت اپل به ضرر مرورگرهای فایرفاکس یا اپرا (و حتی اینترنت اکسپلورر) تمام شود. این اقدام اپل بی‌شباهت به اقدام مایکروسافت نیست که اینترنت‌اکسپلورر خود را به صورت نرم‌افزار همراه با سیستم‌عامل ویندوز ارائه داد (می‌دهد)، اقدامی که در نهایت منجر به تضعیف و نابودی عملی مرورگر نت‌اسکیپ شد.

آقای جان لیلی مدیر عامل شرکت موزیلا (تولید کننده فایرفاکس) نسبت به نادرست بودن روش نصب سافاری چنین هشدار می‌دهد و چنین عملی را مشابه توزیع نرم‌افزارهای هرز می‌داند:

کاری که اپل انجام می‌دهد درست نیست. این کار اعتمادی را که معمولا مشتریان به شرکت‌های بزرگ دارند زیر سوال می‌برد، و این خوب نیست. نه فقط برای اپل، بلکه برای امنیت کل وب.

اپل نصب نرم‌افزاری که کاربران درخواست نکرده‌اند (یا شاید اصلا نخواسته باشند) را به صورت «پیش‌فرض» قرار می‌دهد. این کار نادرست است و روی لبه مرز نرم‌افزارهای هرز (MalWare) راه رفتن است.

حرکتی هوشمندانه یا یک اشتباه بزرگ؟

از نظرگاه محدود و کوتاه مدت که نگاه کنیم حرکت اپل اقدامی هوشمندانه به نظر می‌رسد. چرا که حتی اگر موزیلا یا اپرا نسبت به این اقدام اپل رسما اعتراض کنند و کار به دادگاه بکشد و بر فرض دادگاه بر ضد اپل رای دهد، باز هم اپل برنده است. چون در طول چند ماه آینده،‌ تعداد زیادی از کاربران از طریق iTunes‌ سافاری را دریافت خواهند کرد. به این ترتیب دست‌کم در کوتاه مدت اپل برنده به نظر می‌رسد: میلیون‌ها کاربر از طریق iTunes‌ دارای Safari خواهند شد و حضور مقتدرانه سافاری را تضمین خواهند کرد.

Usage_WebBrowsers_Chart

سهم مرورگرهای مختلف در وب زمستان 2008 (منبع ویکی‌پدیا با تغییرات)

اما مواردی چون

  • خرج کردن از اعتمادی که شرکت طی سال‌ها به دست آورده است و به خطر انداختن اعتبار شرکت نزد مشتریان
  • به خطر انداختن بازار رقابت وب و نرم‌افزار و تشویق شرکت‌های رقیب به ارائه روش‌های مشابه
  • خطر اقدامات تنبیهی سنگین از سوی سیستم قضایی و رقبا را به جان خریدن

شاید در دراز مدت اقدام شرکت اپل را تصمیمی نادرست و اشتباه نشان دهد.

آینده نشان خواهد داد.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

بازگشت دوباره : ریدبرنر خاموش نشده!

readburner-welcomeآخرین باری که توی سایت ReadBurner رفتم وقتی بود که الکساندر خبر تعطیل شدنش را نوشته بود و بعد هم دیگر چندان سراغش نرفتم جز این‌که با اندوه دراین‌باره نوشتم. الان که همین‌طور تصادفی سر زدم کلی ذوق زده شدم وقتی دیدم ریدبرنر دوباره زنده شده! و انگار یک تیم با امکانات مناسب دارند رویش کار می‌کنند در واقع با الکساندر احتمالا شریک شده‌اند.

فعلا صفحه موقت فارسی نسخه‌ آزمایشی‌اش را ببینید. وب‌لاگ‌اش هم راه‌اندازی شده. منتظر باشیم‌. 🙂


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

دانشگاه برنامه‌نویسی گوگل

قبلا در مورد «موتور جستجوی متن گوگل» (Google Code Search) نوشته بودم. امروز متوجه شدم گوگل یک وب‌گاه جدید به نام «دانشگاه متن گوگل» (Google Code University) راه‌اندازی کرده و در آن دوره‌های آموزشی مختلف کامپیوتر و برنامه‌نویسی را به صورت رایگان ارائه می‌دهد.

Google Code University - Google Code

متاسفانه احتمالا GCU برای کاربران ایران محدود است ولی راه‌اندازی اولین دانشگاه گوگل جالب توجه است. احتمالا در آینده شاهد گسترش کمی و کیفی چنین حرکاتی خواهیم بود.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

در اینترنت چه خبر است

تک کرانچ از وضعیت اینترنت آمارهای جالبی را به صورت نمودار ارائه کرده که این‌جا می‌آورم و ذیل بعضی از آن‌ها هم توضیحات خودم را اضافه کرده‌ام. متن اصلی را این‌جا بخوانید.

نکته: چند نمودار و اطلاعات جالب بیشتر را هم در وب‌لاگ کمانگیر ببینید که به نام «در اینترنت چه خبر است» چند روز پیش منتشر کرده.

در سال 1996 دو سوم کل کاربران اینترنت از آمریکا بودند در حالی‌که در پاییز 2007 این وضعیت کاملا برعکس شد (یک سوم از آمریکا ، دو سوم باقی جهان). هنوز تعداد کاربران آمریکا از همه بیشتر است اما چین به سرعت در حال رسیدن است.

تعداد کاربران اینترنت در کشورهای مختلف (بر حسب میلیون نفر):

comscore-dw-country

چینی‌ها، روس‌ها،‌کره‌ای‌ها و ژاپنی‌ها موتورهای جستجوی جستجوی محلی خودشان را به گوگل و یاهو و مایکروسافت ترجیح می‌دهند:

(برای بزرگ‌تر دیدن روی تصویر کلیک کنید)

comscore-global-leaders

اما شاید جالب‌ترین نمودار این یکی باشد که وضعیت محبوبیت سرویس‌ها یا موضوعات مختلف را در اینترنت در یک‌سال گذشته نشان می‌دهد. محور عمودی نشان دهنده ضریب نفوذ (چند درصد کاربران اینترنت از یک سرویس یا موضوع خاص استفاده می‌کنند) و محور افقی نشان دهنده درصد رشد (منفی نشان دهنده کاهش است) کاربران یک سرویس یا موضوع خاص است.

نمودار نشان می‌دهد سرویس‌هایی مانند «پرتال‌ها»،‌ «موتورهای جستجو»، «سرگرمی» و «ای‌میل» بیشترین تعداد کاربران را در اینترنت دارند، اما سرویس‌هایی نظیر «شبکه‌های اجتماعی» همانطور که انتظارش را هم داشتیم به سرعت در حال محبوب شدن هستند (57٪ افزایش تعداد کاربران ظرف یک‌سال) اگر چه هنوز ضریب نفوذ کاربری آن‌ها بیشتر از 40٪ نیست. سرویس‌هایی مانند «مدیریت عکس آنلاین»، «مراجع» (مانند ویکی‌پدیا) و «بازی‌های آن‌لاین» نیز به سرعت در حال گسترش هستند:

(برای بزرگ‌تر دیدن روی تصویر کلیک کنید)

comscore-quadrant

رشد شبکه‌های اجتماعی فوق‌العاده سرعت گرفته است. خط قرمز FaceBook است، سرعت رشدش خیره کننده است و احتمالا به زودی از لحاظ تعداد کاربران ا MySpace پیشی می‌گیرد:

(برای بزرگ‌تر دیدن روی تصویر کلیک کنید)

comscore-dw-social-networks

گوگل با 62٪ کل سهم جهان سلطان بی‌رقیب عرصه جستجو است:

(برای بزرگ‌تر دیدن روی تصویر کلیک کنید)

comscore-search-share

گوگل توی کشورهای جهان بیشتر از خود آمریکا طرف‌دار دارد (به خصوص اروپا و آمریکای لاتین):

comscore-search-countries

آمار بازدهی آگهی‌های آنلاین که در کنار نتایج جستجو نمایش داده می‌شوند نیز جالب است. گوگل در مقابل حدود نیمی از نتایج جستجوی خود آگهی نشان می‌دهد اما یاهو و مایکروسافت مخاطبین خود را با تبلیغات بیشتری بمباران می‌‌کنند (در 73 تا 75 درصد نتایج جستجو آگهی پخش می‌شود). پس از نرمال کردن تعداد کلیک‌های درآمدزا (Paid Clicks) به نسبت تعداد آگهی‌های نمایش داده شده ASK.com و AOL و Google که هر سه از سرویس گوگل استفاده می‌کنند بازدهی بیشتری نسبت به یاهو و مایکروسافت دارند.

comscore-paid-clicks

و اما از بازار آگهی‌هایی که مستقیم نمایش داده می‌شود یعنی آگهی‌هایی که در صفحات مختلف سایت‌ها نمایش داده می‌شود (نه لزوما در نتایج جستجو) MySpace و یاهو بیشترین سهم را دارند. جالب است که گوگل هیچ سهمی در این‌نوع آگهی‌ها ندارد که البته به فلسفه گوگل بازمی‌گردد که اعتقادی به این نوع آگهی‌ها ندارد.

(برای بزرگ‌تر دیدن روی تصویر کلیک کنید)

comscore-search-share

یاهو و مایکروسافت

در صورتی که مایکروسافت و یاهو با هم ادغام شوند 10 درصد کل صفحات بازدید شده در وب، 32 درصد کل جستجوهای انجام شده و 24 درصد کل آگهی‌های نمایش داده شده را دارا خواهند شد. وضعیت از لحاظ خطر انحصار به خصوص در عرصه ای‌میل بحرانی می‌شود:

comscore-webmail

شرکت ادغام شده مایکروسافت-یاهو حدود 520 میلیون کاربر ای‌میل خواهد داشت در برابر گوگل با حدود 90 میلیون کاربر. چنین تمرکز و انحصار روزافزونی اگر چه شاید خبر خوبی برای مایکروسافت باشد، اما مسلما خبر خوبی برای «مردم» نخواهد بود.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

مواظب آینده مجازی خودتان باشید

آیا تا به حال به این موضوع توجه کرده‌اید که هر مطلبی توی فضای عمومی اینترنت می‌نویسید در بانک‌های اطلاعاتی موتورهای جستجو برای مدت طولانی (و شاید برای همیشه) ثبت می‌شود و ممکن است روزی از این‌که چنان چیزی نوشته‌اید و همه می‌توانند آن را ببینند خرسند نباشید؟دقت کنید، من از خطر دزدیده شدن اطلاعات شخصی مثل حساب بانکی یا نشانی منزل حرف نمی‌زنم. موضوع نشر افکار و عقاید شماست. توجه داشته باشید نوشته‌های امروز «آینده مجازی» شما را شکل می‌دهند. آینده‌ای که قابل تغییر دادن یا پاک شدن نیست، چون برای همیشه در حافظه اینترنت ضبط می‌شود.

امروز:

FINGERPRINTجوانی 20 ساله هستید و دنیای‌تان پر از ایده‌ها و آرزوها و هیجانات رنگارنگ است و احتمالا کله‌تان هم کمی بوی قورمه سبزی می‌دهد. دانشجویید و زیاد هم در قید و بند کار و شغل و همسر و فرزند و درآمد و مسئولیت نیستید. برای خودتان وب‌لاگی (وب‌لاگ‌هایی) دارید و در آن هر چه دل تنگتان می‌خواهد می‌گویید. توی تویتتر آمار روزانه‌تان را می‌دهید، توی یوتیوب پای فیلم‌ها کامنت می‌گذارید یا نظرات نغزی در وب‌لاگ‌های دوستان به یادگار می‌‌گذارید.

بدون که زیاد آگاه باشید «اثر انگشت» شما توی اینترنت پخش می‌شود و یادتان نیست یا اهمیتی نمی‌دهید «دست‌‌کش دستتان کنید» و همه جا را پر می‌کنید از اثر انگشت‌های خود. غافل از این‌که ممکن است روزی همین اثر انگشت‌ها کار دستتان بدهد…

10 سال بعد:

اکنون شما 30 ساله هستید. فردی که کم کم در اجتماع جا می‌افتد و از لحاظ اقتصادی هم مستقل است. احتمالا خانواده‌ای تشکیل داده‌اید و همسری و فرزندی. تعهدات شما نسبت به خود و اطرافیانتان چندین برابر شده است. رویاهای دوران نوجوانی اگر چه هنوز توی ذهن‌تان هست، اما مشغله‌های مهم‌تری جای آن همه رنگ و لعاب را گرفته. جدی هستید و می‌خواهید شغل بهتری داشته باشید. سوابق شغلی و تحصیلی‌تان را که فهرست درخشانی از تلاش‌ها و موفقیت‌هاست گردآوری کرده‌اید و برای استخدام در یک شرکت بزرگ و خوب و یک شغل عالی درخواست می‌کنید…

اما سال‌ها توی اینترنت چرخیدن و مطلب نوشتن، از لحظات تلخ و شیرین زندگی‌تان نوشتن، از خاطره‌ها، ایده‌ها، رویاها و افکارتان نوشتن «پرونده قطوری» از شما ساخته است که «همه» می‌توانند آن را بخوانند. «همه» از جمله مدیری شرکتی که قرار است استخدام شما را ارزیابی کند.

google
اینترنت شما را شفاف می‌کند و در معرض دید همه قرار می‌دهد.

آقای مدیر رزومه شما را می‌خواند و قبل از این‌که تحت‌تاثیر فهرست بلند بالای موفقیت‌های شما قرار بگیرد توی «گوگل مفهومی» (Google Semantic Search) که در سال 2012 راه‌اندازی شده است نام شما را تایپ می‌کند: ووووه!!!2008-02-26T085051Z_01_NOOTR_RTRIDSP_2_TECH-GOOGLE-CABLE-DC

فهرست بلند و بالایی از شیرین‌زبانی‌های شما در سال‌های اخیر رو می‌شود. 15 سال پیش جایی نوشته‌اید «همه شرکت‌های بزرگ استثمارگر هستند» و توی یک وب‌لاگ کامنتی گذاشته‌اید «که مدیران شرکت‌های بزرگ موجوداتی سودجو و خطرناک‌اند». در جای دیگر خیلی صادقانه و صمیمانه گفته‌اید «از این‌که ساعت‌های کاری‌تان معین و از پیش تعیین شده باشد متنفرید» و بدتر از همه این‌که کلی هم توی سایت‌های عکس و بازی و سیاست و غیره «اثر انگشت‌» از خودتان به جا گذاشته‌اید.

لحظاتی بعد رزومه شما در سطل آشغال آقای مدیر جا خوش کرده است و شما یک موقعیت خوب شغلی را برای همیشه از دست داده‌اید.

شما را جستجو خواهند کرد، و شما پیدا خواهید شد

مهم نیست کجای جهان باشید. روزی خواهد رسید که هر کجا آفتابی شوید، ابتدا شما را توی اینترنت جستجو می‌کنند. اگر دنبال شغل جدیدی باشید، شک نکنید ابتدا پرونده اینترنتی شما خوب بررسی می‌شود و اگر جایی در روزگار جوانی از سر خشم گفته باشید «زمین صاف است» تا پایان عمر همه شما را به عنوان فردی خواهند شناخت که روزی گفته است «زمین صاف است».

بعید نمی‌دانم روزی برسد (شاید الان هم حتی برخی این‌گونه باشند) که حتی پسرها و دخترها قبل از این‌که با هم دوست شوند، اول زیر و بالای یکدیگر را از توی اینترنت در بیاورند. هر چه باشد شاید مایل باشند بدانند «عشق آینده‌شان» چه‌کار بوده است؟

فراموش نکنید «شما را جستجو خواهند کرد» و شما هم چه بخواهید و چه نخواهید «پیدا خواهید شد».

برای همیشه ثبت می‌شویدprivacy-policy1، شفاف شفاف

متاسفانه دیگر هیچ‌کاری نمی‌توانید انجام دهید. صدها و هزارها لینک و نوشته و مطلب و ارجاع و کامنت و عکس و فیلم از شما توی اینترنت به یادگار مانده که دستتان را برای همیشه برای همه رو می‌کند. شما تا پایان عمر نمی‌توانید مانع از این شوید که «هست و نیست» فکری‌تان توی اینترنت قابل جستحو نباشد.

از الان مواظب باشید!!! هر چیزی که توی اینترنت تحت نام واقعی خودتان می‌نویسید ممکن است روزی، ده‌سال دیگر، بیست‌سال دیگر، کسی چه می‌داند، 50 سال دیگر بر ضد شما به کار گرفته شود. با آگاهی به این واقعیت بنویسید.

تاریخ‌چه حضور شما در اینترنت به نوعی شخصیت شما را در مقابل اطرافیان «شفاف» می‌کند. حریم شخصی شما به همان نازکی می‌شود که در اینترنت در موردش نوشته‌اید. و فراموش نکنید راه بازگشتی وجود ندارد، اگر امروز اطلاعات خصوصی و مهمی از خودتان فاش کنید، این خطر وجود دارد که تا پایان عمر، حتی روزگاری که از افشای این اطلاعات پشیمان شده‌اید، در معرض دید عموم باقی بمانند.

مواظب آینده خودتان باشید

مواظب آینده خودتان باشید. فراموش نکنید شما همیشه آدم امروز نیستید. افکار یا ارزش‌های شما ممکن سال‌ها بعد عوض شوند، تعهدات و وابستگی‌های شما نیز همین‌طور. اما نوشته‌هایی که توی اینترنت باقی می‌گذارید تغییر نخواهند کرد. هر کلمه‌ای که امروز توی اینترنت می‌نویسید در پرونده شما برای همیشه ثبت می‌شود. «با آگاهی به این موضوع بنویسید».

newman_internet

اگر بخواهیم اینترنت را مجسم کنیم احتمالا چیزی شبیه به تصویر فوق می‌شود. جایی در این شبکه مجازی بزرگ، شخصیت دیجیتال شما و آینده مجازی‌تان رقم می‌خورد.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

خبرگزاری مردم جهان

با اصطلاح «رسانه‌های ارتباط جمعی» (Mass Media) یا «رسانه‌های گروهی» که حتما آشنا هستید. رسانه‌های گروهی در واقع همان رسانه‌های سنتی مانند روزنامه، رادیو، تلویزیون و وب‌گاه‌های خبری هستند که از طریق شبکه خبرگزاری‌های جهان تغذیه می‌شوند و سلطان بی‌رقیب عرصه اطلاع‌رسانی و سرگرمی در سال‌های قرن بیستم بودند (و تا حد زیادی هنوز هم هستند).به تدریج و با ظهور اینترنت و تعمیق فن‌آوری و گسترش ضریب نفوذ کاربرد آن شاهد ظهور گونه جدیدی از رسانه‌ها هستیم که از آن به عنوان رسانه‌های نوین (New Media) یا «رسانه‌های اجتماعی» (Social Media) یاد می‌کنند.

هزار چهره و یک باطن:

مفهوم «رسانه‌ اجتماعی» لزوما محدود به عرصه خبر نمی‌شود و به طور کلی شامل هرگونه استفاده از فن‌آوری‌های شبکه‌ است که با استفاده از «ارتباطات اجتماعی» به «تولید متن، تصویر، فیلم، … » بپردازد.

ْSocialMedia

همچنین شبکه‌های اجتماعی (Social Networking) مانند FaceBook یا Orkut فقط یکی از انواع رسانه‌های اجتماعی هستند. رسانه‌های اجتماعی می‌توانند به صورت وب‌لاگ‌ها، ویکی‌ها، وب‌گاه‌های اشتراک تصویر و فیلم مانند flickr یا YouTube، اشتراک وضعیت لحظه‌ای کاربران مانند twitter، اشتراک خبر مانند بالاترین، اشتراک وقایع و قرارها مانند Upcoming، اشتراک بوک‌مارک‌ها مانند del.ico.us و ده‌ها صورت دیگر جلوه‌گر شوند.

social_media

صورت‌های مختلف رسانه‌های اجتماعی (Social Media)

با وجود اختلاف ظاهری میان انواع مختلف «رسانه‌های اجتماعی، آن‌ها در یک خصوصیت مهم مشترک هستند و آن «به اشتراک گذاشته شدن اطلاعات» و «تولید اطلاعات به صورت گروهی» است.

خصوصیات (برتری‌های) رسانه‌های اجتماعی:

  • قابلیت به‌روز رسانی سریع: یک روزنامه چاپ شده نمی‌تواند محتوای خود را عوض کند یا اخبار جدید را به سرعت منتشر کند. در صورتی‌که یک وب‌لاگ (یکی از سمبل‌های رسانه‌های اجتماعی)‌ می‌تواند به سرعت به روزرسانی شود.
  • قابلیت کامنت‌گذاری و ارتباط متقابل: خواننده‌گان روزنامه یا شنونده‌گان رادیو نمی‌توانند نظرات خود را ذیل مطالب مختلف بیان کنند (دست‌کم در اغلب موارد)، حال‌ آن‌که این امکان در وب‌لاگ‌ها وجود دارد. (قابل بحث…)
  • سنجش محبوبیت مطالب: برخلاف رسانه‌های سنتی، نویسنده یک وب‌لاگ می‌تواند از میزان نسبی محبوبیت نوشته (یا عکس، …) خود آگاه شود. مثلا تعداد خواننده‌گان یک مطلب خاص، تعداد کامنت‌ها، تعداد دیگ‌ها و …
  • دسترسی کامل به بایگانی: فن‌آوری‌های «رسانه‌های اجتماعی» امکان دسترسی کاربران به بایگانی مطالب را فراهم می‌کنند. چنین امکانی در مورد مطالب رسانه‌های سنتی مانند روزنامه‌های چاپی یا رادیو وجود ندارد.

social media

  • مطالب ترکیبی به کمک متن، صوت، تصویر، فیلم، …: در یک روزنامه فقط متن و تصویر قابل ارائه است. در رادیو فقط صوت. اما در یک رسانه اجتماعی مانند وب‌لاگ می‌توان مطالب را به صورت ترکیبی از متن، صوت، تصویر، فیلم و انیمیشن ارائه کرد.
  • آزادی عمل مولف: برخلاف رسانه‌های جمعی کلاسیک که مولفین قبل از انتشار مطالب خود باید از «سردبیر» یا رئیس خود اجازه کسب کنند، مولفین رسانه‌های اجتماعی مختارند هر مطلبی را که تمایل داشتند در زمان دلخواه و با فرم مورد نظرشان منتشر کنند. تصور کنید روزی شما وارد دفتر شبکهCNN شوید و بگویید: «سلام! من یک ویدئوی جالب دارم. لطفا آن‌را پخش کنید!»
  • ارزان بودن، فراگیر بودن: راه‌اندازی یک شبکه تلویزیونی یا روزنامه نیازمند سرمایه و انرژی زیادی است که از عهده بیشتر افراد جامعه حتی کسانی که حرف زیادی برای گفتن دارند بر نمی‌آید. اما «رسانه‌های نوین» ارزان و ساده هستند و هر فردی که دارای «سواد شبکه‌ای» باشد می‌تواند «شبکه نوین» خود را راه‌اندازی کند و «صدایش» را به گوش دیگران برساند.
  • نامحدود بودن از نظر زمان ارائه و حجم مطالب: این یکی از مهم‌ترین خصوصیات رسانه‌های اجتماعی است. «رسانه‌های گروهی» سنتی جمله‌گی دارای محدودیت‌های ویژه‌ای از نظر زمان یا حجم مطالب ارائه شده دارند. مثلا یک شبکه تلویزیونی محدود به 24 ساعت شبانه روز است، اما شما می‌توانید بیشتر از 24 ساعت فیلم در یک شبانه‌روز در YouTube منتشر کنید. به این ترتیب رسانه‌های نوین در حال عوض کردن زیربنایی مفهوم «زمان رسانه‌ای» هستند.
  • قابلیت تکثیر، دسترسی، استفاده مجدد و ارجاع: رسانه‌های نوین قابل لینک‌دهی هستند و به راحتی می‌توان از مطالب آن‌ها استفاده مجدد کرد. به عنوان مثال من می‌توانم به کمک یک لینک ساده شما را به هر مطلبی که مایل باشم ارجاع دهم (چه صوتی باشد چه متنی چه تصویری،‌…). همچنین مطالب را می‌توانم به صورت خوراک منتشر یا تکثیر کنم. امکانی که در رسانه‌های سنتی وجود ندارد. نویسنده‌گان وب‌لاگ‌های دیگر می‌توانند در صورت تمایل به مطالب من ارجاع دهند یا در مورد آن‌ها در وب‌لاگ خود بنویسند. امکانی که در رسانه‌های سنتی وجود ندارد.

social media - world of mouth in the digital age

رسانه‌های اجتماعی‌‌: نوعی خبرگزاری دهان به دهان هستند که به ساده‌گی محدود نمی‌شود!

  • قابلیت شبکه‌سازی و دریافت اطلاعات از سرویس‌های دیگر: این هم یکی از خصوصیت‌های بنیادی و بسیار مهم رسانه‌های نوین یا رسانه‌های اجتماعی است. رسانه‌های نوین می‌توانند مطالب یا اطلاعات را از منابع مختلف و به صورت همزمان ارائه دهند. مثلا مطالب ستون سمت راست وب‌لاگ من از سرویس‌های مختلفی مانند Google، del.ico.us یا AideRSS ارائه می‌شود.
  • غیرمتمرکز بودن منابع خبری نوین: رسانه‌های اجتماعی و نوین امکان ابراز عقیده بخش بزرگ‌تری از مردم جامعه را ایجاد می‌کند. اگر در رسانه‌های سنتی فقط عده محدودی مولف یا خبرنگار اجازه نشر افکار و عقاید خود را دارند، در رسانه‌های نوین این پتانسیل وجود دارد که همه مردم افکار و عقاید خود را منتشر کنند. اگر در دهه‌های قبل مردم برای کسب اخبار و اطلاعات مربوط به جنگ ویتنام مجبور بودند به تعداد انگشت‌شماری رسانه جمعی «اعتماد» کنند (خبررسانی متمرکز)، امروز می‌توانند اخبار مربوط به عراق یا افغانستان را مستقیما از طریق متن یا تصویری که «مردم عادی» این کشورها در وب‌لاگ‌ها یا صفحه‌های شخصی خود منتشر می‌کنند دنبال کنند (خبررسانی غیرمتمرکز).
  • خبرگزاری دهان به دهان، همه چیز را همه‌گان می‌دانند: رسانه‌های اجتماعی می‌توانند به صورت نوعی خبرگزاری عمل کنند که می‌توان به آن عنوان «خبرگزاری دهان به دهان» داد. تصور کنید نویسنده یک وب‌لاگ به موضوع جالب توجهی برخورد می‌کند و آن را در وب‌لاگ خود منتشر می‌کند. خواننده‌گان وب‌لاگ او مطلب را به اشتراک می‌گذارند، یا در مورد آن می‌نویسند، یا به آن در وب‌لاگ خود لینک می‌دهند. خواننده‌گان این وب‌لاگ‌ها به نوبه خود به آن لینک می‌دهند یا در وب‌لاگ‌های خود می‌نویسند. به این ترتیب خبر به صورت دهان به دهان (بخوانید وب‌لاگ به وب‌لاگ!) پخش می‌شود. این شیوه خبرپراکنی به صورت ذاتی با شیوه خبرپراکنی سنتی که اخبار از مراکز رسمی و مشخص منتشر می‌شود فرق دارد.ممکن است گروهی «به درستی» کیفیت یا سندیت این‌گونه خبررسانی را به پرسش گیرند. هرچه باشد ممکن است اخبار یا مطالب دروغ یا چرند نیز به صورت دهن به دهن منتشر شود. اما نباید فراموش کرد وجود این شبکه اطلاع‌رسانی مردمی و غیرمترکز و غیررسمی می‌تواند در بسیاری از موارد «اتفاقات مهمی» را که «مراکز قدرت و رسانه» سعی در پنهان کردن آن از مردم دارند افشا کند و به این ترتیب می‌تواند مانند یک اهرم فشار اجتماعی از سوی مردم برای وادار کردن «حاکمیت» به «پاسخ‌گویی بیشتر» تبدیل شود.

wom

رسانه‌های نوین «خبرگزاری همه مردم جهان» هستند.

خبرگزاری مردم جهان

بدون تردید در حال مشاهده پدیده نوظهوری در عالم ارتباطات هستیم که از چند دهه پیش آغاز شد و احتمالا تا چند دهه دیگر به اوج خود خواهد رسید. پدیده‌ای که قرن‌های بعد به عنوان «دوره‌ای سرنوشت‌ساز و کلیدی» از آن یاد خواهند کرد. برای اولین بار در تاریخ «ممکن» است «مردم» ابزاری را به دست بیاورند که بتواند با ابزارهای «کنترل فکر دستگاه‌های قدرت» رقابت کند. به امید روزی که «خبرگزاری نوظهور مردم جهان» درب دکان دروغ و سودجویی «اقتدارگرایان غیرپاسخگو» را در سراسر جهان تخته کند.


مطالب این وب‌لاگ را از طریق خوراک‌خوان دنبال کنید.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

انگار که نیورک‌تایمز را با همه شماره‌های آن تعطیل کنند…

نمی‌دانم با وب‌گاه بی‌نظیر wikileaks آشنا هستید یا نه. این وب‌گاه محل مشارکت همگانی برای گردآوری اسناد و مدارک افشاگرانه‌ای است که از دست مقامات در می‌رود و هدف آن افشای «حرکت‌های غیرقانونی یا غیراخلاقی مقامات دولتی یا شرکت‌های بزرگ» است.

images-4

اخیرا و به دنبال شکایت یک بانک سویسی از این وب‌گاه به اتهام انتشار اسناد محرمانه، یک قاضی در ایالت کالیفرنیای آمریکا دستور بسته شدن کامل این وب‌گاه را صادر کرده است و به دنبال این حکم نشانی اصلی آن‌ یعنی http://wikileaks.org هم بسته شده است. این اولین بار در تاریخ است که یک دادگاه آمریکایی دستور «تعطیلی کامل یک وب‌گاه» را به جرم انتشار برخی اسناد یا مدارک می‌دهد.

free_speech_cartoonسازمان خبرنگاران بدون مرز می‌نویسد: «چرا دادگاه به حذف اسناد مربوطه از این وب‌گاه اکتفا نکرده و دستور بستن کامل این وب‌گاه را داده است؟»

به نقل از جولی‌ ترنر (وکیل) این حکم مشابه این است که «تمام شماره‌های نشریه نیویورک تایمز در کل تاریخ انتشار آن توقیف شود، ساختمان آن پلمپ شود و به صاحب آن نیز گفته شود اجازه ورود هیچ‌کس را به ساختمان ندهد».

آزاد‌اندیشان آمریکایی، از مدت‌ها پیش نسبت به خطر روزافزونی که «آزادی بیان» و «دموکراسی» بزرگترین دموکراسی جهان را تهدید می‌کند هشدار داده بودند. اما این به عهده مردم است که بیش از پیش هوشیار باشند: «مردم آمریکا» و «مردم جهان».


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

نیم‌میلیارد بار فایرفاکس – نیم‌میلیارد دانه برنج

ترجمه از صفحه ویژه موزیلا به مناسبت نیم‌میلیارد بار دانلود فایرفاکس توسط کاربران و دعوت موزیلا به مشارکت در بازی «دانه برنج» برای کمک به مردمان گرسنه جهان.

فایرفاکس به 500,000,000 اُمین دانلود خود رسید. بدون شک این یک دست‌آورد مهم برای فایرفاکس است. تصور واقعی این عدد شاید کمی دشوار باشد:

  • 10000 بار بیشتر از تعداد تماشاگرانی که در کولوسیوم رم جا می‌شدند.
  • جرم 8500 هواپیمای بوینگ 747 به کیلوگرم.
  • با این مقدار دلار می‌توانید همراه با 15 نفر از دوستانتان به ایستگاه فضایی بین‌المللی سفر کنید…

شاید هم بتوانید 15 نفر از دوستان خود را به یک بازی دعوت کنید و به 25000 نفر غذا بدهید. با کمک شما ما می‌توانیم امروز یک رکورد دیگر در «برنج رایگان» بشکنیم: نیم‌میلیارد دانه برنج در یک روز. تصور کنید در حال بازی کردن با لغت‌ها به سیر کردن عده‌ای آدم گرسنه کمک کنید!


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

یک کهکشان پر از مردم

همانطور که در این بلاگ قبلا نوشته‌ام و باز هم خواهم نوشت، وب در حال گذر از وب «مولف‌ها» به وب «کاربران ِ مولف‌»ست. یعنی من و شمایی که تا دیروز فقط می‌توانستیم مطالب را بخوانیم و به اصطلاح فقط کاربر بودیم، کم‌کم نقش پررنگ‌تری در «تولید محتوی» در وب بازی می‌کنیم. این یعنی نابودی قابل پیش‌بینی «انحصار رسانه‌ای» که حق مردم جهان برای دسترسی آزاد و درست به اخبار و حقایق را زیر سئوال برده است. این یعنی چشم‌انداز نزدیک‌تری به صلح و آرامش در سطح جهان چرا که مهمترین بسترساز «ماشین‌ اقتصادی-نظامی» اقلیت حاکم بر جهان همین «انحصار رسانه‌ای» است. این یعنی افق روشن‌تر برای مردم جهان که تشنه صلح و آرامش هستند.

media-monoply

همه ما می‌توانیم کاربرمولف باشیم

گمان نکنید برای «تولید محتوی» کردن حتما باید نویسنده بلاگ باشیم، چند نمونه از نحوه «تولید محتوی» در «وب نوین»:

1. خواندن خوراک وب‌گاه‌ها یا بلاگ‌های دیگر
2. به اشتراک گذاشتن خوراک‌ها با دیگران در گوگل‌ریدر یا نظیر آن
3. ارسال لینک‌های جالب به بالاترین، خوشمزه‌ها، دیگ و …
4. ارسال فیلم‌ها یا عکس‌هایی که از موضوعات مختلف می‌گیرید به وب‌گاه‌هایی نظیر YouTube یا Flickr
5. مشارکت در «نظر سنجی‌های تحت وب»
6. نوشتن کامنت پای مطالب جالب
7. ایجاد ارتباطات مجازی و تشکیل شبکه‌های اجتماعی تحت وب در سایت‌هایی مانند فیس‌بوک، مای‌سپیس، ارکات و …
8. اکتفا نکردن به منابع خبری تجاری و استفاده روزافزون از منابع خبری دیگر (alternative media) برای دسترسی «واقع‌بینانه‌تر» و «انسانی‌تر» به رویدادها و اخبار جهان.
9. استفاده از امکانات روزافزون «وب» برای ارتباط با «آدم‌های دیگر»، «فرهنگ‌های دیگر»، «رنگ‌های دیگر»، «زبان‌های دیگر» برای گسترش و تعمیق دیدگاه و جهان‌بینی انسانی‌مان.
10. شما بگویید…
100. شما بگویید…
1000. شما بگویید…

دهکده جهانی یک کهکشان پر از مردم

در کل می‌توان گفت هرگونه ورودی (input) از طرف شما در وب، به نوعی «تولید توسط شما» محسوب می‌شود. با همکاری و مشارکت بیشتر با یکدیگر، حرکت به سوی «وب نوین» و «وب کاربران مولف» را سرعتglobalvillage بخشیم. به این امید که روزی طاعون انحصار رسانه‌ای گریبان جامعه بشری را رها کند.

این یک کار گروهی عظیم است که به اعتقاد من می‌رود که آینده بشریت را عوض کند، همانطور که روزگاری اختراع صنعت چاپ و ظهور «کهکشانِ گوتنبرگ» سرنوشت بشریت را تغییر داد. سال‌ها بعد «اینترنت» به درستی اغلب پیش‌بینی‌های مک‌لوهان درباره «دهکدهٔ جهانی» را محقق ساخت. آیا ظهور «وب نوین» تعمیم این مفهوم به «کهکشانِ کاربرانِ مولف» نیست؟

با تشکر از یک‌فتحی عزیز که مرا هول داد که بنویسم. چون امروز کمی خسته بودم…

مطالب «بامدادی» را از طریق خوراک‌خوان دریافت کنید.

انتخاب خودکار بهترین پست‌های وب‌لاگستان

همانطور که قبلا در مطلب «به خودتان رحم کنید و از AideRSS و گوگل‌ریدر استفاده کنید» نوشتم با توجه به گسترش روزافزون کمیت و کیفیت وب‌لاگ‌های فارسی، روز به روز امکان پی‌گیری و مطالعه آن‌ها دشوارتر می‌شود. حتی با استفاده از فید وب‌لاگ‌ها یا سرویس‌های جالبی مانند دودردو، باز هم فیدخوان‌ها از تعدد نوشته‌ سرریز می‌کنند. برای کاربرانی که وقت محدودی در شبانه‌روز را برای مطالعه وب‌لاگستان اختصاص داده‌اند، شاید مناسب‌تر باشد به جای این‌که فهرست بلندبالای پست‌های جدید همه وب‌لاگ‌ها را ورق بزنند، نگاهی به «گزیده»های هر وب‌لاگ داشته باشند. یعنی فقط بهترین پست‌های هر وب‌لاگ را ببینند. (معیار گزینش، مقایسه پست‌های یک‌وبلاگ با سایر پست‌های همان وب‌لاگ می‌باشد. به این ترتیب بهترین پست‌های هر وب‌لاگی شانس نمایش داده شدن را خواهند داشت.)

با استفاده از وب‌گاه جالب AideRSS می‌توان پست‌های یک وب‌گاه را بر اساس معیار PostRank طبقه‌بندی کرد. تصمیم گرفتم گزیده‌ای از پست‌های وب‌لاگ‌های فارسی را از طریق AideRSS انتخاب کرده و فیدش را در این وب‌لاگ قرار دهم.

بهبودسازی روش تعیین فید برگزیده

ابتدا تصور من بر این بود اگر فید وب‌لاگ‌های تجمعی مانند دودردو فارسی یا لینک‌های اشتراکی خودم در گوگل ریدر را در AideRSS قرار دهم، چکیده‌ جالبی از همه پست‌های وب‌لاگستان که در دودردو هستند را خواهم داشت. اما با توجه به این‌که AideRSS پست‌های هر منبع را با سایر پست‌های همان منبع مقایسه می‌کند، نتیجه کار روی فیدهای تجمعی مانند دودردو فارسی خوب از آب در نمی‌آید. بنابراین تصمیم گرفتم فید وب‌لاگ‌ها را به صورت منفرد توسط AideRSS گزینش کنم و محصول نهایی را در فیدبرنر بسوزانم. این‌کار نتیجه بهتری داد که الان هم در دسترس شماست. به این وسیله مشکل پست‌های تکراری هم حل شد، چون کلیه منابع متمایز و یکتا هستند.

تا این‌ لحظه 200 وب‌لاگ

در حال حاضر حدود 200 وب‌لاگ فارسی را که در چند هفته اخیر بیشتر فعال بوده‌اند و به خصوص به صورت نسبی پست‌هایشان در وب‌لاگستان مورد توجه قرار گرفته است را به این مجموعه اضافه کرده‌ام. فهرست این وب‌لاگ‌ها را با فرمت OPML می‌توانید از اینجا دریافت کنید. البته این فهرست در حال اضافه شدن است.

وب‌لاگ شما چطور؟

در صورتی که تمایل دارید وب‌لاگ شما نیز به این فهرست اضافه شود به من اطلاع دهید. البته اضافه شدن وب‌لاگ شما به این معنی نیست که پست‌های شما در «فید برگزیده وب‌لاگستان فارسی» لزوما دیده خواهند شد. چون انتخاب بهترین فیدهای شما به صورت خودکار انجام می‌پذیرد و بستگی به تعداد کامنت‌ها، تعداد دنبالک‌ها، تعداد ارسال‌ها به del.ico.us یا digg و سایت‌های مشابه دارد.

بخش بزرگی از وب‌لاگ‌ها لینک فید ندارند

متاسفانه هنوز بخش بزرگی از وب‌لاگ‌های فارسی و حتی تعداد قابل توجهی از وب‌لاگ‌های مشهور هنوز لینک فید نوشته‌های خود را در وب‌لاگشان قرار نداده‌اند. بسی جای تاسف است و فکر می‌کنم درباره اهمیت «فید» و «فیدخوان»ها اطلاع‌رسانی به مراتب بیشتری لازم است.

نظرات شما

اگر علاقه‌مند هستید فید بالا را آزمایش کنید. یا خودتان در AideRSS فید مشابهی درست کنید و امکانات مختلف آن‌را بررسی کنید. و در صورت امکان لطف کنید و نظرات خود را به من نیز بگویید.

چرا مایکروسافت از گوگل می‌ترسد؟

بزرگترین خطری که مایکروسافت را تهدید می‌کند گوگل است. موضوع فقط رقابت بر سر موتور جستجو و یا تبلیغات اینترنتی نیست.گوگل ماهیت و فلسفه وجودی مایکروسافت را نشانه گرفته است.

شبکه همان کامپیوتر است

روزگاری بنیان‌گذار شرکت سان گفت: «شبکه همان کامپیوتر است». بنیان‌گذاران شرکت مایکروسافت اما، چنان از بازار عظیم و بادآورده کامپیوترهای شخصی به هیجان آمده بودند که فرصت یا تمایل اندیشیدن به «شبکه» و «کاربران به هم متصل» و «کامپیوتر فراتر از میزکار» را نداشتند. از نظر آن‌ها کامپیوتر، یک واحد محاسباتی «تنها و منزوی» بود، برای تک‌تک نرم‌افزارها و سخت‌افزارهای آن باید هزینه می‌شد و فقط هم با محصولات مایکروسافت همخوانی می‌داشت.

yeastsex

سان گفت شبکه همان کامپیوتر است. گوگل نیز چنین می‌اندیشد.

اولین حامی گوگل بنیان‌گذار سان: باز هم «شبکه همان کامپیوتر است»

آقای اندی بکتول‌شایم یکی از بنیان‌گذاران سان، در چند ملاقات کوتاه که با لاری و سرگئی داشت تشخیص داد آن‌ها به شعار «شبکه همان کامپیوتر است» اعتقاد دارند و ایده‌هایشان متعلق به «آینده» است. بی‌دلیل نبود آقای بکتول‌شایم در نقش اولین حامی گوگل‌ در زمانی که این شرکت حتی هنوز ثبت نشده بود، ظاهر شد. از نظر بنیان‌گذاران گوگل «شبکه همان کامپیوتر است» و البته باید خصوصیات «هوشمندی» و «دسترسی آزاد به همه اطلاعات» را نیز به این شبکه (بخوانید کامپیوتر) اضافه کرد. رویکردی که یکصد و هشتاد درجه با رویکرد مایکروسافت در تضاد بود.

ارزان بهتر از گران

گوگلی‌ها از همان آغاز سرورهای خود را طوری طراحی کردند که می‌توانست هر سخت‌افزاری که توانایی محاسبه داشته باشد را در بر گیرد. به کمک این فن‌آوری ارزان آن‌ها توانستند سرورهایی بسازند که از لحاظ سرعت و قیمت (بهای تمام شده برای هر عمل محاسبانی) بزرگترین و سریع‌ترین سوپرکامپیوترهای جهان را فرسنگ‌ها پشت‌سر گذاشت. گوگل نمی‌خواست برای خرید سرورهای گران و نرم‌افزارهای گران‌تر هزینه کند، بنابراین سخت‌افزار و نرم‌افزار خودش را بر اساس «سرورهای ارزان» و نرم‌‌افزارهای رایگان موجود بنیاد گذاشت و ثابت کرد «ارزان بهتر از گران است».

محاسبه غیرمتمرکز

گوگل از همان آغاز، هدف و شیوه کسب‌وکارش را حرکت به سوی «محاسبه غیرمترکز» یا Cloud Computing (نوعی از Distributed Computing) قرار داد،‌ حال آن‌که «مایکروسافت» اصولا ساختار کسب‌‌وکارش را برپایه «کامپیوترهای شخصی» و «سرورهای متمرکز» شکل داده بود. برخلاف سرورهای متمرکز سنتی، کاربران آینده تصوری از نوع، محل و خصوصیات سرور مورد استفاده شان ندارند. آن‌ها از ظرفیت و توان محاسباتی سرورهایی که مانند یک «ابر» مبهم و غیرمتمرکز هستند استفاده می‌کنند بدون این‌که به یک سیستم‌عامل یا محیط خاص وابسته باشند.

cloud computing

وب آینده: سرورهای پراکنده و غیرمتمرکز – «اینترنت همان سرور است»

هدف: ریشه‌های مایکروسافت61_google_microsoft

گوگل با ارائه نرم‌افزار و خدمات تحت وب و بانک‌اطلاعاتی عظیم خود که شامل وب‌گاه‌، تصویر، کتاب‌، نقشه‌، فیلم و … که همگی نیز تحت وب قابل دسترس هستند، به تدریج ولی با روندی «مداوم و محسوس» در حال کم کردن وابستگی کاربران به محصولات مایکروسافت است. این درحالی‌است که مایکروسافت روی «افزایش وابستگی کاربران به محصولات خود» سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی استراتژیک کرده است و می‌کند. این وابستگی روز به روز در حال کمرنگ‌تر شدن است و گوگل مهمترین نقش را در این کمرنگ شدن بازی می‌کند: «زنگ خطر جدی برای امپراطوری مایکروسافت!»

مایکروسافت که در سال‌های اخیر نشان داده «غولی محافظه‌کار و کم خلاقیت» است این بار با خطری مواجه شده است که درست «ریشه‌های» آن‌را نشانه گرفته است: گوگل!

مایکروسافت خطر را احساس کرده‌ است، اما آیا زمان و اراده کافی برای جبران دارد؟

توجه: مطالب این نوشته عقاید شخصی نویسنده می‌باشد و به غیر از موارد ذکر شده، ترجمه یا گردآوری نیست.

هیچ وب‌لاگی دیگر گم نمی‌شود

من هیجان‌زده هستم. اجازه دهید هیجانم را با شما قسمت کنم چون احساس می‌کنم در آستانه تولد «وب نو» به معنی «وب کاربران-مولف» هستیم.

کاربرمولف کیست؟

«کاربرْمولف»، کاربری است که در تولید یا تغییر شکل محتویات وب نقش بازی می‌کند. «کاربرْمولف» ممکن است نویسنده یک وب‌لاگ باشد یا شخصی که در آن وب‌لاگ کامنت می‌گذارد یا به آن لینک می‌دهد. حتی کاربری که در بالاترین یا digg رای می‌دهد نیز «کاربرْمولف» است.

در کل می‌توان گفت هر کاربری که به صورت دوجانبه از طریق وب با همگان در ارتباط باشد «کاربرمولف» است.

هیچ توجه کرده‌اید وب‌لاگ‌ها چقدر شکوفا شده‌اند؟ هیچ توجه کرده‌اید تعداد «کاربران مولف» (user-author) ها چقدر زیاد شده است؟ تا همین چندی پیش، خیلی احتمال داشت که نوشته‌های خوب وب‌لاگ‌ها نادیده و ناخوانده بماند. وب‌لاگستان قلمرو اختصاصی تعداد محدودی وب‌لاگ مشهور بود که در بلاگ‌رول خیلی از وب‌لاگ‌ها دیده می‌شدند و تنها وب‌لاگ‌هایی بودند که واقعا خوانده می‌شدند.user-authors

باقی، انبوه و انبوه هزاران وب‌لاگ بودند که مولفان آن‌ها در آرزوی داشتن مخاطب دست و دلشان به نوشتن نمی‌رفت. اگر شما وقت صرف می‌کردید، مطلب گردآوری می‌کردید، ترجمه می‌کردید، عکس و تصویر و نمودار تهیه می‌کردید و یک مطلب خوب و جدید و آموزنده توی وب‌لاگتان می‌گذاشتید به احتمال زیاد اصلا دیده نمی‌شد و تمام زحمات خوب شما بی‌نتیجه می‌ماند!

نفس این روزها در حال به شمارش افتادن است. در وانفسای س.ا.ن.س.و.ر. و خفقان در فضای کشور و در شرایطی که یخ‌بندان سیاسی و اجتماعی، برف و سرمای زمستان سخت امسال را تحت شعاع خود قرار داده است، شاهد گرمای روزافزون جامعه ایرانی «کاربر-مولف» هستیم.

بالاترین آمد و انگار نفس مسیحایی بر کالبد وب‌لاگستان دمید. وب‌لاگ‌ها دست کم این شانس را داشتند که برای «چند ساعت» هم که شده نوشته خود را در معرض دید همگان قرار دهند. امکان بزرگی بود! چه بسیار وب‌لاگ‌ها که از این طریق توانستند صدای خود را به گوش مخاطبین ناشناس برسانند.

سر و کله «وردپرس.دات.کام» پیدا شد. به سرعت محبوب شد. محله کوچک و صمیمی‌ای شد که هر لحظه می‌شد پست‌ها و وب‌لاگ‌های پرکار را دید. و انگار چیزی فرق کرده بود! فهرست «بهترین پست‌های روز» یا «بهترین وب‌لاگ‌های روز» قلمرو اختصاصی چند وب‌لاگ مشهور نبود. انگار این‌جا همه حق داشتند حضور داشته باشند. کافی بود نوشته خوبی بنویسی و فورا توی فهرست روز خودش را نشان دهد. مخاطبین حق انتخاب بیشتری پیدا کرده بودند.

گوگل‌ریدر را باز می‌کنم و نگاهی به فهرست مطالب منتشر شده در دو-در-دو فارسی می‌اندازم. پشت سر هم دکمه j را فشار می‌دهم و مطالب را با لذت دنبال می‌کنم. مطالب خوب به سرعت خودشان را نشان می‌دهند. مهم نیست وب‌لاگ طرف مشهور یا گمنام باشد. مطلبش با من حرف می‌زند و از میان صدها نوشته خودنمایی می‌کند. یک لحظه صبر کنید! قبلا من این شانس را نداشتم، انگار!‌

بعد گوگل‌ انگار منتظر بوده باشد همه را غافلگیر کند، گوگل‌ریدر اشتراکی را می‌آورد! مطالبی را که دوستان مجازیم در گوگل‌ریدر اشتراکی نشان کرده‌اند نگاه می‌کنم. انگار کیفیت مطالب این‌جا بهتر است! به هر حال هر چه باشد مطالب این‌جا یک‌بار از ف.ی.ل.ت.ر. سلیقه دوستان عبور کرده‌ است.

فیدبرنر هم یک درجه آزادی بیشتر برای وب‌لاگ نویسان فراهم کرد. وب‌لاگ‌نویس‌ها دیگر مجبور نیستند به یک محیط مشخص مانند بلاگ‌سپات یا وردپرس یا ایکس یا وای بچسبند و از ترس از دست دادن مخاطبین خود تا ابد همانجا بپوسند. دیروز بلاگ‌فا، امروز وردپرس، فردا شاید جایی بهتر! دموکراسی واقعی یعنی «آزادی همراه با فرصت»! من آزاد هستم که محیط وب‌لاگم را عوض کنم و هم امکانش را دارم، بدون این‌که مخاطبین خود را از دست بدهم! شک دارید؟ وب‌لاگ آقای مزیدی را نگاه کنید. ایشان یک‌شبه از مزیدی1 به مزیدی2 اسباب‌کشی کرد بدون این‌که حتی یک خواننده‌اش را از دست بدهد.1_indymedia_radiologo

هر روز تعداد بیشتری وب‌لاگ را به فیدخوانم اضافه می‌کنم. از این‌که فرصت خواندن همه آن‌ها را نداشته باشم نمی‌ترسم. چون فید همه آن‌ها را در گوگل‌ریدر عمومی کرده‌ام و بعد در فیدبرنر سوزانده‌ام. AideRSS خلاصه بهترین‌هایشان را به من نشان می‌دهد. وقتم صرف جویی می‌شود، وب‌لاگ‌های زیادی را می‌بینم، حق انتخاب بیشتری دارم. آیا این چیزی نبود که سال‌ها همه ما دنبالش بودیم؟

هنوز تمام نشده… ریدبرنر مکمل گوگل‌ریدر خواهد شد و تردید ندارم یا گوگل آن‌را می‌خرد و یا سرویس مشابهی در گوگل‌ریدر ایجاد خواهد کرد. همه دست‌اندرکار این هستند که ما دیگر نوشته خوبی را از دست ندهیم. باور کنید تجربه وب‌، در حال تغییرات اساسی است. وب در حال پخش شدن است و نقاط ساکت و پراکنده سابق به شبکه جهانی کاربران مولف تبدیل می‌شوند.

در «وب‌ نو»ی در حال ظهور، هیچ وب‌لاگی گم نمی‌شود.

اول جستجو در گوگل، دوم برنامه‌نویسی

بخش بزرگی از نرم‌افزارها را «الگورتیم‌»ها (Algorithms)، «الگو»ها (Patterns) یا «بسته‌»های (Package) استاندارد تشکیل می‌دهند. چه بسا بخشی از نرم‌افزاری که قصد نوشتنش را دارید قبلا توسط شخص دیگری طراحی یا نوشته شده باشد. قبل از این‌که به اصطلاح «دست به کد» شوید با استفاده از ابزار Google Code Search کمی در دنیای «متن»های موجود بگردید.

Google Code Search_1199878165218

حتی اگر برنامه‌ای که می‌نویسید کاملا جدید است و مطمئن هستید نمونه‌‌ آن قبلا نوشته نشده، دست‌کم می‌توانید از انبوه برنامه‌های موجود در بانک اطلاعاتی گوگل ایده‌های جدید بگیرید و سرعت و کیفیت برنامه‌‌نویسی‌تان را بالا ببرید.

binary search - Google Code Search

در قسمت جستجوی پیشرفته علاوه بر این‌که می‌توانید جستجوی خود را به زبان‌ برنامه‌نویسی خاصی محدود کنید، امکان جستجو داخل بسته‌های نرم‌افزار Pacakges نیز وجود دارد. البته استفاده از اپراتورها امکانات بسیار گسترده‌تری به شما می‌دهد.

همچنین در صورت تمایل می‌توانید «متن» برنامه‌های جدیدی که نوشته‌اید را در GCS ثبت کنید.

فیلم بعدی که می‌بینید چیست؟

فرض کنید جایی زندگی می‌کنید که هر فیلمی را انتخاب کنید در دسترس‌تان دارید. همچنین شما از آن دسته آدم‌هایی هستید که علاوه بر مبتلا بودن به جنون سینما، به بیماری وسواس در انتخاب و دیدن فیلم‌ هم دچار هستید. در این صورت آیا برای انتخاب فیلم سردرگم نخواهید شد؟ از میان هزاران فیلم تولید شده در سال، شاید فقط 50 تای آن‌ها برایتان جالب باشد. از کجا خواهید فهمید کدام‌یک باب دندان شماست؟ و اگر سلیقه شما محدود به فیلم‌های روز نباشد و علاقه‌مند به کل تاریخ حدودا 100 ساله سینما باشید، آن‌وقت انتخاب فیلم بعدی از میان چند صد هزار فیلم موجود کار چندان ساده‌ای نیست! مجلات و وب‌گاه‌ها حتی اگر معتبر هم باشند چندان کمکی نمی‌کنند. معیار انتخاب آن‌ها یا موضوعات تجاری و صنعت سینماست و یا سلیقه ویژه هنری منتقدی که درباره یک فیلم خاص می‌نویسد. به هر حال نظر شما نیست.پس راه حل خوب چیست؟

m o v i e l e n s_1199773736500

چند روز پیش در مورد سیستم‌های پیشنهاد دهنده و نقش روزافزون و کلیدی آن‌ها در وب آینده صحبت کردم. حالا هم قصد دارم یک «سیستم‌ پیشنهاد دهنده» که در واقع یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه مینیسوتا می‌باشد را معرفی کنم. وب‌گاه MovieLens که «به شما کمک می‌کند فیلم‌های مناسب سلیقه‌تان را بیابید».

این وب‌گاه پیشنهاد دهنده بر اساس همکاری گروهی (collaborative filtering) کار می‌کند. پس از ثبت‌نام و ورود شما باید دست‌کم 15 فیلم را از میان فهرست فیلم‌هایی که به صورت تصادفی به شما نشان داده می‌شود انتخاب و از 1 تا 5 درجه گذاری کنید. این 15 فیلم در واقع مبنای ارزیابی سلیقه شما توسط سیستم پیشنهاد دهنده وب‌گاه می‌شود و هر چه تعداد فیلم‌هایی که ارزش‌گذاری می‌کنید بیشتر باشد وب‌گاه بیشتر با سلیقه شما آشنا می‌شود.

m o v i e l e n s_1199773726171

کار با وب‌گاه بسیار ساده است و مثل IMDB یا Amazon شما را با انبوه تبلیغات و اطلاعات فرعی سردرگم نمی‌کند. رده بندی فیلم‌ها نیز سریع و ساده انجام می‌شود و اصولا فلسفه وب‌گاه بر اساسا «تصفیه‌سازی اطلاعات بر اساس همکاری گروهی» و «ارائه پیشنهاد بر اساس سلیقه شخص شما» است و هدف دیگری را دنبال نمی‌کند.

m o v i e l e n s_1199770223468

از همه جالب‌تر آمارهایی است که از مقایسه سلیقه شما با سلیقه عمومی ارائه می‌دهد. مثلا می‌توانید بفهمید (اگر تا به حال نمی‌دانستید!) که بیشتر به چه نوع فیلم‌هایی علاقه دارید. من تا قبل از امروز نمی‌دانستم! وب‌گاه به شما می‌گوید کدام قسمت از سلیقه شما با سلیقه میانگین کاربران همخوانی دارد و در کدام موارد از عموم فاصله زیادی دارید. در واقع وب‌گاه قسمت‌های شخصی‌تر و در واقع شاخ و برگ سلیقه شما را تشخیص می‌دهد.

m o v i e l e n s_1199767477656

واقعا کار می‌کند!

نتیجه حیرت‌انگیز است! پس از این‌که حدود 30 تا از فیلم‌هایی که قبلا دیده بودم در سیستم ارزش‌گذاری کردم، پیشنهادهای سیستم واقعا با سلیقه من سازگار شده بود. در حال حاضر بیشتر از 200 تا از فیلم‌هایی که دیده‌ام را به سیستم معرفی کرده‌ام و فهرست بلند‌بالایی از آرزوهایم (WishList) را نشان کرده‌ام که در اولین فرصت سفارش دهم.

در ضمن MovieLens مرا در گروه «ببر» قرار داده است. «ببرها شاید به نظر موجودات خطرناک و کشنده‌ای برسند اما بعد از یک روز پر مشغله بدشان نمی‌آید همراه با یک دوست شفیق یک فیلم عاشقانه نگاه کنند».

شما متعلق به کدام گروه هستید؟

بالاترین: کمیت یا کیفیت؟

علیرضا، «پزشگ یگانهٔ» وب‌لاگستان فارسی می‌نویسد:

وبلاگ یا سایتی دارید که می خواهید بدون زحمت پرخواننده‌اش کنید، دیگر دوره «مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد»، گذشته است، چرا که می‌شود با سوء استفاده از سایت لینک‌پراکنی اجتماعی «بالاترین»، بدون زحمت به خیلی جاها رسید. تعجب می‌کنید؟! فرمول مشخصی برای این کار وجود دارد:

– از آنجا که همه، همیشه وقت ندارند که بالاترین را پایش کنند، نویسنده وبلاگ یا سایت مورد نظر وارد بالاترین می‌شود، لینک‌های خیلی داغ را انتخاب می کند و مطالب مورد نظر را گوشه‌ای از هارد کپی می‌کند.

– مدتی بعد که می تواند، از یک روز، یک هفته تا چند هفته متغیر باشد، عین مطلب را در وبلاگ کپی‌پیست، می‌کند.

– از آنجا که لینک مورد نظر یک بار رأی آورده و در یک آزمایش جمعی نظرها را به خود جلب کرده، دفعه دوم هم احتمال زیاد دارد که داغ شود و کلیک‌های زیادی به دست بیاورد.

«یک‌پزشک» در پایان دو پیشنهاد جهت بهبود این وضعیت ارائه می‌کند. پیشنهاد دوم مبنی بر «شناسایی خودکار مطالب تقلیدی» است. متاسفانه فکر نمی‌کنم راه حل «ساده‌ای» برای مبارزه خودکار با این جور نوشته‌های تقلیدی وجود داشته باشد. شناسایی نوشته‌های تکراری و یا الگوبرداری شده توسط نرم‌افزار بسیار پیچیده خواهد بود و به نظر می‌رسد تیم فنی بالاترین امکان مالی و اجرایی پیاده کردن آن را ندارند.

و اما در مورد راه‌حل پیشنهادی دوم یعنی تعیین «گروه ویرایش‌گران فعال» که «به صورت خودکار لینک‌هایی که رأی منفی نقض کپی‌رایت می‌گیرند، به آنها فرستاده شود و آنها پس از چک کردن مطلب اصلی و مطلب کپی‌شده و مطمئن شدن از روند، لینک دوم را حذف کنند.» (نقل قول از وب‌لاگ یک‌پزشک)

به نظر من روش موثر نهایی برای بالا بردن کیفیت بالاترین استفاده از سرمایه اصلی آن یعنی خود «کاربران» می‌باشد. باید تدابیری اندیشید که نقش «همکاری گروهی کاربران» را پررنگ‌تر کند. یعنی علاوه بر این‌که کاربران در ارسال لینک و دادن امتیاز همکاری می‌کنند در کنترل کیفیت لینک‌های ارسال شده هم همکاری کنند.

در بالاترین امروزی چنین کنترل کیفیتی به صورت «موثر» وجود ندارد. کاربران فعال بر اساس «کمیت» و میزان فعالیت «کمی» خود تشخیص داده می‌شوند و سطح اختیاراتشان نیز به صورت «کمی» زیاد می‌شود. به این ترتیب «کاربران فعال» یا «کاربران با مطالب باکیفیت» نقش «سردبیری» یا «ویراستاری» بیشتری نسبت به کاربران «غیرفعال» یا «کاربران با مطالب کم‌کیفیت یا تقلیدی» ندارند.

سیستم امتیازدهی و رده‌بندی کاربران در بالاترین باید به جای معیارهای کمی مانند تعداد پست‌ها و یا رای‌های داده شده به نوعی کیفت پست‌های داده شده را هم در نظر بگیرد یا این‌که نوعی «طبقه‌بندی کیفی» هم در کنار طبقه‌بندی فعلی وجود داشته باشد. کاربران «کیفی» دارای اختیارات بیشتری باشند و به نوعی «سردبیری گروهی» بالاترین را عهده‌دار باشند. یکی از مهمترین وظایف کاربران کیفی شناسایی و ارتقا کاربران با کیفیت دیگر و هنچنین شناسایی و دادن امتیاز منفی به کاربران کم کیفیت.

فرض کنید کاربرانی که به حد معینی از «امتیازهای کیفی» می‌رسند به «بالایار» ارتقا داده شوند. این کاربران می‌توانند به صورت داوطلبانه به پاکسازی بالاترین از لینک‌های تقلیدی و یا تخلفات کمک کنند. یکی از دیگر از اختیارات «بالایارها» می‌تواند رای «مثبت یا منفی دادن به خود کاربران» باشد. کاربرانی که پست‌های نامناسب یا تقلیدی به بالاترین ارسال می‌کنند از سوی بالایارها رای منفی دریافت خواهند نمود و می‌توان با انجام تغییراتی در فرمول امتیازدهی بالاترین این رای‌های منفی یا مثبت به کاربران را نیز لحاظ کرد…

اما ‌آیا این کار منجر به تشکیل «محفل قدرت» می‌شود؟

برای جلوگیری از تشکیل «محفل قدرت» و «باندبازی میان اعضای گروه ویراستاری»، می‌توان همان کاری را کرد که بشریت در دنیای واقعی و در جوامع دموکراتیک انجام می‌دهد. «بالایار» بودن فقط برای مدت زمان معینی امکان‌پذیر باشد و پس از آن «بالایار» به کاربر عادی تبدیل گردد.

و خلاصه این‌که:

حرف و پیشنهاد در این زمینه بسیار می‌شود داد. اما جان کلام این است که بالاترین باید به سرمایه اصلی خود یعنی کاربرانش اجازه مشارکت کیفی برای بهبود بالاترین بدهد.

صفحه اول گوگل در سال‌ 1960

اگر گوگل در سال 1960 وجود می‌داشت احتمالا صفحه اول آن چیزی مثل این می‌بود:

google_circa_1960

گوگل

لطفا عبارت مورد جستجوی خود را با دست‌خط خوانا بنویسید.

آدرس پستی: …

لطفا به ما چهار الی شش هفته برای ارسال نتایج فرصت بدهید.

منبع: digg.com

آموزش گرامر به کمک گوگل

اگر در حال نوشتن یک متن انگلیسی (یا زبان دیگری) می‌باشید و در مورد ترکیب‌بندی گرامری جمله خود تردید دارید می‌توانید آن را در گوگل جستجو کنید و ترکیبی را که تعداد موارد بیشتری از آن در گوگل ثبت شده بود به عنوان ترکیب صحیح‌تر برگزینید.

به عنوان مثال فرض کنید شما مطمئن نیستید کدامیک از عبارت‌های «a stranger» یا «an stranger» درست است. دو جستجوی ساده در گوگل تردید شما را رفع خواهد کرد:

google grammer1

google grammer2

اختلاف فاحش میان تعداد نتایج نشان می‌دهد که ترکیب «an stranger» غلط است و اصولا نباید از آن استفاده کنید.

گاهی هم ممکن است میان دو ترکیب که هر دوی آن‌ها تا حدودی صحیح می‌باشند تردید کنید. مثلا برای انتخاب ترکیب بهتر از میان دو عبارت «please accept my apology» و «please accept my apologies» باز هم می‌توانید از گوگل کمک بگیرید:

google grammer4

google grammer3

در این حالت متوجه می‌شوید که عبارت «please accept my apologies» کاربرد متداول‌تری دارد و گزینه مناسب‌تری است.