لینک‌های روز: به خصوصی‌سازی بی‌تفاوت نباشیم

  • یک ایده‌ی ساده: پرینتری که کتاب چاپ می‌کند
    نسخه‌ی دیجیتال خیلی از کتاب‌های کلاسیک یا نایاب وجود دارد. مشتری کتاب را انتخاب می‌کند، پولش را می‌دهد و چند دقیقه بعد کتاب صحافی شده از آن طرف پرینتر خارج می‌شود!
  • دستنوشته‌ها: حقوق بشر کیلویی چند…
    شاهزاده‌های عرب و غیر عرب برای خوشگذارانی‌هایشان به ینگه دنیا می‌آیند و جورج بوش و خلف و سلف‌اش دستشان را می‌فشارند و برمی‌گردند در کشور خود تا شن در حلق فروشنده افغانی که در معامله‌ای با خاندان سلطنت کم فروشی کرده بریزند و بعد عریانش کرده و با چوب میخ‌دار بزنندش و بعد نمک روی زخمش بپاشند و بعد از روی بدن نیمه‌جانش با مرسدس بنز آخرین مدلشان چند بار رد شوند تا حسابی حالش جا بیاید.بعد از دیدن این فیلم به این فکر می‌کردم که شاید به نفع مردم ما باشد که تا زمانی که از بر سر کار آمدن حکومتی که نماینده واقعی‌شان است مطمئن نشده‌اند، روابط بین ایران و کشورهای غربی بهبود پیدا نکند.
  • اين‌جا و اكنون: به خصوصي‌سازي بي‌تفاوت نباشيم
    وضعيت كنوني اين بحث در ايران وضعيت غريبي است. ما يك شبه اپوزيسيون داخلي داريم كه به اسم اصلاحات و «مردم‌سالاري» خواهان خصوصي‌سازي و آزادسازي اقتصادي هر چه بيش‌تر است؛ از طرف ديگر، يك پوزيسيون داريم كه آن‌هم باز طرفدار خصوصي‌سازي و آزادسازي اقتصادي است، و در حال حاضر عهده‌دار انجام آن.

    عده‌اي روشنفكر «منتقد» هم داريم، مانند آقاي غني‌نژاد و دوستان، كه تقريباً همه ليبرال‌هاي زنده ديگر نقاط دنيا از نظر ايدئولوژيك ازشان جا مي‌مانند. اين‌ها هم كه نياز به گفتن نيست؛ نه تنها طرفدار خصوصي‌سازي در ايران هستند، بلكه بعضي وقت‌ها اين‌طور از حرف‌هاي‌شان برمي‌آيد كه گويا به نظارت بيش‌تر دولت‌هاي غربي بر اقتصادِ به تلاطم افتاده‌شان هم اعتراض دارند؛ نظارتي كه عملاً براي حفظ سرمايه‌داران است.

    با توجه به اين وضع غالب، فكر مي‌كنم كساني كه به خطر خصوصي‌سازي واقف‌اند، و آن را احساس مي‌كنند خوب است بيش‌تر به اين مسئله حساسيت نشان دهند.

  • این‌جا و اکنون: خصوصی‌سازی: مورد بهزیستی
    سپردن مراكز خدمات بهزيستي به دست خيريه‌ها و يا بخش خدمات خصوصي نتيجه‌اي جز محروميت افراد كم درآمد و بي‌ درآمد از اين خدمات، و نيز افت كيفيت خدمات موجود به دليل وابسته شدن به كمك‌هاي «خيريه» يا سود گردانندگان نخواهد داشت. دور ريختن اين دستاورد رفاهي دولت مدرن در ايران، آن هم به بهانه كم كردن از حجم دولت و كم كردن از هزينه‌ها، جز اين كه به بروز تراژدي‌هاي انساني بيش‌تر بيانجامد، و براي يك عده هم بيلان درست كند كه اين‌قدر در خصوصي‌سازي پيش‌رفت كرديم، نتيجه‌اي در بر نخواهد داشت.

    كساني كه با چنين استدلال‌هايي اين كار را توجيه مي‌كنند، بايد توضيح دهند كه هزينه‌هاي كم شده قرار است در چه كار مهم‌تري صرف شوند؟ البته اگر مكانيسمي وجود داشت كه اين افراد مجبور به توضيح بودند، شايد اصلاً كار به طرح پرسش هم نمي‌كشيد.

  • نون والقلم – جامعه، پذيرش اجتماعي و انعطاف
    به نظر من در تبيين نحوه رفتار با دولت آمريكا -صرف نظر از اينكه با يك راهبرد زيركانه روبروييم يا يك پيشنهاد دوستانه و سخاوتمندانه- نبايد از اين نكته غافل شويم كه رييس جمهور كنوني اين كشور در ميان مردم جهان و مردم كشور خويش -روا يا ناروا- تصويري متفاوت با تصوير مخدوش جرج بوش دارد و طبيعي است كه تلقي افكار عمومي جهان از تقابل با اوباما ، متفاوت با تقابل با بوش خواهد بود و شايد همين نكته كليد افرادي چون «هوگو چاوز» را برآن داشت تا با درك احساس كنوني افكار عمومي جهان از شخصيت اوباما، با دست دادن و تقدیم یک کتاب (واكنش متناسب با تصوير افكار عمومي از اوباما )ضمن آنكه به انتظار ميزان واقعيت مستتر در رفتار جديد آمريكا مي نشيند، واكنش متفاوتي را -در قبال رفتار دوستانه او كه زير نگاه تيز بين افكارعمومي قرار دارد- نشان دهد تا مانع از جبهه گيري افكار عمومي مردم جهان و آمريكا عليه خود شود و به رويه اي غير قابل انعطاف و «يكسان در برابر هر الگويي» متهم نشود و اين برداشت را در اذهان ايجاد كند كه خصومت با آمريكا نه امري« ذاتي» بلكه « عرضي» است و تابعي از رفتار اين كشور خواهد بود.
  • جاسوسی که از ناحیه‌ی مخالفان آمد — عالی
    چگونه شهروندانی به کار جاسوسی می‌آیند و می‌توانند به مراکزی که اطلاعات حساس دارند، رسوخ کنند؟ خوب معلوم است که در «ایران اسلامی»، مثلاً مردی ریش تراشیده یا زنی شل حجاب به درد جاسوسی نمی‌خورد. در کشوری مثل ما جاسوسان باید ظاهری اسلامی داشته باشند؛ در ظاهر هم که شده مبادی به آداب شرعی باشند؛ از نظر سیاسی کاملاً با تفسیرهای رسمی حکومت همراه باشند؛ حتی کاسه‌ی خودشان را از آش حکومت داغ‌تر نشان بدهند؛ در مواردی که بین مسؤولان اختلاف است پشت سر کسی پناه بگیرندکه واجد بیشترین قدرت وکمترین آسیب‌پذیری باشد و …

    حالا اگر سر تا پای شما گواهی دهد که موافق حکومت نیستید یا اگر اصولاً شما مخالف دم و دستگاه حکومت باشید، بویژه مخالفی شناخته شده، چطورمی‌توانید جاسوس هم باشید و موفق شوید؟ اگر برای من وشما پاسخ این پرسش روشن باشد، برای دستگاه‌های اطلاعاتی به مراتب روشن‌تر است. دستگاه‌های اطلاعاتی «دشمن» نیز آن‌قدرها ابله نیستند که برای جاسوسی آدم‌هایی را استخدام کنند که حتی برای قضای حاجت هم به ساختمانی دولتی راهشان نمی‌دهند چه رسد به جمع‌آوری اطلاعات.

ایده‌های مهندسی خیلی خیلی کوچولو – سه

در این مجموعهایده‌های ساده و در عین حال ارزشمندی را که دیده‌ام معرفی می‌کنم. مصداق عملی اکثر این ایده‌ها را «با چشم‌های خودم» دیده‌ام ولی برای تمرکز بیشتر بر نفس ایده‌ها، از ذکر محل مشاهده‌ی آن‌ها و سایر جزییات خودداری کرده و به ذکر انتزاعی آن‌ها اکتفا می‌کنم.

می‌توان در سایت‌های اینترنتی که کاربران باید برای ورود به حساب کاربری شخصی «نام کاربری» (username) و «کلمه‌ی عبور» (password) خود را وارد کنند، به جای این‌که از کاربران خواست اطلاعات حساسی مانند کلمه‌ی کاربری‌شان را تایپ کنند از روش تصویری و هوشمندانه‌تری استفاده کرد.

در روش سنتی اطلاعات کاربران به صورت کامل توسط صفحه‌کلید تایپ می‌شود. چون کلمه‌ی عبور به صورت کامل وارد می‌شود در صورتی که سیستم نرم‌افزاری کاربر به روز نباشد ممکن است این اطلاعات به سرقت رود [از طریق سرقت کوکی‌ها و یا نرم‌افزارهای هولناک «ثبت‌-هرآن‌چه-تایپ-‌می‌شود» (KeyLogger)]. مثلا در بیشتر سایت‌های سرویس رایگان ای‌میل هنوز از این روش قدیمی و بالقوه خطرناک استفاده می‌شود:

traditional-login

اما در روش تصویری اطلاعاتی مانند کلمه‌ی عبور تایپ نمی‌شود. در ضمن فقط بخشی از کلمه‌ی عبور از کاربر پرسیده می‌شود و از او خواسته می‌شود که مثلا حرف شش‌ام، حرف یکی‌مانده به آخر و حرف آخر از کلمه‌ی عبورش را با موش (mouse) روی صفحه‌ی کلید تصویری انتخاب کند. دفعه‌ی بعدی ممکن است ترکیب دیگری از کلمه‌ی عبور کاربر خواسته شود:

modern-login

دقت کنید که کاربر اطلاعات مهم را تایپ نمی‌کند و فقط بخشی از آن را به سیستم می‌دهد. البته برای امنیت بالاتر این روش می‌تواند تعداد بیشتری از حروف کلمه‌ی عبور را سئوال کند یا این‌که با سیستم قبلی ترکیب شود، یعنی کماکان از کاربر خواسته می‌شود اطلاعات دیگری را وارد کند (مثلا پاسخ به یک سئوال امنیتی یا غیره).


نگاه استراتژیک: روسیه پایداری داخلی آمریکا را هدف قرار می‌دهد

این نوشته، ششمین مطلب از سری پست‌هایی است که تحت عنوان «نگاه استراتژیک» نگاشته می‌شود. در «نگاه استراتژیک» سعی می‌کنم کوتاه بنویسم تا مطالب راحت‌تر خوانده شوند، همین‌طور در این نوشته‌ها از بیان نظرات شخصی‌ام پرهیز می‌کنم و نقل قول می‌کنم از مطالب تهیه‌ شده توسط تحلیل‌گران حرفه‌ای و بی‌طرف. بنابراین این نوشته‌ها قبل از این‌که نظرات من باشند، نتیجه‌ی تحلیل حرفه‌ای‌ترین موسسات دنیا هستند و در میان انبوه اطلاعات و تفسیرهای «غیردقیق» یا «غیرمستند» یا «تحریف شده» یا «ایدئولوژیک»، خواندن آن‌ها می‌تواند بسیار روشن‌گر باشد.

اولین سری مجموعه‌ی نگاه استراتژیک با استفاده از مقاله‌ها و تحلیل‌های «استراتفور» که گاه و بی‌گاه به دستم می‌رسد نوشته شده است. اصل مقاله‌ها اغلب طولانی هستند، بنابراین آن‌ها را به قسمت‌های کوتاه‌تر تفکیک می‌کنم و سعی می‌کنم هر کدام استقلال معنایی خود را حفظ کند.

خلاصه‌ی قسمت‌های قبل

در قسمت‌‌های قبل دیدیم که ریشه‌ی تضاد منافع آمریکا و روسیه به اختلاف اساسی میان استراتژی‌های این دو کشور باز می‌گردد. آمریکا متمایل به حفظ برتری «کنترل قاره‌ای» است و به این منظور با استراتژی گسترش‌طلبانه‌‌ی روسیه که تلاش دارد با بلعیدن کشورهای همسایه‌‌ی خود یک لایه‌ی حایل دفاعی پیرامون خود به وجود آورد مقابله می‌کند. همین‌طور دیدیم که کشورهای آمریکای لاتین به تنهایی نمی‌توانند تهدیدی برای آمریکا محسوب شوند، اما در صورت حضور یک قدرت از نیمکره‌ی شرقی می‌توانند به اهرم فشار خطرناکی بر ضد منافع آمریکا تبدیل شوند. به این ترتیب روسیه برای خنثی کردن قدرت فرامرزی آمریکا تلاش می‌کند بحران‌هایی دور از مرزهای خود برای آمریکا به وجود آورد و بخش قابل توجهی از تلاش‌هایش را در منطقه‌ی آمریکایی لاتین متمرکز کرده است و خواهد کرد. در ادامه دو تاکتیک مهم روسیه در منطقه‌ی آمریکای لاتین را بررسی کردیم که عبارت بودند از تلاش روسیه برای به خطر انداختن «دسترسی دریایی ایالات متحده‌ی آمریکا» از طریق تشکیل‌ مثلث قدرت هوایی در منطقه‌ی «کوبا، گرانادا،نیکاراگوئه» (یا نقاطی مشابه) و حمایت روسیه از تولید و انتقال مواد مخدر به ایالات متحده‌ی آمریکا. در ادامه، سومین تاکتیک روسیه در آمریکای لاتین را بررسی می‌کنیم.

روسیه در جستجوی ناپایدار کردن مکزیک

سومین تاکتیک مهم روسیه در منطقه‌ی آمریکای لاتین و مرکزی برای مقابله با قدرت دوربرد آمریکا، امنیت و ثبات اجتماعی این کشور را به صورت مستقیم نشانه می‌گیرد، اما حوزه‌ی عملیاتی این تاکتیک تقریبا به صورت کامل در کشور مکزیک است. کشور مکزیک با بیش از صد میلیون نفر جمعیت و اقتصاد دارای رشدی که همزمان به اقیانوس‌های اطلس و آرام دسترسی دارد تنها کشوری در نیم‌کره‌ی غربی است که دست‌کم از لحاظ تئوری (شاید هم به سختی بشود گفت به صورت اجتناب‌ناپذیری) می‌تواند سلطه‌ی ایالات متحده‌ در قاره‌ی آمریکای شمالی را به خطر بیاندازد.

در دوران جنگ سرد دستگاه‌ جاسوسی شوروی توجه ویژه‌ای به مکزیک داشت که با هدف ایجاد بحران‌های مزمن و ماندگار (chronic problems) برای آمریکا انجام می‌شد. در واقع پایگاه عملیاتی کا‌گ‌ب‌ (K.G.B) در مکزیکوسیتی، بزرگترین پایگاه این سازمان در جهان بود (و هنوز هم هست). کا‌گ‌ب در ایجاد ناآرامی‌ها و شورش‌های سال 1968 در مکزیکوسیتی نقش قابل توجهی بازی کرد. اگر چه این ناآرامی‌ها در سرنگون ساختن دولت وقت ناموفق بود، به خوبی میزان نفوذ دستگاه‌ جاسوسی روسیه در مکزیک را نشان می‌دهد.

مشکلات امنیتی‌ای که حضور کشور متخاصمی به بزرگی مکزیک در آن‌سوی مرزهای جنوبی ایالات متحده می‌تواند ایجاد کند هم واضح هستند و هم بسیار خطرناک.

مانند تاکتیک دوم روسیه یعنی «تسهیل تزریق مواد مخدر به جامعه‌ی آمریکا» که تصادفا با حضور در مکزیک نیز هم‌پوشانی دارد، انتظار می‌رود در سال‌های آینده روسیه تلاش جدی در راستای ناپایدار کردن مکزیک انجام دهد. اما باید توجه داشت،‌ با وجودی که حضور یک دولت مکزیکی ضدآمریکایی هدف روس‌هاست، تنها گزینه‌ی آن‌ها نیست. مافیاهای موادمخدر در مکزیک چنان قدرتمند شده‌اند که عملا کنترل و نفوذ دولت مکزیک روی بخش‌های بزرگی از مکزیک زیر سئوال رفته است. سقوط حاکمیت مرکزی مکزیک حتی بدون دخالت روسیه هم موضوعی دور از ذهن نیست. کافی است شبیه همان کاری را که شوروی با گروه‌های شبه‌نظامی ضدآمریکایی انجام داد، روسیه با مافیاهای مواد مخدر مکزیک انجام دهد تا حیات دولت مکزیک رسما به پایان برسد.

مکزیک آشوبی، آمریکا را به آشوب می‌کشاند

از این نکته هم نباید غافل شویم که یک مکزیک از هم پاشیده و ملوک‌الطوایفی (a failed Mexico) برای ایالات متحده بسیار خطرناک‌تر از یک مکزیک یک‌پارچه ولی ضدآمریکایی (hostile united Mexico) است. یک مکزیک مقتدر ضدآمریکایی را می‌توان ترساند، می‌توان تحریمش کرد و حتی می‌توان به آن حمله‌ی نظامی کرد و به صورت موثری تحت کنترل درآورد. اما یک مکزیک فروپاشیده را چکار می‌توان کرد؟ یک مکزیک فروپاشیده هیچ محدودیتی برای جریان سیال مواد مخدر به آمریکا ایجاد نخواهد کرد. مرزهای مکزیک و آمریکا آشوبی (chaotic) می‌شود و عواقب داستان از مواد مخدر هم فراتر می‌رود. یکی از بزرگ‌ترین شرکای تجاری ایالات متحده‌ی آمریکا تبدیل به یک منطقه‌ی بی‌قانون ملوک‌الطوایفی می‌شود که بی‌نظمی و آشوب از آن به آمریکا نشت خواهد کرد.

برای روس‌ها چندان فرقی نمی‌کند که مکزیک تبدیل به یک حاکمیت یک‌پارچه‌ی ضدآمریکایی شود یا این‌که به یک «غول آشوب‌زده» بدل گردد. در هر دو حالت بحرانی عظیم برای ایالات متحده‌ی آمریکا به وجود خواهد آمد که هیچ منبع مالی یا نظامی‌ای نمی‌تواند به سرعت یا سادگی آن را حل کند.

ناپایدار کردن مکزیک تاکتیک مهم روسیه برای ایجاد مشکلات عظیم برای آمریکا

تاکتیک‌های روسیه در آمریکای لاتین ارزان و موثر است

مطمئن باشید تصادفی نیست که روس‌ها از «هم اکنون» در حال برنامه‌ریزی برای ایجاد مشکلات عظیم غیرقابل حل برای آمریکا هستند، همان‌طور که در شرح سه تاکتیک مهم روسیه در آمریکای لاتین دیدیم و بررسی کردیم. درک بهره‌وری اقتصادی یا تحلیل سود و زیان گزینه‌های روسیه در آمریکای لاتین، نیازی به نبوغ ندارد:

تهدید دسترسی دریایی ایالات متحده‌ی آمریکا (تاکتیک اول روسیه)، به دیپلماسی و چند بمب‌افکن و هواپیمای شکاری احتیاج دارد. تسهیل و تشویق تجارت مواد مخدر به آمریکا (تاکتیک دوم روسیه)، چند محموله اسلحه‌ و مقداری زیرکی لازم دارد. ناپایدار کردن کشوری با شرایط مکزیک امروز (تاکتیک سوم روسیه)، نیز نیازمند مقداری خلاقیت است. روسیه می‌تواند با صرف هزینه‌ی اندک روی تک‌تک این تاکتیک‌ها مانور دهد. اما مقابله با اثرات آن‌ها هزینه‌ی غیرقابل اندازه‌گیری‌ای برای ایالات متحده‌ی آمریکا دربرخواهد داشت. روسیه، استراتژی آمریکا مبنی بر محدودسازی مرزهایش (containment) را به شیوه‌ای موثر و معکوس پاسخ می‌دهد.

در قسمت بعدی نگاه استراتژیک نگاهی گذرا خواهیم انداخت به وضعیت فعلی آمریکای لاتین و حضور روسیه در آن.


مطالعه‌ی دقیق نوشته‌های قبل به درک بهتر این نوشته کمک می‌کند:

  1. روسیه به مثابه یک قلب تپنده
  2. آمریکا: تلاشی مستمر برای حفظ کنترل قاره‌ای
  3. چگونه روسیه می‌تواند هژمونی آمریکا را هدف قرار دهد؟
  4. مثلث قدرت هوایی چیست و چرا آمریکا از تشکیل آن می‌ترسد؟ (شرح تاکتیک اول روسیه در آمریکای لاتین)
  5. مواد مخدر، اسلحه‌ای ارزان و موثر در خدمت روسیه

با من بمانید تا در مجموعه‌ی «نگاه استراتژیک» دینامیسم حاکم بر دنیای امروز را بهتر بشناسیم.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

نگاه استراتژیک: روسیه پاشنه‌ی آشیل آمریکا را نشانه می‌گیرد

این نوشته، سومین مطلب از سری پست‌هایی است که تحت عنوان «نگاه استراتژیک» نگاشته می‌شود. در «نگاه استراتژیک» سعی می‌کنم کوتاه بنویسم تا مطالب راحت‌تر خوانده شوند، همین‌طور در این نوشته‌ها از بیان نظرات شخصی‌ام پرهیز می‌کنم و نقل قول می‌کنم از مطالب تهیه‌ شده توسط تحلیل‌گران حرفه‌ای و بی‌طرف. بنابراین این نوشته‌ها قبل از این‌که نظرات من باشند، نتیجه‌ی تحلیل حرفه‌ای‌ترین موسسات دنیا هستند و در میان انبوه اطلاعات و تفسیرهای «غیردقیق» یا «غیرمستند» یا «تحریف شده» یا «ایدئولوژیک»، خواندن آن‌ها می‌تواند بسیار روشن‌گر باشد.

اولین سری مجموعه‌ی نگاه استراتژیک با استفاده از مقاله‌ها و تحلیل‌های «استراتفور» که گاه و بی‌گاه به دستم می‌رسد نوشته شده است. اصل مقاله‌ها اغلب طولانی هستند، بنابراین آن‌ها را به قسمت‌های کوتاه‌تر تفکیک می‌کنم و سعی می‌کنم هر کدام استقلال معنایی خود را حفظ کند.

خلاصه‌ی قسمت‌های قبل

در قسمت‌ اول نگاه استراتژیک با عنوان «روسیه به مثابه یک قلب تپنده» دیدیم که کشور روسیه به لحاظ تاریخی برای حفظ امنیت خود مانند قلبی تپنده رفتار می‌کند: در دوران قدرت باز می‌شود و کشورها و منطقه‌های مجاورش را می‌بلعد و در دوران ضعف، این مناطق را از دست می‌دهد. در ادامه و در قسمت دوم تحت عنوان «آمریکا: تلاشی مستمر برای حفظ کنترل قاره‌ای» اختلاف منافع آمریکا و روسیه را توضیح دادیم و دیدیم که آمریکا به دلیل این‌که تنها کشوری در جهان است که به طور موثری یک قاره‌ی کامل را کنترل می‌کند، مایل به حفظ این برتری خود از طریق جلوگیری از ظهور قدرت‌ بزرگی در اوراسیا است. به همین دلیل با تشکیل ائتلاف‌های مختلف در سراسر مرزهای روسیه، مانع از گسترش روسیه می‌شود. از این دیدگاه دیدیم که استراتژی امنیتی روسیه (ایجاد لایه‌های امنیتی و حایل پیرامون خود) کاملا در تضاد با استراتژی آمریکا در اوراسیا است.

در ادامه نگاهی می‌اندازیم به پاشنه‌ی آشیل آمریکا و روش‌هایی که روسیه برای فشار آوردن به آن در پیش خواهد گرفت (گرفته است).

چگونه روسیه می‌تواند هژمونی آمریکا را هدف قرار دهد؟

همه‌ی جبهه‌های رویارویی قدرت‌های بزرگ در اوراسیا (Eurasia) نیست. تا امروز، اعمال قدرت آمریکا در مرزهای روسیه،‌ این کشور را در وضعیت تدافعی قرار داده است. این وضعیت برای روسیه خطرناک است، چرا که دیر یا زود یا درگیر ناآرامی‌های داخلی می‌شود (گفتیم که روسیه دارای اقلیت‌های بسیار ناهمگون است) یا این‌که تنش‌ها به درگیری زمینی منجر خواهد شد (نمونه‌‌ی کوچکش را در گرجستان دیدیم). روسیه باید تلاش کند، قدرت ایالات متحده‌ی آمریکا را تا حد امکان پخش کند، به خصوص در رویداد‌هایی که از مرزهای روسیه دور باشند. اما روسیه در کدام نقطه‌ی جهان می‌تواند از نقطه‌‌ی ضعف آمریکا بهره جوید؟

به خاطر وضعیت جغرافیایی ایالات متحده، این کشور برتری خود را از طریق ایجاد ائتلاف‌هایی مبتنی بر منافع مشترک و دور از مرزهای خود به دست می‌آورد. همگنی نسبی و هماهنگی داخلی (internal U.S. harmony) در این کشور به حدی است که چندان نیازی به داشتن سیستم‌های جاسوسی یا امنیتی خیره کننده برای حفظ امنیت داخلی خود ندارد. برخلاف روسیه، آمریکا تعداد زیادی جمعیت نافرمان، خشمگین، فتح شده و ناهمگون که احتیاج به «سر جای خود نشانده شدن» داشته باشند ندارد. اما درست برعکس، روسیه برای حفظ ثبات داخلی کشورش، به بازوی امنیتی و جاسوسی نیرومند احتیاج دارد. دستگاه‌های جاسوسی روسیه در کوران «کنترل اقلیت‌های روسیه» چنان مهارت و تجربه‌ای به دست آورده‌اند که به جرات می‌توان گفت یکی از نقاط قدرت این کشور، بازوی جاسوسی نیرومند آن است.

اما هیچ‌ منقطه‌ای در جهان به اندازه‌ی «آمریکای لاتین» قدرت دستگاه‌های جاسوسی روسیه و ضعف نسبتی دستگاه‌های جاسوسی آمریکا را نشان نمی‌دهد.

به صورت سنتی ایالات متحده از ناحیه‌ی «حیاط خلوت»‌ (backyard) خود چندان احساس خطر نمی‌کند. آمریکای لاتین یک قاره‌ی توخالی است، از این لحاظ که فقط حاشیه‌های آن توسعه‌ی شهری یافته است. به خاطر همین موضوع‌ (نداشتن حمایت زمینی گسترده‌ی داخلی) هرگز نمی‌تواند به یک قدرت همبسته‌ی بزرگ (single hegemonic power) تبدیل شود. آمریکای مرکزی و نواحی جنوبی مکزیک نیز به شدت از لحاظ جغرافیایی شکسته و خرد هستند. مکزیک شمالی (مانند کانادا) به شدت از لحاظ اقتصادی به ایالات متحده وابسته است و بنابراین هرگز تقابل جدی با ایالات متحده‌ی آمریکا را در دستور کار خود قرار نخواهد داد.

با توجه به موارد ذکر شده، طبیعی است که ایالات متحده‌ی آمریکا «چندان» نگران باقی‌مانده‌ی نیمکره‌ی غربی (آمریکای مرکزی و لاتین) نباشد. اما وقتی یک قدرت خارجی بخواهد از این منطقه «بازدید» کند، داستان بسیار فرق می‌کند.

نقطه‌ی ضعف ایالات متحده در کجاست؟

از زمان «دکترین مونرو» (Monroe Doctrine) تاکنون، استراتژی آمریکا در قبال آمریکای لاتین بسیار ساده بوده است. در این منطقه، ایالات متحده از ناحیه‌ی هیچ قدرت محلی‌ای احساس خطر نمی‌کند، اما «به شدت» از ناحیه‌ی اتحاد یک قدرت‌ نیم‌کره‌ی شرقی (Eastern Hemispheric power) با قدرت‌های محلی در آمریکای لاتین احساس خطر می‌کند. کشورهای آمریکا لاتین، به خودی خود نمی‌توانند چندان آسیبی به منافع آمریکا برسانند، اما می‌توانند مانند یک اهرم عظیم توسط قدرت‌های نیم‌کره‌ی شرقی بر علیه قدرت آمریکا مورد استفاده قرار گیرند. این نکته، قانون مطلق حاکم بر نگاه ایالات متحده به آمریکای لاتین است.

با توجه به آن‌چه گفتیم، نتیجه‌گیری این‌که روسیه اصلی‌ترین تلاش‌هایش را در «کجای جهان» متمرکز خواهد کرد چندان دشوار نیست. کافی است نگاهی به تاریخ جنگ سرد بیاندازیم؛ تلاش‌های آینده‌ی روسیه نیز چندان متفاوت نخواهد بود. روسیه با در پیش گرفتن سه تاکتیک مهم در منطقه‌ی آمریکای لاتین، می‌تواند هژمونی آمریکا را به طور جدی به خطر بیاندازد.

در قسمت‌های بعدی «نگاه استراتژیک» این تاکتیک‌ها را تحلیل خواهیم کرد.

کشورهای آمریکای لاتین به تنهایی تهدیدی برای منافع آمریکا محسوب نمی‌شوند، اما حضور عامل سوم داستان را عوض می‌کند.

با من بمانید تا در مجموعه‌ی «نگاه استراتژیک» دینامیسم حاکم بر دنیای امروز را بهتر بشناسیم.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی