سلام! من یک ایرانی زرنگ هستم

1

میان‌سال است. نماز می‌خواند. روزه می‌گیرد. مسلمان است. خودش را معتقد می‌داند و اهل حلال و حرام. بهش زیاد نمی‌آید اما خوب از ظاهر که نمی‌شود قضاوت کرد. لابد اعتقاد دارد. روزها گاهی موقع ناهار می‌بینمش. خیلی حواسش هست که توی غذاها گوشت خوک به کار نرفته باشد. لب به الکل نمی‌زند. چند وقت است درگیر یک دعوای حقوقی مفصل شده و تا آن‌جایی که در توانش هست از قوانین حمایتی مربوط به کار و تامین اجتماعی این «جامعه اروپایی» استفاده می‌کند. حق هم دارد. قوانین خوبی هستند و نمی‌گذارند کسی از کارمندش به راحتی سوءاستفاده کند.

2

سر میز ناهار با او و یک همکار دیگر ایرانی نشسته‌ایم. بحث‌ها پراکنده است. بحث به فیلم و سینما کشیده می‌شود و او از فیلمی می‌گوید که دیشب از طریق تلویزیون ملی این کشور دیده و خوشش آمده. می‌پرسم توی خانه تلویزیون داری؟ می‌گوید بله. می‌دانم که مطابق قانون به داشتن تلویزیون در خانه مالیات تعلق می‌گیرد و اصلا یکی از دلایل این‌که خودم تلویزیون ندارم همین است (دستگاه تلویزیون دست دوم این‌جا تقریبا رایگان است، اما به خاطر مالیات نخواسته‌ام در خانه داشته باشم).

می‌پرسم چقدر مالیات می‌دهی؟ زیاد نیست؟

– وقتی آمدند برای بررسی گفتم تلویزیون ندارم.

– یعنی کنترل نکردند؟

– نه. فقط پرسیدند و من گفتم ندارم. خلاص!

3

این زرنگ‌بازی کوچک ایشان از چند جهت جالب است:

  • ایشان به آن مامور دولت دروغ گفته و آن را بدون احساس خجلت برای من تعریف می‌کند. شاید احتمال می‌‌دهد من هم این ترفند را یاد بگیرم  و زرنگی ایشان را تحسین کنم. این یعنی ایشان فرض کرده که بنده تا الان چلاق بوده‌ام و بلد نبوده‌ام دروغ بگویم و تلویزیون مفتکی تماشا کنم و در ضمن از این نوع زرنگ‌بازی‌ها خوشم می‌آید و این نوع آدم‌های زرنگ‌ را تحسین می‌کنم.
  • این رفتار به وضوح سوءاستفاده کردن از یک سرمایهٔ اجتماعی مهم به نام «اعتماد» است؛‌ سرمایه‌ای که واقعا نمی‌شود روی آن ارزش گذاشت. این طور زرنگ‌بازی‌ها (که به هر حال گاهی هم لو می‌روند) باعث می‌شوند که سطح اعتماد اجتماعی پایین بیاید و فرضا در آینده دولت به حرف آدم‌ها کمتر اعتماد کند (این مساله برایتان آشنا نیست؟)
  • این‌کار ایشان یعنی استفاده از قوانین حمایتی کار و تامین اجتماعی و پیچاندن قانون مالیات تلویزیون انتخاب گزینشی قانون است. این درست نیست که آدم فقط قسمت‌های مفید قانون را برای خودش بخواهد و هر جا که خرج داشت و امکان در رفتن هم فراهم بود از زیر تعهدات قانونی در برود.
  • این‌کار ایشان نوعی دزدی غیرمستقیم هم هست. چرا که تلویزیون ملی با بودجه عمومی سرپاست و در صورتی که این مالیات‌ها نباشد ورشکست می‌شود. مالیات‌ها را هم بینندگان تلویزیون در این کشور می‌پردازند. پس کسی که از این خدمات استفاده می‌کند اما هزینه‌اش را نمی‌پردازد یعنی دارد سواری مفتی می‌گیرد که هزینه‌اش را شهروندان دیگر پرداخت کرده‌اند.

بعد این شد که یاد این نوشته افتادم: اختلاس؟ خب که چی؟


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

اولین شبکهٔ خصوصی تلویزیونی در ایران

شما را نمی‌دانم، اما خواندن این خبر زیاد مرا متعجب نکرد:

با تصویب نهایی مجوز آغاز به کار شبکه موسیقی «ایرانیان» از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به نظر می رسد تریبون دار شدن خواننده های داخلی باعث کساد شدن روز افزون کار خواننده های آن ور آبی و به خصوص لس آنجلسی شود. این شبکه که به طور کامل از سوی بخش خصوصی اداره خواهد شد قرار است ویترینی برای ارائه آثار مجاز خواننده های داخلی شود تا هنرمندان داخل کشور بالاخره به آرزوی چندین و چند ساله شان برسند و بتوانند از شبکه ای رسمی و مجاز آثارشان را به مخاطبان داخلی و خارجی معرفی کنند. «ایرانیان» با وجود کسب مجوز نهایی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مرحله پیش تولید برنامه هایش قرار دارد و پیش بینی می شود تا سه ماه آینده بصورت رسمی آغاز به کار کند.

چرا تعجب نکردم؟‌ چون برایم بدیهی است که تحولات اجتماعی‌ای که شاهد آن هستیم باید به نوعی در ساختار سیاسی ایران منعکس شود. در صورتی که اولین شبکهٔ تلویزیونی خصوصی (آن‌هم در زمینهٔ‌ موسیقی!) در ایران راه‌اندازی شود یک اتفاق مهم تاریخی، اما کاملا منطقی و قابل پیش‌بینی در همین راستا خواهد بود. مساله دیگر به یک انتخاب ساده باز نمی‌گردد، بلکه ساخت سیاسی برای «بقاء خود» باید به نوعی به انحصار رسانه‌ای موجود در زمینهٔ‌ تلویزیون که از یک سو توسط رسانه‌های حکومتی و از سوی دیگر توسط رسانه‌های ماهواره‌ای ایجاد شده پایان دهد.

.

نکته: چرا اغلب سرویس‌های خبری فارسی‌زبان خارج از کشور، این خبر مهم را منتشر نکرده‌اند؟ مایهٔ شرم‌ساری است که بیشتر این رسانه‌ها این‌طور در پوشش دادن اخبار «مثبت»‌ و «امیدوار کننده» مربوط به ایران تعلل می‌کنند.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

صحبت‌های یک مخالف در صدا و سیما

قسمت‌هایی از صحبت‌های آقای جواد اطاعت در برنامه‌ی «رو به فردا».

تقریبا همه‌ی صحبت‌های آقای جواد اطاعت با آقای علی‌رضا زاکانی جالب توجه بود و پخش شدن آن از صدا و سیما را باید واقعا به فال نیک گرفت. اما برای کسانی که مناظره را ندیده‌اند قسمت‌هایی از آن را می‌آورم. مثل همیشه پیشنهاد می‌کنم مطلب اصلی را کامل بخوانید یا گوش دهید تا منظور واقعی گوینده‌(ها) روشن باشد.

در انتخابات از جناب آقای موسوی حمایت کردم و به این حمایت افتخار می‌کنم و در ضمن احترام بسیار ویژه و مخصوصی نسبت به آقای کروبی دارم و از علاقه‌مندان و ارادتمندان به ایشان از گذشته بوده، هستم و خواهم بود.

من را بینندگان از این زاویه [منتقد وضع موجود] نبینند من مخالف وضع موجود هستم اصلا وضع موجود را بر نمی تابم، انتقاد جدی هم دارم نه تنها به بحث انتخابات، بلکه به سیاست‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در عرصه‌ی داخلی و خارجی.

بیشتر برنامه‌های صدا وسیما که من می‌بینم، همه چیز را به استکبار جهانی‌، آمریکا و صهیونیست‌ها و اینها وصل می‌کنید، این ذهن برای من بیننده ایجاد می‌شود که اگر همه چیز دست استکبار جهانی است پس ملت ایران کجاست‌، شعور و درک و فهم مردم چه می‌شود، اگر قرار باشد که پشت انتقاد و اعتراض مردم‌، آمریکا و استکبار جهانی و صهیونیست و اینها باشد اصلا انقلاب نباید می‌شد.

یک روز هم از من دعوت کردند که بیایم راجع به انقلاب مخملی صحبت کنم؛ تلفنی به آن دوست عزیز گفتم که انقلاب مخملی در کشورهای استبدادی اتفاق می‌افتد. شما وقتی این را می‌گویید در ایران انقلاب مخملی اتفاق افتاده، تالی فاسد و روی دیگر سکه‌اش این است که نظام جمهوری اسلامی انتخابات آزاد ندارد. خودتان ناخواسته می‌پذیرید. اگر انتخابات آزاد، فرایند دموکراتیک و عرصه‌ی رقابت آزاد باشد و سرنوشت در صندوق رای تعیین شود، مردم چرا بخواهند انقلاب کنند. انقلاب که یک چیز همین جوری نیست‌، یک ملت در طی چندین سده ممکن است یک بار انقلاب بکند و آن موقعی است که کارد به استخوانش برسد. حالا از نوع خشن، نرم، مخملی و یا رنگی سیاه، سفید، قرمز و زرد باشد. شما ناخواسته دارید می‌گویید جمهوری اسلامی کشور آزادی نیست و یک عده چون نمی‌توانند از راه‌های دموکراتیک به حقشان برسند می‌خواهند انقلاب مخملی بکنند.


اگر کسی خدای نخواسته در روز عاشورا خطایی را صورت داده همه ملت با او مخالف است و در این بحثی نیست. منتهی حرف من با دوستان خودم این است که عزیزان اگر در روز عاشورا کف و سوت زدن اشتباه است، زدن به مردم اشتباهش بالاتر است و کشتن مردم به مراتب خطایش بیشتر است.


مثلا پاره شدن عکس امام‌، یک نفرعکس امام را پاره کرده و حالا که بوده و یا نبوده معلوم نیست. این کار بدی است زیرا به حضرت امام اهانت شده است، تلویزیون بارها و بارها آن را پخش می‌کند، یک منکر را در سطح تیراژ بسیار و میلیونی برای ملت منتشر می‌کند. اگر آن منکر است، این‌که به مراتب بدتر و خلافش بیشتر است. مردم می‌بینند و ایراد می‌گیرند. اگر پاره شدن عکس حضرت امام منکر است که هست، آیا توهین به بیت امام منکر نیست، این کار خلافی نیست که شما یک فردی مثل آقای خاتمی انسانی متعهد و متدین، من می توانم قسم بخورم که کمتر فردی پیدا می‌شود تعهدش نسبت به اسلام، کشور، انقلاب، ملت و قانون اساسی مثل او باشد و بخواهد در روز عاشورای حسینی سخنرانی کند و جلسه سخنرانی او را به هم می‌زنند. مگر قرار است همه مثل هم صحبت کنند، هرکسی ممکن است قرائت خودش را از عاشورا داشته باشد. ممکن است آقای خاتمی انتقاد داشته باشد که دارد ولی قرار نیست یک مشت چماق بدست را واداریم که جلسه را بر هم بزنند، این زشت است که بعداز ۳۰ سال در جمهوری اسلامی این کارها را می‌کنند و آنوقت تلویزیون هم می‌شود سخنگوی این جریان و تفکر. باعث تاسف است.

تعجب می‌کنیم، چند روز پیش یکی از همکاران آقای دکتر زاکانی می‌گفت متقاضی راهپیمایی خودشان باید مسئولیت امنیت آن را برعهده بگیرند. پس ما برای چه به پلیس حقوق می‌دهیم، حقوق می‌دهیم که امنیت اجتماعات را حفظ کند، در انتخابات چطور در خیابان ولی عصر از میدان تجریش تا پایین خیابان، سبزها می‌آمدند از آقای میرحسین حمایت می‌کردند و امنیتشان هم حفظ می‌شد کسی هم شورش نمی‌کرد. راهپیمایی ۲۵ خرداد که سکوت بود، پلیس باید می‌آمد و امنیت را برقرار می‌کرد و اتفاقا اطلاعیه آنها از تلویزیون هم پخش می‌شد و مجوز هم می‌دادند تا ملت بیاید و انتقاد و اعتراضش را بیان کند و همه بدانند که در جامعه اعتراض است.

من اعتراض مردم را فراتر از آنهایی که در خیابان آمدند و هم فراتر از انتخابات می‌دانم.


در اصل ۵۶ قانون اساسی به زیبایی رابطه حاکمیت الله و حاکمیت ملت را روشن می‌کند و می‌گوید حاکمیت مطلق بر جهان انسان از آن خداست و همان انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است و هیچکس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند و یا در خدمت منافع فرد یا گروه خاصی قرار دهد و ملت این حق خداداد را در اصول بعد اعمال می‌کند.

می‌گویم پذیرش حاکمیت ملت را می‌پذیرفتید و ملت را رد صلاحیت نمی‌کردید. شما برای مجلس شورای اسلامی که ۲۹۰ نماینده دارد کافی است که ۱۵۰ نفر را که رای می‌آورند رد صلاحیت کنید اکثریت مجلس تغییر پیدا می‌کند. شما ۱۵ برابر را رد صلاحیت کردید. معلوم است که مردم انتقاد می‌کنند، در مجلس هشتم وضع را بدتر کردید و باز آنقدر رد صلاحیت کردید که جریان اصلاح طلب نمی‌توانست لیستش را تکمیل کند آن هم از نیروهای دست چندم.

[آقای اطاعت اصل 44 قانون اساسی را خواند و گفت ] شما همه زیرمجموعه‌های آن را خصوصی می‌کنید، اما به تلویزیون که می‌رسید شورای نگهبان تفسیر می‌کند که نمی‌شود رادیو تلویزیون را خصوصی کرد.


اطاعت با اشاره به بیانات امام علی در باره خوارج بسیار لجوج که به ایشان در مسجد توهین می‌کردند، گفت که امام به آنها می‌فرمود، شما را از نمازگزاردن در مساجد مانع نمی‌شویم، سهمیه بیت المال شما را قطع نمی‌کنیم و تا زمانی که دست به شمشیر نبرده‌اید با شما مبارزه نمی‌کنیم. متاسفم مسجدی که در جریان انقلاب به آن علاقه داشتم یعنی مسجد آقای دستغیب یک مرجع تقلید در شیراز را بسته‌اند. این با امام علی چه فاصله بعیدی را پیش پای ما می‌گذارد.شما دارید به انحای مختلف ملت را تحقیر می‌کنید، آن وقت می‌گویید ملت نباید اعتراض کند و به آن اجازه‌ی راهپیمایی هم نمی‌دهید، روزنامه‌ها را می بندید و فضای نقد و انتقاد را مانع می‌شوید.

شما در مجلس هفتم طرح تثبیت قیمت‌ها را آوردید چون پلکانی قیمت‌ها سالی ده درصد افزایش پیدا می‌کرد گفتید این عامل تورم است و آنقدر ساده‌انگاری کرده و فکر کردید که با بخشنامه و قانون می شود جلوی تورم را گرفت. دولت دچار کسری بودجه شد و ۸ هزار میلیارد تومان پول بدون پشتوانه چاپ کرد و ریخت در بازار و آن تورم سرسام‌آور بوجود آمد و امروز از آن طرف گود افتاده‌اید. در مجلس هفتم آقای سبحانی اقتصاددان مجلس گفت که بنزین باید بشود لیتری ۳۰ تومان ولی الان در مجلس هشتم می‌گویند بنزین باید لیتری ۶۰۰، ۷۰۰، ۵۰۰ و ۴۰۰ تومان به بالا باشد. خوب معلوم است که در بحث اقتصادی برنامه ندارید، شما باید برنامه چهارم توسعه را اجرا می‌کردید، متاسفانه برنامه چهارم توسعه را که با ارز ۱۹ و نیم دلار هر بشکه نفت بسته شده بود، برنامه‌ای را که خود من در آن مشارکت داشتم، اجرا نکردید. نفت بشکه‌ای میانگین حدود ۸۰ دلار فروختیم اما این برنامه اجرا نشد. امروز هم که می‌خواهید هدفمند کردن یارانه‌ها را اجرا کنید با مشکل مواجه می‌شوید و علت آن هم نداشتن برنامه و طرح است.

چرا قیمت گوشت در دوره اصلاحات در طی ۸ سال دولت آقای خاتمی بین ۳ هزار تا ۳ هزار و ۷۰۰ تومان نوسان داشت اما در دولت فخیمه فعلی و مجلس محترم به ۱۸ هزار تومان افزایش پیدا کرده یعنی ۵۰۰ درصد این یک مثال است. مسکن هم همین وضعیت را دارد. ملت از عملکرد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شما ناراحت هستند.


مردم به اینها انتقاد دارند، چگونه باید انتقاد کنند، روزنامه‌های منتقد را که می‌بندید، اجازه راهپیمایی و اجتماعات هم که نمی‌دهید، ما باید چه کار کنیم در این کشور، آقای زاکانی توضیح بدهند و یک راه حل پیش پای ما بگذارید.

چرا قیمت گوشت در دوره اصلاحات در طی ۸ سال دولت آقای خاتمی بین ۳ هزار تا ۳ هزار و ۷۰۰ تومان نوسان داشت اما در دولت فخیمه فعلی و مجلس محترم به ۱۸ هزار تومان افزایش پیدا کرده یعنی ۵۰۰ درصد این یک مثال است. مسکن هم همین وضعیت را دارد. ملت از عملکرد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شما ناراحت هستند.


ما در چهار سال اول دولت‌، دولت اقای احمدی‌نژاد بیش از سیصد میلیارد دلار درآمد داشتیم نفهمیدیم چی شد؟ کجا رفت، کجا هزینه شد؟ چه سازندگی صورت گرفت ؟ و در بحث انتخابات مثلا سازندگی از چه نوعی بود قطار شیرازی که من اهل آنجا هستم، آمدند و قطار را برای قبل از انتخابات روی خاک ریل راه آهن کشیدند می‌خواهم اینها را بگویم که مردم را عصبانی می‌کند، توهین به شعور ملت این هاست، یک مسافر را با این قطار به هر ضرب و زوری بود مسافر را از شیراز سوار کردند و برای سالگرد امام آوردند تهران، قطار بعدی که رفت از ریل خارج شد الان این قطار کجاست؟ تصویرهای آن را اقلا از روی اینترنت ببینیم. جایی که بنا بوده پل بزنند رودخانه‌ای که باید پر می‌کردند با کمپرسی با خاک پر کردند خط آهن کشیدند که فقط بخاطر رای این کار را انجام دادند.

این که می‌گویید نظام بیشتر از ظرفیت خودش به دوستان امکان داد، شما که اجازه راهپیمایی ندادید، یه عده هم که مثل آقای تاج‌زاده، آقای نبوی، آقای میردامادی، اصلاح طلبان و دوستان ما که فقط در انتخابات فعالیت کردند و سخنرانی انتقادی کردند، سیاست‌های دولت را نقد کردند زندان کردید. آخر این نظام چه ظرفیتی را برای ما ایجاد کرده که ما از آن ظرفیت خبر نداریم که بیایم از آن استفاده کنیم.

.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

سرخ و سیاه – دو

تلویزیون، چرا من تلویزیون نگاه می‌کنم؟ جولانِ هر روزه‌ی سیاست‌مداران، من فقط می‌خواهم صورت‌های سنگین و تهی آن‌ها را ببینم که حالت افسردگی و تهوع به من دست دهد. چهره‌هایی که من از دوران کودکی می‌شناسم. گردن‌کلفت‌هایی که ردیف آخر کلاس می‌نشینند، پسران استخوان درشت و تنِ لشی که رشد می‌کنند برای این‌که آینده‌ی اداره‌ی کشور را در دست گیرند. آن‌ها با پدران و مادران، خاله‌ها و عمه‌ها، خواهران و برادرانشان، لشکر ملخ‌ها، طاعون‌های ملخ‌های سیاه که به کشور حمله می‌کنند، بدون انقطاع می‌جوند و زندگی‌ها را از بین می‌برند. چرا باید با بی‌زاری و نفرت آن‌ها را نگاه کنم؟ چرا باید آن‌ها را درون خانه‌ راه دهم؟ برای این‌که واقعیت آفریقای جنوبی حاکمیت ملخ‌هاست و این حقیقت است که مرا مریض می‌کند. حقانیت چیزی نیست که آن‌ها بدان اهمیت دهند، تنها چیزی که آن‌ها را جذب می‌کند کسب قدرت و مستی ناشی از جنون قدرت است. بخورند و حرف بزنند، زندگی‌ها را ببلعند و آروغ بزنند. بنشینند دور دایره‌ای بحث‌های پوچ کنند، مثل ضربه‌ی پتک حکم صادر کنند: مرگ، مرگ، مرگ. بی‌آن‌که بوی تعفن مشام‌شان را بیازارد. پلک‌های سنگین، چشمانِ خوکی، حیله‌گر با نسل‌ها سابقه‌ی حیله‌گری روستایی. آن‌ها بر علیه یکدیگر نیز توطئه می‌کنند، از آن‌ نوع توطئه‌های روستایی که ده‌ها سال طول می‌کشد تا تکامل پیدا کند.

آفریقاییان جدید با شکم‌های برآمده و فَک‌های قوی که پشت میزهای اداری می‌نشینند: دینگانه (Dingane) و کِتش‌وایو (Cetshwayo) با پوستی سفید. آن‌ها فشار می‌آورند، قدرت‌شان در زورشان است، با بیضه‌های بزرگ گاومیشی به زن و بچه‌هایشان فشار می‌آورند و شور زندگی را از آن‌ها می‌گیرند. در قلب‌هایشان شور زندگی باقی نمانده، پیام قلب‌های سخت‌شان به سنگینی لخته‌ی خون به طور احمقانه‌ای یکسان و ثابت است، بدون هیچ تحولی. شاهکارشان پس از سال‌ها تفحص در علم لغت‌شناسی این است که حماقت‌شان را به تقدس تبدیل کرده‌اند.

.

عصر آهن، جی‌ ام کوییتزی (J.M. Coetzee)، ترجمه‌ی جلال رجبیان، نشر کاکتوس، تهران 1385

.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

سوال بی‌ربط، جواب مرتبط و سه نکته

مجری یک شبکه‌ی تلویزیونی بین‌المللی:  صرف‌نظر از این‌که چه کسی این حرف را زده، نظر شما درباره‌ی این نکته‌ای که رئیس‌جمهور ایران درباره‌ی ساختار ناعادلانه‌ی شورای امنیت و حق وتوی چند کشور معدود گفت چیست؟
وزیر سابق یک کشور: ببینید اصولا درخت‌ها برگ‌های سبز دارند و دیوارها از آجر تشکیل شده‌اند. البته گاهی بعضی از دیوارها هم از جنس سیمان یا چوب هستند. به نظر من باید توجه داشته باشید که آب برای سلامتی انسان خوب است و همه چیز از دبستان شروع می‌شود. بچه‌ باید خوب غذا بخورد و خوب لباس بپوشد. همین‌طور من فکر می‌کنم که بهتر است در روزهای آفتابی از کرم‌های مرطوب‌کننده‌ی پوست استفاده شود که برای شادابی پوست بسیار خوب هستند. در ضمن این را هم تاکید کنم که من امسال برای سومین بار صاحب نوه شدم.
مجری یک شبکه‌ی تلویزیونی بین‌المللی:  با تشکر از توضیحات خوب و دقیق شما..


نکته 1: اصل پاسخ وزیر سابق محترم این نبود، ولی برای این‌که کمتر خنده‌دار باشد لطف نمودم و آن‌را اندکی اصلاح کردم.

نکته‌ 2: نوشته‌ی بالا هیچ ارتباطی به ایران، مقامات ایرانی و اصولا ایرانی‌ها ندارد.

نکته 3: یادم رفته بود کاربرد واقعی تلویزیون چیست و اشتباهی چند دقیقه از عمرم را پای آن هدر دادم.ت:k;

کاریکاتور روز: بهترین کاربرد تلویزیون چیست؟

cartoon-how-to-use-tv-smartly-3

اجرا: عماد حجاج (Emad Hajjaj)


لطفا مشترک شوید
بامدادی
نجواها
کلیک‌های خاموش
یک عکاس

لینک‌های روز (15-05-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

خبرگزاری مردم جهان

با اصطلاح «رسانه‌های ارتباط جمعی» (Mass Media) یا «رسانه‌های گروهی» که حتما آشنا هستید. رسانه‌های گروهی در واقع همان رسانه‌های سنتی مانند روزنامه، رادیو، تلویزیون و وب‌گاه‌های خبری هستند که از طریق شبکه خبرگزاری‌های جهان تغذیه می‌شوند و سلطان بی‌رقیب عرصه اطلاع‌رسانی و سرگرمی در سال‌های قرن بیستم بودند (و تا حد زیادی هنوز هم هستند).به تدریج و با ظهور اینترنت و تعمیق فن‌آوری و گسترش ضریب نفوذ کاربرد آن شاهد ظهور گونه جدیدی از رسانه‌ها هستیم که از آن به عنوان رسانه‌های نوین (New Media) یا «رسانه‌های اجتماعی» (Social Media) یاد می‌کنند.

هزار چهره و یک باطن:

مفهوم «رسانه‌ اجتماعی» لزوما محدود به عرصه خبر نمی‌شود و به طور کلی شامل هرگونه استفاده از فن‌آوری‌های شبکه‌ است که با استفاده از «ارتباطات اجتماعی» به «تولید متن، تصویر، فیلم، … » بپردازد.

ْSocialMedia

همچنین شبکه‌های اجتماعی (Social Networking) مانند FaceBook یا Orkut فقط یکی از انواع رسانه‌های اجتماعی هستند. رسانه‌های اجتماعی می‌توانند به صورت وب‌لاگ‌ها، ویکی‌ها، وب‌گاه‌های اشتراک تصویر و فیلم مانند flickr یا YouTube، اشتراک وضعیت لحظه‌ای کاربران مانند twitter، اشتراک خبر مانند بالاترین، اشتراک وقایع و قرارها مانند Upcoming، اشتراک بوک‌مارک‌ها مانند del.ico.us و ده‌ها صورت دیگر جلوه‌گر شوند.

social_media

صورت‌های مختلف رسانه‌های اجتماعی (Social Media)

با وجود اختلاف ظاهری میان انواع مختلف «رسانه‌های اجتماعی، آن‌ها در یک خصوصیت مهم مشترک هستند و آن «به اشتراک گذاشته شدن اطلاعات» و «تولید اطلاعات به صورت گروهی» است.

خصوصیات (برتری‌های) رسانه‌های اجتماعی:

  • قابلیت به‌روز رسانی سریع: یک روزنامه چاپ شده نمی‌تواند محتوای خود را عوض کند یا اخبار جدید را به سرعت منتشر کند. در صورتی‌که یک وب‌لاگ (یکی از سمبل‌های رسانه‌های اجتماعی)‌ می‌تواند به سرعت به روزرسانی شود.
  • قابلیت کامنت‌گذاری و ارتباط متقابل: خواننده‌گان روزنامه یا شنونده‌گان رادیو نمی‌توانند نظرات خود را ذیل مطالب مختلف بیان کنند (دست‌کم در اغلب موارد)، حال‌ آن‌که این امکان در وب‌لاگ‌ها وجود دارد. (قابل بحث…)
  • سنجش محبوبیت مطالب: برخلاف رسانه‌های سنتی، نویسنده یک وب‌لاگ می‌تواند از میزان نسبی محبوبیت نوشته (یا عکس، …) خود آگاه شود. مثلا تعداد خواننده‌گان یک مطلب خاص، تعداد کامنت‌ها، تعداد دیگ‌ها و …
  • دسترسی کامل به بایگانی: فن‌آوری‌های «رسانه‌های اجتماعی» امکان دسترسی کاربران به بایگانی مطالب را فراهم می‌کنند. چنین امکانی در مورد مطالب رسانه‌های سنتی مانند روزنامه‌های چاپی یا رادیو وجود ندارد.

social media

  • مطالب ترکیبی به کمک متن، صوت، تصویر، فیلم، …: در یک روزنامه فقط متن و تصویر قابل ارائه است. در رادیو فقط صوت. اما در یک رسانه اجتماعی مانند وب‌لاگ می‌توان مطالب را به صورت ترکیبی از متن، صوت، تصویر، فیلم و انیمیشن ارائه کرد.
  • آزادی عمل مولف: برخلاف رسانه‌های جمعی کلاسیک که مولفین قبل از انتشار مطالب خود باید از «سردبیر» یا رئیس خود اجازه کسب کنند، مولفین رسانه‌های اجتماعی مختارند هر مطلبی را که تمایل داشتند در زمان دلخواه و با فرم مورد نظرشان منتشر کنند. تصور کنید روزی شما وارد دفتر شبکهCNN شوید و بگویید: «سلام! من یک ویدئوی جالب دارم. لطفا آن‌را پخش کنید!»
  • ارزان بودن، فراگیر بودن: راه‌اندازی یک شبکه تلویزیونی یا روزنامه نیازمند سرمایه و انرژی زیادی است که از عهده بیشتر افراد جامعه حتی کسانی که حرف زیادی برای گفتن دارند بر نمی‌آید. اما «رسانه‌های نوین» ارزان و ساده هستند و هر فردی که دارای «سواد شبکه‌ای» باشد می‌تواند «شبکه نوین» خود را راه‌اندازی کند و «صدایش» را به گوش دیگران برساند.
  • نامحدود بودن از نظر زمان ارائه و حجم مطالب: این یکی از مهم‌ترین خصوصیات رسانه‌های اجتماعی است. «رسانه‌های گروهی» سنتی جمله‌گی دارای محدودیت‌های ویژه‌ای از نظر زمان یا حجم مطالب ارائه شده دارند. مثلا یک شبکه تلویزیونی محدود به 24 ساعت شبانه روز است، اما شما می‌توانید بیشتر از 24 ساعت فیلم در یک شبانه‌روز در YouTube منتشر کنید. به این ترتیب رسانه‌های نوین در حال عوض کردن زیربنایی مفهوم «زمان رسانه‌ای» هستند.
  • قابلیت تکثیر، دسترسی، استفاده مجدد و ارجاع: رسانه‌های نوین قابل لینک‌دهی هستند و به راحتی می‌توان از مطالب آن‌ها استفاده مجدد کرد. به عنوان مثال من می‌توانم به کمک یک لینک ساده شما را به هر مطلبی که مایل باشم ارجاع دهم (چه صوتی باشد چه متنی چه تصویری،‌…). همچنین مطالب را می‌توانم به صورت خوراک منتشر یا تکثیر کنم. امکانی که در رسانه‌های سنتی وجود ندارد. نویسنده‌گان وب‌لاگ‌های دیگر می‌توانند در صورت تمایل به مطالب من ارجاع دهند یا در مورد آن‌ها در وب‌لاگ خود بنویسند. امکانی که در رسانه‌های سنتی وجود ندارد.

social media - world of mouth in the digital age

رسانه‌های اجتماعی‌‌: نوعی خبرگزاری دهان به دهان هستند که به ساده‌گی محدود نمی‌شود!

  • قابلیت شبکه‌سازی و دریافت اطلاعات از سرویس‌های دیگر: این هم یکی از خصوصیت‌های بنیادی و بسیار مهم رسانه‌های نوین یا رسانه‌های اجتماعی است. رسانه‌های نوین می‌توانند مطالب یا اطلاعات را از منابع مختلف و به صورت همزمان ارائه دهند. مثلا مطالب ستون سمت راست وب‌لاگ من از سرویس‌های مختلفی مانند Google، del.ico.us یا AideRSS ارائه می‌شود.
  • غیرمتمرکز بودن منابع خبری نوین: رسانه‌های اجتماعی و نوین امکان ابراز عقیده بخش بزرگ‌تری از مردم جامعه را ایجاد می‌کند. اگر در رسانه‌های سنتی فقط عده محدودی مولف یا خبرنگار اجازه نشر افکار و عقاید خود را دارند، در رسانه‌های نوین این پتانسیل وجود دارد که همه مردم افکار و عقاید خود را منتشر کنند. اگر در دهه‌های قبل مردم برای کسب اخبار و اطلاعات مربوط به جنگ ویتنام مجبور بودند به تعداد انگشت‌شماری رسانه جمعی «اعتماد» کنند (خبررسانی متمرکز)، امروز می‌توانند اخبار مربوط به عراق یا افغانستان را مستقیما از طریق متن یا تصویری که «مردم عادی» این کشورها در وب‌لاگ‌ها یا صفحه‌های شخصی خود منتشر می‌کنند دنبال کنند (خبررسانی غیرمتمرکز).
  • خبرگزاری دهان به دهان، همه چیز را همه‌گان می‌دانند: رسانه‌های اجتماعی می‌توانند به صورت نوعی خبرگزاری عمل کنند که می‌توان به آن عنوان «خبرگزاری دهان به دهان» داد. تصور کنید نویسنده یک وب‌لاگ به موضوع جالب توجهی برخورد می‌کند و آن را در وب‌لاگ خود منتشر می‌کند. خواننده‌گان وب‌لاگ او مطلب را به اشتراک می‌گذارند، یا در مورد آن می‌نویسند، یا به آن در وب‌لاگ خود لینک می‌دهند. خواننده‌گان این وب‌لاگ‌ها به نوبه خود به آن لینک می‌دهند یا در وب‌لاگ‌های خود می‌نویسند. به این ترتیب خبر به صورت دهان به دهان (بخوانید وب‌لاگ به وب‌لاگ!) پخش می‌شود. این شیوه خبرپراکنی به صورت ذاتی با شیوه خبرپراکنی سنتی که اخبار از مراکز رسمی و مشخص منتشر می‌شود فرق دارد.ممکن است گروهی «به درستی» کیفیت یا سندیت این‌گونه خبررسانی را به پرسش گیرند. هرچه باشد ممکن است اخبار یا مطالب دروغ یا چرند نیز به صورت دهن به دهن منتشر شود. اما نباید فراموش کرد وجود این شبکه اطلاع‌رسانی مردمی و غیرمترکز و غیررسمی می‌تواند در بسیاری از موارد «اتفاقات مهمی» را که «مراکز قدرت و رسانه» سعی در پنهان کردن آن از مردم دارند افشا کند و به این ترتیب می‌تواند مانند یک اهرم فشار اجتماعی از سوی مردم برای وادار کردن «حاکمیت» به «پاسخ‌گویی بیشتر» تبدیل شود.

wom

رسانه‌های نوین «خبرگزاری همه مردم جهان» هستند.

خبرگزاری مردم جهان

بدون تردید در حال مشاهده پدیده نوظهوری در عالم ارتباطات هستیم که از چند دهه پیش آغاز شد و احتمالا تا چند دهه دیگر به اوج خود خواهد رسید. پدیده‌ای که قرن‌های بعد به عنوان «دوره‌ای سرنوشت‌ساز و کلیدی» از آن یاد خواهند کرد. برای اولین بار در تاریخ «ممکن» است «مردم» ابزاری را به دست بیاورند که بتواند با ابزارهای «کنترل فکر دستگاه‌های قدرت» رقابت کند. به امید روزی که «خبرگزاری نوظهور مردم جهان» درب دکان دروغ و سودجویی «اقتدارگرایان غیرپاسخگو» را در سراسر جهان تخته کند.


مطالب این وب‌لاگ را از طریق خوراک‌خوان دنبال کنید.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی