خاتمی، سیاستمداری برای تمامی فصول

آقای خاتمی از معدود سیاست‌مدارهایی است که حرکت‌هایش را خیلی سخت می‌توانم نقد کنم. مخالفان (و نه لزوما منتقدان) عمده او به دو گروه بزرگ تقسیم می‌شوند: آن‌ها که کوچکترین منش لیبرالی را در حکومت نمی‌پسندند و آن‌ها که خواهان تغییر رژیم در ایران هستند. اما، آقای خاتمی بارها نشان داده است که انگار چند گام جلوتر از منتقدانش را می‌بیند و به قول معروف افق دید سیاسی‌اش وسیع‌تر از آن‌هاست. طبعا قصد من این نیست که نقد کردن از وی را نقد کنم، آن باشد به جای خود. فعلن اجازه دهید نکته‌های قوی منش  سیاسی او را شناسایی و تشویق کنیم. زنده باد.

متن زیر توضیح آقای خاتمی در رابطه به علت رای دادنش در انتخابات اخیر مجلس است که در سایت رسمی ایشان منتشر شده است. تاکیدها از من است.

 به نام خدا

در فضای رسانه ای، از جمله پایگاه اطلاع رسانی کلمه و از سوی فعالان سیاسی و اجتماعی و دوستداران اصلاحات، بخصوص جوانان عزیز در داخل و خارج، حضور من در انتخابات مجلس با ابهام ها، پرسش ها، انتقادها و اعتراض ها مواجه شده است که از جمله اصحاب کلمه بخشی از آن را به من منعکس کرده اند. احترام به مردم و احساسات آنان ایجاب می کند که از همین طریق دوستانه و خودمانی مطالبی را بیان کنم.

سید محمد خاتمی

«با وجود سختی و پیچیدگی این مسأله انتظار ندارم که همگان از توضیحات من قانع شوند، بخصوص که محدودیت ما در اطلاع رسانی فضایی را از هر طرف ایجاد کرده که هم توقعاتی خارج از امکانات و مصلحت مطرح می شود و هم تبیین کامل آسان نیست.

وجود چنین ابهام ها و پرسش ها در فضای عمومی به ویژه از سوی کسانی که در این سال ها متحمل مشکلات و محدودیت های گوناگون و هزینه های سنگین شده اند امری طبیعی است. من نمی توانم از کنار این پرسش ها و تحلیل ها و احساسات پاک آسیب دیده بی تفاوت بگذرم و احترام خود را به ناقدان و حتی مخالفانم تکرار نکنم. با ذکر این نکته که بحث تفصیلی در این باب به مجال مناسب تر واگذار می شود چند نکته را یادآور می شوم.

عزیزان

اقدام من از منش و بینش سیاسی و فکری من و آن چه به آن باور دارم و پای بندم ریشه می گیرد. من از موضع اصلاحات و در جهت نگاه داشت روزنه های اصلاح طلبی که آن را مهم ترین و بلکه تنها راه سربلندی کشور و دست یابی به آرمان های اصیل انقلاب و تأمین حقوق مردم و مصالح ملت می دانم و نیز برای دفع مخاطرات و تهدیدهای درونی و بیرونی اقدام کرده ام. هدف ممکن و مطلوب، بازگرداندن امور به موقعیتی است که در آن مصلحت کشور و خواست های اساسی و تاریخی مردم اصل قرار گیرد.

من براساس راهبرد اصلاح طلبانه به آشتی ملی و بازگشت به آرمان های اصیل انقلاب و قانون اساسی و ایجاد فضای همدلی و مشارکت همگان دعوت کرده و می کنم و انتظار داشته و دارم که همه با اسیر نماندن در گذشته و با نگاه به آینده روند تازه ای را در کشور آغاز کنند. تأکید اصلاح طلبی بر روندها و اقدام های قانونی و غیر خشونت آمیز به این معنا نیست که اصلاح امور کشور بدون پرداخت هزینه میسر است. اما در هر اقدام سیاسی در نظر گرفتن مصالح و شرایطی که نیروهای فعال در داخل کشور با آن مواجه اند ضرورت دارد. در مورد انتخابات مشارکت فعال و معرفی نامزد طبعاً در گرو وجود شرایط مناسب است. مصالح بزرگ تر کشور و اصلاحات مقدم بر ملاحظات شخصی است و اقتضائات خاص خود را دارد. تعیین استراتژی عدم معرفی نامزد و ارائه لیست هیچگاه به معنی تحریم انتخابات نبود و می بایست این امر را در عمل اثبات کنیم تا با گرفتن هرگونه بهانه ای از بدخواهان روزنه ای برای امکان مفاهمه بیشتر با تکیه بر حقوق و مصلحت مردم و پیشرفت واقعی کشور باز شود.

امیدوارم درک مشترکی از شرایطی که در آن قرار گرفته ایم به وجود آید. تردیدی ندارم که احساسات و داوری ها در زمان مناسب می تواند به آنجا برسد که به جای هرگونه توجیهی، چه از سر افراط و چه از سر تفریط، درستی تصمیم هایی در جهت منافع و مصالح ملی و پیشبرد اصلاحات در درون نظام جمهوری اسلامی گرفته می شود اولویت پیدا کند و ان شاء الله گشایش در کارها فراهم آید.»

با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

من رای می‌دهم، چون خرم‌شهر را فراموش نکرده‌ام

khoramshahr-liberation

امروز، سومین روز ماه خرداد، سال‌روز آزادسازی خرم‌شهر است. روزی که مردم ایران علی‌رغم همه‌ی شرایط دشواری که در آن روزها بر ایران حاکم بود بار دیگر ثابت کردند که با چنگ و دندان از آزادی و استقلال خودشان دفاع می‌کنند. آزادی‌ و استقلالی که هرگز و در هیچ کجای جهان آسان به دست نیامده است و هرگز هم ارزان حفظ نمی‌شود.

آزادسازی خرم‌شهر اولین باری نبود که مردم ایران به خاطر پاس‌داشت ارزشمندترین دستاوردهایشان به پا ‌خواستند و بی‌شک آخرین بار هم نبوده است…

من خرم‌شهر را فراموش نکرده‌ام و درست به خاطر «همان» دلایل، به خاطر حمایت و پاس‌داشت از آزادی و استقلالی که هزاران ایرانی به خاطر آن تا آخرین قطره‌ی خون‌شان را فدا کرده‌اند در انتخابات بیست و دوم خرداد ماه امسال شرکت می‌کنم.

تاریخ را فراموش نکنیم و اجازه ندهیم آزادی، استقلال و جمهوریت کشورمان مصادره شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

امروز رای می‌دهم و فردا هم با هیچ‌کس قهر نمی‌کنم

امروز جمعه‌ 24 اسفند است و هنوز فرصت هست برای رای دادن، برای این‌که تلاشی هر چند محدود کنیم برای شکل دادن سرنوشت کشورمان. برای این‌که دست از خیال‌پردازی و توهم برداریم و امیدواری‌های بی‌پایه را دور بریزیم.

من رای می‌دهم نه به این امید واهی که فردا یا سال دیگر در ایران دموکراسی برقرار شود و ایران بهشت برین شود. من رای می‌دهم اما نه به این امید واهی که در انتخابات بعدی تورم و بی‌کاری و فقرفرهنگی و فقرمادی و فساد اداری و تمرکزقدرت و تعصب فردی و اجتماعی از بین برود.  من به این امیدهای واهی رای نمی‌دهم که فردا بخواهم از عملی نشدن آرزوهایم زانوی غم بغل کنم و روترش کنم و با خودم و آینده‌ام قهر کنم. نه! رای من قرار نیست معجزه کند. این برگه کاغذی که رویش چند تا اسم می‌نویسم «مهم» و «سرنوشت‌ساز» است، اما معجزه نمی‌کند.

من دنبال معجزه‌های یک شبه نیستم. من رای می‌دهم چون به «اصلاحات پایدار» اعتقاد دارم که جز با صبر و حوصله و آرامش و هوش‌یاری به دست نمی‌آیند. رای می‌دهم چون می‌دانم عمر من در قیاس با تاریخ خیلی کوتاه است و ساده‌انگاری است اگر انتظار داشته باشم ظرف چندسال ناچیز تحولات بزرگی در جامعه‌ام ببینم.  من رای می‌دهم چون «قلبم» به من می‌گوید سکوت و انفعال و دلسردی سیاسی من دقیقا همان چیزی است که «دشمنان آزادی و رفاه» من می‌خواهند. من با خودم دشمن نیستم و با سکوت و انفعال‌ام به دشمنان‌ام خدمت نخواهم نکرد.

من امروز رای می‌دهم و فردا یا چند ماه یا سال دیگر هم با هیچ‌کس قهر نخواهم کرد.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

فقط برای ثبت در تاریخ

این پست را می‌نویسم که این‌جا ثبت شود و بماند.  امروز روز انتخابات مجلس شورای اسلامی در ایران است و بسیاری از ما ایرانیان هنوز مصمم هستیم در صحنه انتخابات حاضر نشویم به قول معروف انتخابات را تحریم کنیم.این‌جا می‌نویسم که تاکید کرده باشم موافق حضور مردم در عرصه انتخابات هستم. می‌نویسم که اگر روزی روزگاری در آینده، اوضاع کشورمان از این که الان است بدتر شود، اگر روزی روزگاری خفقان و تباهی و سکوت و سرکوب بر گلوی مردمان طوری چنگ بیاندازد که این روزها  همچون رویایی بهشتی به نظرمان برسد، دست کم این‌جا حرف آخرم را زده باشم.

1. واقع‌بین باشیم و صبور
جامعه ایران را با فنلاند و نروژ مقایسه نکنید. باور کنید کسانی که این کار را می‌کنند دنبال دموکراسی در ایران نیستند و حسن نیت ندارند یا این‌که نادان‌اند. توزیع قدرت در جامعه یک‌شبه حاصل نمی‌شود، صبور باشید و بگذارید این سنگ‌سخت را آرام آرام صیقل دهیم.

2. نگذاریم اقتدارگرایان آسوده همه قدرت را در دست بگیرند و پله‌کان دموکراسی را خراب کنند
اقتدارگرایان در جستجوی متمرکز کردن قدرت در دست‌های خود هستند. عدم حضور ما در انتخابات بی‌تردید به پیروزی کامل اقتدارگرایان منجر خواهد شد. اگر اقلیت مخالفی (هر چند ضعیف) در مجلس نباشد،‌این خطر وجود دارد که اکثریت مطلق اقتدارگرا هر قانونی که دلش می‌خواهد تصویب کند و صدای کسی هم در نیاید و هیچ‌کس هم خبردار نشود. اجازه ندهید کسانی که مدت‌هاست محو «جمهوریت» را خواستار هستند آن‌را به شیوه قانونی و از طریق مجلس شورای اسلامی حذف کنند. آن‌وقت واقعا هیچ‌روش مسالمت‌آمیزی برای ترقی و رشد این کشور باقی نخواهد ماند.iz110033

3. شرکت نکردن ما کمکی به گسترش دموکراسی نمی‌کند
اگر در جستجوی تحریم انتخابات هستید که مثلا حاکمیت اقتدارگرا مشروعیت خود را از دست دهد سخت در اشتباهید. اولا که اصولا حاکمیت‌های اقتدارگرا در هیچ‌کجای جهان در جستجوی مشروعیت عام نیستند و مشروعیت‌خود را از قدرت مترکز خود و حمایت اقلیت هم‌فکرشان کسب می‌کنند. ثانیا تعداد قابل توجهی از مردم ایران به مشروعیت جمهوری اسلامی ایران اعتقاد دارند و این واقعیت را باید بپذیرید. اگر در انتخابات شرکت نکنید، دیگران به جای شما انتخاب می‌کنند. چه بهتر که در شکل دادن این انتخاب سهیم باشیم. راه دموکراسی از صندوق‌های رای می‌گذرد.

4. نگران امنیت ایران باشیم
ایران در وضعیت بسیار بحرانی از نظر بین‌المللی قرار دارد. به این فکر کنید که عدم حضور مردم در انتخابات و پیروزی گروه‌های تندرو می‌تواند باعث ادامه یا افزایش تنش‌های موجود در عرصه بین‌المللی شود. به این فکر کنید که این احتمال وجود دارد که به ایران حمله نظامی شود. به این فکر کنید که ممکن است ایران به خاک و خون کشیده شود، جنگ داخلی و خدا می‌داند فاجعه‌ای که کسی نمی‌تواند ابعاد یا عواقبش را پیش‌بینی کند. دست‌کم به خاطر محدود کردن تندروی گروه‌های اقتدارگرا هم که شده، در انتخابات شرکت کنیم.

election_invitation_card

شرایط خطرناک و بحرانی ایران

خسته‌ام و از خواندن وب‌لاگ‌ها و فضای نسبتا سردی که بر جامعه ایران حاکم است نیز تا حدی دل‌زده شده‌ام. البته احساس می‌کنم در این روزهای اخیر فضای عمومی طبقه متوسط نسبت به انتخابات اندکی مثبت‌تر شده، ولی اصولا وفاق و همبستگی لازم وجود ندارد. این خطرناک است، چرا که در سایه انفعال سیاسی گروه‌های نخبه و تحصیل‌کرده، گروه‌های اقتدارگرا که در ارگان‌های نظامی و شبه‌نظامی نیز نفوذ دارند منظم‌تر و سازمان‌یافته‌تر عمل می‌کنند. تجربه‌اش را البته در چند انتخابات مهم اخیر داشته‌ایم. مرده‌گی و وامانده‌گی نخبه‌گان فکری جامعه از یک‌سو و دلسردی و بی‌تفاوتی بدنه جامعه از سوی دیگر همراه با کاتالیزور فکری عناصر ضدمردمی که در واقع گرگانی در لباس بره هستند  و بر فراز همه این‌ها سایه شوم جنگ که امنیت من و شما و خانواده‌هایمان را هر لحظه تهدید می‌کند شرایط امروز ایران را از «بحرانی» به «خطرناک» ارتقا داده است.

نیازی به تاکید نیست. نگران آینده خودم و شما هستم.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

کسانی که در انتخابات شرکت نمی‌کنند، بعدها حق اعتراض و انتقاد ندارند

ما در شهرکی در تهران زندگی می‌کنیم که از بلوک‌های مختلف تشکیل شده است. هر کدام از این بلوک‌ها متشکل از 200 تا 400 خانه است و نگهداری و مدیریت آن هم توسط هیات مدیره‌ی انتخاب شده توسط ساکنین انجام می‌شود. طبیعتا برای انتخاب اعضای هیات مدیره و به خصوص رئیس‌هیات مدیره به صورت دوره‌ای «مجمع‌های عمومی» تشکیل می‌شود. روش کار هم به این صورت است که ساکنین برای انتخاب «هیات مدیره» یا تصمیمات مهم به «مجمع عمومی» دعوت می‌شوند. اگر مجمع عمومی اول به حدنصاب لازم نرسد مجمع دیگری تشکیل می‌شود تا این‌که در نهایت مجمع تشکیل، انتخابات انجام و اعضای هیات مدیره انتخاب شوند. ballot box-262x196بعد هیات مدیره انتخابی شروع به اداره بلوک می‌کند و به شیوه‌ی مورد نظرش و البته در چارچوب ضوابطی که از قبل مدون شده است فعالیت می‌کند. ممکن است هزینه شارژ ماهیانه‌ی خانه‌ها را افزایش دهد یا برای پارکینگ یا فضای سبز نگهبان یا باغبان استخدام کند و …

روزی شخصی که سال‌ها به عنوان رئیس هیات مدیره بلوک ما انتخاب شده بود تعریف کرد یکی از ساکنین که خانمی هم بود به دفتر هیات مدیره آمده بود و شروع کرده بود به بد و بیراه گفتن به اعضای هیات مدیره و به خصوص رئیس هیات مدیره. وی که رئیس هیات مدیره بود جلو رفته بود و از ایشان پرسیده بود که رئیس هیات مدیره بلوک چه کسی است. خانم پاسخ داده بود که نمی‌داند و در جلسات عمومی شرکت نمی‌کند ولی در عین حال از عمل‌کرد او شاکی است.

رئیس هیات مدیره هم به درستی به ایشان متذکر شده بود کسی که به خودش زحمت و همت شرکت در مجامع عمومی بلوک و مشارکت در انتخاب اعضای هیات مدیره را نمی‌دهد، چندان حقی برای انتقاد کردن از عمل‌کرد هیات مدیره‌ای که سایر ساکنین انتخاب کرده‌اند ندارد. کسی که حق خود مبنی بر انتخاب کردن به رسمیت نمی‌شناسد،‌ حق خود را برای انتقاد کردن نیز به نوعی زیر سئوال برده است. نه این‌که حق انتقاد از لحاظ قانونی از او گرفته شده باشد، بلکه این حق از نظر عرفی یا اخلاقی از او گرفته شده و در واقع خود فرد این حق را از خودش گرفته است.

بحث انتخابات در ایران هم بی‌شباهت به این موضوع نیست. چند سال پیش و در آستانه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری (قبل از آن‌هم شوراهای شهر) عده‌ای بودند که می‌گفتند «همه چیز مثل هم است»، «هر جناحی بیاید فرقی نمی‌کند»، «این‌ها همه بازی حاکمیت است»، «این انتخابات آزاد نیست چون عده‌ای رد صلاحیت شده‌اند»، «انتخابات سالم برگزار نمی‌شود و هرکه را خودشان بخواهند سرکار می‌آورند» و جمله‌هایی مشابه این‌ها. طبیعتا این افراد شرکت در انتخابات را بیهوده می‌دانستند و بسیاری از وابستگان فکری خود را نیز از شرکت در آن منصرف کردند.

اما ماه‌ها و سال‌ها بعد مدام شاهد شنیدن صدای اعتراض این افراد بودیم که چرا آقای رئیس‌جمهور چنین می‌کند و چنان می‌گوید. این چه لباسی است که می‌پوشد، فلان حرف را چرا زد. چرا این‌قدر عوام‌فریبی می‌کند، چرا این‌گونه است و چرا آن‌گونه. ناگهان نقل قول سخنان قصار رئیس‌جمهور با افزودن رگه‌هایی از طنز به مدروز حضرات تبدیل گردید، انگار از این طریق منتقدین سیاسی بزرگی می‌شدند و با گفتن این هجویات و جوک‌های بی‌مزه مسئولیت‌ سیاسی-اجتماعی‌شان را در برابر خود و مردمشان انجام می‌دادند. 4tibo01

کسی نبود به این خانم‌ها و آقایان منتقد بگوید اگر انتقادی دارید در فرصت انتخابی (هر چند محدودی) که داشتید منعکس می‌کردید. کسی که شیر و ببر و مورچه و مار و درخت و فیل برایش یکی است حق ندارد از مضرات شیر بگوید و در مدح گربه بسراید. کسی که فرقی میان آقای خاتمی و آقای احمدی‌نژاد (به عنوان مثال) قایل نیست و در انتخابات هم شرکت نکرده که دست کم مخالفت‌اش را با آقای احمدی‌نژاد اعلام کند، به چه حقی به خود اجازه می‌دهد از ایشان انتقاد کند؟

آیا وقت آن نرسیده است به جای جوک تعریف کردن و حرف‌های خاله‌زنکی سیاسی زدن کمی به آینده کشورمان جدی‌تر فکر کنیم؟ آیا وقت آن نرسیده است به جای ژست منتقد روشن‌فکر ولی در واقع غرغرو و منفعل را گرفتن آستین‌مان را بالا بزنیم و واقع‌گرایانه‌تر و منطقی‌تر به اوضاع ایران و منطقه‌ی خاورمیانه و بحرانی که گریبان‌گیر آن شده است نگاه کنیم؟

به «رسانه انتخابات» باور داشته باشیم. رای دادن از فحاشی کردن یا غرغر کردن سازنده‌تر است، هرچند هیجان‌اش کم است و آدم را زیاد خنک نمی‌کند، اما ماندگارتر است و پایدارتر. باور داشته باشیم که «رسانه همان پیام است». جامعه‌ای که در آن تلویزیون و رادیو وجود دارد با جامعه‌ای که در آن تلویزیون و رادیو وجود ندارد فرق می‌کند. به همین ترتیب جامعه‌ای که در آن رسانه انتخابات (حتی محدود، حتی کنترل شده) وجود دارد و برگزار می‌شود با جامعه‌ای که در آن «رسانه انتخابات» وجود ندارد فرق می‌کند. باور کنید. باور کنید…

election day II

به این خانم جسور و شجاع نگاه کنید. نه ژست قهرمانی به خودش گرفته و نه دنبال ثابت کردن چیزی است و نه در حال مضحکه و جوک تعریف کردن است. او دارد «حق خودش مبنی بر انتخاب کردن را به رسمیت می‌شناسد». مثل او باشیم.

عکسی با موضوع انتخابات که متاسفانه عکاسش را پیدا نکردم.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

نیم‌میلیارد بار فایرفاکس – نیم‌میلیارد دانه برنج

ترجمه از صفحه ویژه موزیلا به مناسبت نیم‌میلیارد بار دانلود فایرفاکس توسط کاربران و دعوت موزیلا به مشارکت در بازی «دانه برنج» برای کمک به مردمان گرسنه جهان.

فایرفاکس به 500,000,000 اُمین دانلود خود رسید. بدون شک این یک دست‌آورد مهم برای فایرفاکس است. تصور واقعی این عدد شاید کمی دشوار باشد:

  • 10000 بار بیشتر از تعداد تماشاگرانی که در کولوسیوم رم جا می‌شدند.
  • جرم 8500 هواپیمای بوینگ 747 به کیلوگرم.
  • با این مقدار دلار می‌توانید همراه با 15 نفر از دوستانتان به ایستگاه فضایی بین‌المللی سفر کنید…

شاید هم بتوانید 15 نفر از دوستان خود را به یک بازی دعوت کنید و به 25000 نفر غذا بدهید. با کمک شما ما می‌توانیم امروز یک رکورد دیگر در «برنج رایگان» بشکنیم: نیم‌میلیارد دانه برنج در یک روز. تصور کنید در حال بازی کردن با لغت‌ها به سیر کردن عده‌ای آدم گرسنه کمک کنید!


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

کار سخت حضور داشتن است، تحریم همیشه آسان بوده و هست

در رابطه با پست «نیک‌آهنگ» عزیز.

سابقه انتخابات در ایران نشان داده است که هر بار «مردم» و به ویژه طبقه متوسط تحصیل‌کرده انتخابات را تحریم کرده و یا نسبت به آن منفعلانه عمل کرده است، جناح «تندرو» و «اقتدارگرا» پیروز قطعی بوده است.

حتی اگر همه انتقادها مبنی بر آزاد نبودن واقعی انتخابات و تردیدهایی در مورد صحت شمارش آراء و غیره درست باشد، باز هم دست روی دست گذاشتن و عملا کشور را به دست «تندروی‌های اقتدارگرا» سپردن راه حل درستی به نظر نمی‌رسد (راه حل بهتری می‌شناسید؟)

iran-elections

همه چیز را باید نسبی دید و دموکراسی را هم باید در بستر اجتماعی و سیاسی واقعی جامعه ارزیابی کرد و نه تخیلات و آرزوها. معیار دموکراسی در ایران با معیار دموکراسی در فنلاند فرق می‌کند، همانگونه که زیرساخت‌های اجتماعی و بنیادهای سیاسی ایران با فنلاند فرق می‌کند.

در پاسخ به همه دوستانی که طرفدار دکترین‌های تحریم و خروج هستد، فقط یک جمله به ذهنم می‌رسد. هر کس باید از خودش بپرسد، آیا «ایران احمدی‌نژاد» مساوی با «ایران خاتمی» است؟ اگر واقعا فکر می‌کنید فرقی ندارد که هیچ. اما

اگر اعتقاد دارید با همه محدودیت‌های موجود درایت، وجهه و توان فکری نمایندگان مجلس یا رئیس‌جمهور بی‌اهمیت نیست، همت کنید و کار سخت را انجام دهید. کار سخت، «حضور داشتن» است و فرار و گوشه‌گیری همیشه ساده‌ترین گزینه بوده و خواهد بود.