این نوشته، چهارمین مطلب از سری پستهایی است که تحت عنوان «نگاه استراتژیک» نگاشته میشود. در «نگاه استراتژیک» سعی میکنم کوتاه بنویسم تا مطالب راحتتر خوانده شوند، همینطور در این نوشتهها از بیان نظرات شخصیام پرهیز میکنم و نقل قول میکنم از مطالب تهیه شده توسط تحلیلگران حرفهای و بیطرف. بنابراین این نوشتهها قبل از اینکه نظرات من باشند، نتیجهی تحلیل حرفهایترین موسسات دنیا هستند و در میان انبوه اطلاعات و تفسیرهای «غیردقیق» یا «غیرمستند» یا «تحریف شده» یا «ایدئولوژیک»، خواندن آنها میتواند بسیار روشنگر باشد.
اولین سری مجموعهی نگاه استراتژیک با استفاده از مقالهها و تحلیلهای «استراتفور» که گاه و بیگاه به دستم میرسد نوشته شده است. اصل مقالهها اغلب طولانی هستند، بنابراین آنها را به قسمتهای کوتاهتر تفکیک میکنم و سعی میکنم هر کدام استقلال معنایی خود را حفظ کند.
خلاصهی قسمتهای قبل
در قسمتهای قبل دیدیم که ریشهی تضاد منافع آمریکا و روسیه به اختلاف اساسی میان استراتژیهای این دو کشور باز میگردد. آمریکا متمایل به حفظ برتری «کنترل قارهای» است و به این منظور با استراتژی گسترشطلبانهی روسیه که تلاش دارد با بلعیدن کشورهای همسایهی خود یک لایهی حایل دفاعی پیرامون خود به وجود آورد مقابله میکند. همینطور دیدیم که کشورهای آمریکای لاتین به تنهایی نمیتوانند تهدیدی برای آمریکا محسوب شوند، اما در صورت حضور یک قدرت از نیمکرهی شرقی میتوانند به اهرم فشار خطرناکی بر ضد منافع آمریکا تبدیل شوند. به این ترتیب روسیه برای خنثی کردن قدرت فرامرزی آمریکا تلاش میکند بحرانهایی دور از مرزهای خود برای آمریکا به وجود آورد و با توجه به سیستم جاسوسی قدرتمند خود، بخش قابل توجهی از تلاشهایش را در منطقهی آمریکایی لاتین متمرکز کرده است و خواهد کرد.
مثلث قدرت هوایی چیست و چرا آمریکا از تشکیل آن میترسد؟
شاید کهنسالترین و دائمیترین دغدغهی سیاستگذاران آمریکایی موضوع «محدودیت دسترسی دریایی» (Naval Interdiction) بوده است. از لحاظ تاریخی پس از اینکه ایالات متحدهی آمریکا کنترل زمینی نواحی آمریکای شمالی را به دست آورد، مهمترین تلاشش را بر کنترل همهی شاهراههای دریاییای که به آمریکایی شمالی منتهی میشوند متمرکز کرد. کلیدیترین سیاست در این استراتژی، خنثی کردن «کوبا» بود. داشتن بزرگترین یا قدرتمندترین حضور دوربرد دریایی معنای بسیار اندکی دارد، اگر کوبا همزمان یک کشور متخاصم باشد و به پایگاه یکی از قدرتهای نیمکرهی شرقی هم تبدیل شده باشد.
نواحی ساحلی ایالات متحدهی آمریکا در خلیج مکزیک، نه تنها قلب صنعت انرژی این کشور هستند، بلکه به آمریکا اجازه میدهد که به عنوان یک عامل سیاسی و اقتصادی منسجم (unified polity and economy) عمل کند. حوزهی آبریز رودهای اوهایو، میسوری و میسیسیپی به نیواورلئان و خلیج مکزیک منتهی میشود. قدرت اقتصادی این حوزهها وابسته به دسترسی آنها به کشتیرانی اقیانوسی (oceanic shipping) است. یک قدرت متخاصم مستقر در کوبا به سادگی میتواند «تنگهی فلوریدا» (Straits of Florida) و کانال یاکاتان (Yucatan Channel) را ببندد، و خلیج مکزیک را به یک دریاچهی بزرگ تبدیل کند.
با در نظر گرفتن واهمهی ایالات متحدهی آمریکا از «محدودیت دسترسی دریایی»، شوروی سابق متوجه یک گنج استراتژیک دیگر در منطقه شده بود که بیتردید از دید روسیه نیز غافل نخواهد ماند: «کانال پاناما».
هم به دلایل اقتصادی و هم به دلایل نظامی، برای آمریکاییان به شدت سهلتر است که محبور به دور زدن قارهی آمریکای جنوبی نباشند، به خصوص اینکه قدرت اقتصادی و نظامی آمریکا بر پایهی «دسترسی و قدرت دریایی» (maritime power and access) بنا شده است.
روسیه در جستجوی ایجاد مثلث قدرت هوایی
در دوران جنگ سرد، روسها روابط دوستانهای با نیکاراگوئه برقرار کرده بودند. آنها برای تحولات سیاسی متمایل به منافع خود در جزیرهی گرانادا واقع در دریای کارائیب نیز برنامهریزی کرده بودند. مانند کوبا، این دو منطقه به تنهایی دارای اهمیت استراتژیک چندانی نیستند. اما آنها (کوبا، گرانادا، نیکاراگوئه) را با هم در نظر بگیرید و به هر کدام یک پایگاه هوایی شوروی اضافه کنید و به مثلث قدرت هوایی شوروی/روسیه (triangle of Soviet airpower) میرسید که میتواند دسترسی به کانال پاناما را به مخاطره بیاندازد و همینطور دسترسی خلیج مکزیک به اقیانوس اطلس را تهدید کند.
این مثلث در تاریخ جنگ سرد هرگز به مرحلهی تشکیل و تثبیت نرسید و روسیهی امروز هم میداند ایجاد آن شاید هرگز عملی نباشد. اما مطمئنا حرکت یا برنامهریزی برای ایجاد آن را به عنوان تاکتیک موثری برای پخش کردن قدرت آمریکا و ضعیفتر ساختن تمرکز قدرت این کشور در منطقهی اوراسیا و به خصوص مرزهای روسیه، در دستور کار قرار خواهد داد. تلاش روسیه برای برقراری ارتباطات صمیمانه با ونزوئلا یا کوبا و خبرهایی مانند «فرود بمبافکنهای راهبردی روسیه در ونزوئلا» که ممکن است در نگاه اول چندان معنیدار به نظر نرسند را باید در راستای همین تاکتیک روسیه تحلیل کرد.
در ادامهی بحثهای نگاه استراتژیک، دو تاکتیک مهم دیگر روسیه در منطقهی آمریکا لاتین به منظور پخش/تضعیف قدرت دوربرد آمریکا در پیرامون مرزهای روسیه را بررسی خواهیم کرد. پس از آن نگاهی خواهیم انداخت به گرایشهای امروز منطقهی آمریکای لاتین در قبال روسیه.

مطالعهی دقیق نوشتههای قبلی به درک بهتر این نوشته کمک میکند:
- روسیه به مثابه یک قلب تپنده
- آمریکا: تلاشی مستمر برای حفظ کنترل قارهای
- چگونه روسیه میتواند هژمونی آمریکا را هدف قرار دهد؟
با من بمانید تا در مجموعهی «نگاه استراتژیک» دینامیسم حاکم بر دنیای امروز را بهتر بشناسیم.
مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی
خوب و آموزنده، کلی سپاس.
لایکلایک
عالی بود بامدادجان, عالی
لایکلایک
اصلا اطلاعاتی درباره این منطقه نداشتم ممنون
لایکلایک
این مجموعه ای که دارید مینویسید خیلی جالب هستند و همزمان ساده و به دور از اصطلاحات قلمبه سلمبه، سپاس.
موضوعی که هست اینه که حتا زمان شوروی که به مراتب هم از نظر اقتصادی، هم از نظر عقیدتی، و هم از نظر نظامی و هم از نظر محبوبیت جهانی به مراتب موقعیت بهتری داشت تا روسیه فعلی، اینجور کارها، فقط یک چانه زنی بودند تا یک اقدام عملی، چانه زنی ( همون جنگ سرد).
شاید آلمان هیتلری آخرین ابرقدرتی بود که از قدرت فیزیکی، علیه قدرتهای دیگه استفاده عملی کرد و بعد از اون مرحوم، و با تجربه جنگ مخرب جهانی، ابرقدرتها از این همه سرمایه گذاری، در میز مذاکره و چانه زنی استفاده بیشتری میکنند تا در عرصه عمل.
لایکلایک
این سریهای نگاه استراتژیکت جالبه …
لایکلایک
@ بابک:
خوشحالم که مورد توجه شما واقع شده.
نکتهای که گفتید درست هست. شاید اگر از اصطلاح قدرت چانهزنی که بیشتر دیپلماسی رو توی ذهن تداعی میکنه از همون اصطلاح تلاش باری پخش کردن قدرت آمریکا استفاده کنیم بیشتر دقیق باشه.
روسیه (یا شوروی) شاید قدرت فیزیکی مستقیم برخورد با آمریکا رو نداشته باشن، اما با اتخاذ تاکتیکهایی نظیر آنچه عرض شد، قدرت دوربرد آمریکا رو غیرمترکز و در نتیجه کمتر آسیبرسان میکنند.
لایکلایک
@هزاران نقطه:
ژبا راهنماییهای دوست خوبی مثل تو البته.
@پویا شوقی:
ممون رفیق.
@صندوقک:
🙂 انگیزهی خودم هم موقع نوشتن این نوشتهها یاد گرفته. بهم کمک میکنه بهتر مطلب گردآوری کنم و یاد بگیرم.
@شهریار:
دوست خوب، مرسی که کامنت گذاشتی. مدتها بود خبری ازت نبود :))
لایکلایک