معرفی کتاب: فلسطین

این نوشته‌ را عینا از وبلاگ «نهیب حادثه» باز نشر می‌کنم.

الان که این متن نوشته می‌شود احتمالاً چند کشته‌ی جدید به تل اجساد غزه در حال اضافه شدن است. سخت است در میانه‌ی چنین وضعی آدم قصد کند به جای خون به جوش آوردن و داد زدن، پشت میز بنشیند و باقی را به خواندن کتاب قصه دعوت کند. اما اگر الان وقتش نباشد هیچ زمان دیگری هم وقتش نیست. سال ۲۰۰۱ روزنامه‌نگار تک‌رو و عجیبی به نام «جو ساکو» (Joe Sacco) کتابی منتشرکرد به نام «فلسطین» که مجموعه‌ای بود از کمیک استریپهایی که از سفرش به اسراییل و مناطق اشغالی کشیده بود. کمیک‌ها در ابتدا در قالب مجلدهای کوچک چاپ و در نهایت در هیبت یک کتاب مستقل توزیع شدند. این کتاب از هر جهت بی‌نظیر است. به عنوان یک اثر ژورنالیستی به شدت جذاب، دقیق و هدفمند است. به عنوان یک اثر روایی فوق‌العاده گیراست (البته باید حدود بیست صفحه اولش را بخوانیم تا قلابش در ذهنمان گیر کند. فصل اول بسیار گیج‌کننده است). از حیث نوآوری‌های تکنیکی هم در بالاترین سطح ممکن در ژانر خودش است.

مهم‌ترین نکته‌ی این کتاب ساختار «فراروایی» (meta-narrative) است یعنی روایت خود نویسنده را هم شامل می‌شود و بخش عظیمی از محتوای داستانی که نتیجه‌ی گزارشهای پیاپی جناب ساکو است در قالبی عرضه شده که  نویسنده خود را در معرض قضاوت هم خواننده و هم خود قرار می‌دهد. ساکو با تمام تعصبات و پیش‌داوریهای یک خارجی وارد فلسطین می‌شود و در حین ضبط وقایع آرام آرام متوجه تغییر خود نسبت به باورهای پیشینش می‌شود. خبرنگار/نقاشی که در انتهای کتاب در حال ترک فلسطین است آدمی‌ست خرد شده و عصبی که توان هضم آنچه دیده را ندارد. آدمی که با واقعیت خودش بیشتر روبه‌رو شده تا واقعیت تاریخ؛ فهمیده تا چه حد فهمیدن سخت است و دیده تا چه میزان دیدن شجاعت می‌خواهد. کتاب فقط روایت رنج و دردسر مردم فلسطین نیست. حکایت روبه‌رو شدن با روزمرگی این رنج است. اینجا قصه‌ی کشته شدن یک کودک تبدیل می‌شود به داستان طولانی زندگی یک مادر که با خاطره از دست دادن فرزندش هر روز زندگی می‌کند. شکنجه شدن یک شهروند معمولی در میان زمان درد و زمان به‌یاد آوردن درد آنقدر کشیده می‌شود که رنج شکنجه ی چند روزه در یک سلول در مقایسه با سختی زیستن با خاطراتش مقیاسی میکروسکوپی پیدا می‌کند. شهروندانی را می‌بینیم که آنقدر در فشاری متفاوت با مردمان معمولی باقی دنیا زندگی کرده‌اند که معیار حساسیتشان نسبت به چیزها به کل به هم ریخته: مرد جوانی که از به یادآوردن خاطره کشته‌شدن افراد فامیل هیچ غصه‌ای بر صورتش نمی‌نشیند، اما ذکر یک جمله‌ای این که دو ماه است بیکار مانده و جلوی زن و بچه خجالت می‌کشد آنقدر بر او فشار می‌آورد که اشک بندنیامدنی از چشمش روانه می‌شود.

کتاب پر است از روایت رنج و بیچارگی، اما چیزی که آن را یگانه می‌کند لحن راوی در برخورد با موقعیت‌های تازه است. طنز عمیق کتاب که عمدتاً معطوف به خود نویسنده است (مثلاً جایی که از مهمان نوازی عجیب فلسطینی ها می‌نالد چون به هر خانه که می‌رود صد بار باید چای بنوشد حتی اگر شده به زور) به اثر طعم عجیبی داده که به همان چای تلخ و شیرینی که  بارها می‌نوشد بی‌شباهت نیست. این کتاب باید خوانده و خوانده شود. برای هر کس که بخواهد زندگی روزمره یک فلسطینی را ببیند یا هر کس که دوست دارد تجربه‌ای غریب از روایت واقعی یک مصیبت معاصر را در قالبی کاملاً متفاوت بخواند.

چون غالب خوانندگان فارسی زبان دسترسی به منبع مستقیم خرید این اثر را ندارند، بنده‌ی حقیر جرم نقض کپی‌رایت را می‌خرم و یک نسخه تمیز و غیرقانونی را اینجا می‌گذارم. اگر پل صراطی درکار بود خوانندگان لطف کنند و من را مخفیانه رد کنند تا نویسنده و ناشر یقه‌ام را نچسبند. Joe-Sacco—Palestine

توضیح: سایز فایل بزرگ است، لطفاً صبور باشید.

معرفی کتاب: شکست مفتضحانه

خواندن کتاب «شکست مفتضحانه» یا «ناکامی» (Fiasco) نوشته استانیسلاو لم را تمام کردم. نمی‌دانم کتاب به فارسی ترجمه شده یا نه*، من ترجمهٔ انگلیسی‌اش را با کیندل (Kindle) خواندم.

این اولین داستان بلندی بود که از لم می‌خواندم. البته فیلم سولاریس را دیده بودم و آشنایی من با لم به‌‌ همان سولاریس بر می‌گردد. خواندن متن اما به نویسنده نزدیک‌تر است و در واقع خواندن «ناکامی» و مقایسه آن با آثار علمی-تخیلی دیگری که خوانده بودم (از کلارک، آسیموف و برادبری و متفرقه‌هایی از دیگران) به من ثابت کرد که نگاه لم به داستان‌های علمی-تخیلی به آنچه من از این نوع داستان‌ها انتظار دارم نزدیک‌تر است و در واقع لم نویسندهٔ علمی-تخیلی مورد علاقه من است.

متن مملو از اصطلاحات علمی و توضیح دربارهٔ جزییات فنی‌ای است که کمتر در نوشته‌های علمی-تخیلی می‌توان پیدا کرد. به طوری که خواندن متن بدون استفاده مکرر از فرهنگ لغت برای من ناممکن بود. این اشاره زیاد به جزییات از یک طرف کیفیت و باورپذیربودن داستان را بالا می‌برد و از طرف دیگر مقصود اصلی نویسنده که پیچیده و عظیم نشان دادن دنیای اطراف در مقابل کوچکی و ناتوانی انسان است را بهتر نشان می‌دهد. شدت و کیفیت بحث‌ها و جزییات فنی‌ای که در داستان به کار برده شده به حدی است که درک همهٔ فرایندهایی که در داستان رخ می‌دهد برای من ناممکن بود و احتمالا هدف لم هم از آوردن این جزییات فنی و دقیق این بوده که‌‌ همان تاثیری که گفتم را در مخاطب بگذارد.

تم اصلی داستان تلاش برای ایجاد اولین برخورد نزدیک با موجودات هوشمند غیرزمینی است که از طریق سفری طولانی در کهکشان انجام می‌شود. به تدریج که داستان به پیش می‌رود فرستادگان زمین با ناشناخته‌های بیشتری از تمدن هدف مواجه می‌شوند که نویسنده از طریق بحث‌های مفصلی که در سفینه میان دانشمندان در می‌گیرد ابعاد روان‌شناختی و فلسفی آن را بیشتر باز می‌کند. هر چه داستان بیشتر جلو می‌رود ناتوانی فرستادگان زمین از درک خصوصیات و انگیزه‌های تمدن هدف بیشتر روشن می‌شود و عاقبت تماس با موجودات ناشناخته به مفتضحانه‌ترین شکست (Fiasco) ختم می‌شود.

در یکی از نقاط داستان، هنگامی که فضانوردان بعد از مواجه شدن با رفتارهای غیرقابل توضیح تمدن بیگانه از کامپیوتری که در سفینه حاضر بود راهنمایی می‌گیرند با حیرت متوجه می‌شوند که الگوریتم‌های کامپیو‌تر هم مانند خود آنان به شدت در «دایره تفکر بشری» محصور است. یکی از دانشمندان با تعجب می‌گوید (نقل به مضمون):

 

ما آمده بودیم تا به کمک کامپیوتر‌هایمان تمدن بیگانه را بشناسیم، اما چیزی که فهمیدیم این بود که ما به کامپیوتر‌هایمان چقدر شبیهیم.

 

لایهٔ دیگری از داستان برخورد فرهنگی بین فرستادگان زمینیان و ساکنان سیارهٔ کوینتا (Quinta) روایت برخوردهای فرهنگی تمدن‌های داخل زمین هم هست. مرحله مرحله در داستان هنگامی که تلاش‌های فضانوردان در برقراری تماس با کوینتایی‌ها شکست می‌خورد و سفینهٔ فضایی دست به اقدامات خشونت آمیز علیه ساکنان سیاره می‌زند داستان را به صورت استعاره‌ای از برخوردهای فرهنگی مشابه در زمین خودمان می‌دیدم. فرستادگان زمین تصورات خاص بشری خود را از ساکنان کوینتا انتظار داشتند و این پیش فرض‌های ریشه دار در فرهنگ و زبان و علم و شیوه تفکر و حتی تخیلات آن‌ها منجر به تفسیر رفتارهای کوینتانی‌ها به شیوهٔ بشری می‌شد. تفسیرهایی که بعضا برخوردهای قهرآمیز با آن‌ها را توجیه می‌کرد. آیا در تاریخ کهن و معاصر کرهٔ زمین شاهد چنین برخوردهای فرهنگی در سیارهٔ خودمان نبوده‌ایم که با نیت مثبت (برقراری تماس) شروع شده باشد و به سرعت به خشونت گراییده باشد؟

سیاره کوینتا همچنین وضعیتی شبیه دوران جنگ سرد و فلج شدن طرفین درگیر در یک رقابت تسلیحاتی غیرقابل خروج را تداعی می‌کند. کوینتا به دنبال رقابت‌های تسلیحاتی به یک ماشین نظامی تبدیل شده است که سرنوشت محتوم آن نابودی است. تمام تلاش‌های فرستادگان زمین برای برقراری تماس با کوینتا شکست می‌خورد چرا که حتی اگر از ناتوانی طرفین به درک متقابل بگذریم، وضعیت تعادل ناپایداری که در کوینتان میان رقبای درگیر ایجاد شده است به حدی شکننده است که هر طرفی که اولین تماس را با قدرت بر‌تر (سفینه زمینی) برقرار کند تعادل را به سود خود به هم خواهد زد. در نتیجه همه طرفین تلاش می‌کنند تا تماسی برقرار نشود. استعارهٔ زیبای خانه‌ای از جنس ورق‌های بازی (house of cards) که در داستان به کار رفته و طرح روی جلد (بالای همین پست) هم به آن اشاره می‌کند همین وضعیت تعادل ناپایدار و شکنندهٔ سیاره‌ای که اسیر رقابت‌های فلج کننده تسلیحاتی و نظامی شده است را نشان می‌دهد.

داستان ناکامی نوشته استانیسلاو لم یک داستان علمی-تخیلی چند وجهی، چند لایه، غنی و پیچیده است که خواندنش را به همه توصیه می‌کنم.

 

* با تشکر از آذین که توی کامنت ها اشاره کرد که کتاب به فارسی ترجمه شده است. به نام شکست در کوئینتا

.

با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

زمینی برای تمامی فصول

بعضی کتاب‌ها ارزش کاغذی که صرف چاپشان شده را ندارند؛ بعضی‌ کتاب‌ها را باید تورق کرد؛ بعضی کتاب‌ها را باید خواند، اما محدود به جغرافیا و زمانی هستند که چون بگذرد کتاب هم به بایگانی تاریخ سپرده می‌شود؛ بعضی کتاب‌ها را اما باید تا پایان عمر، در هر فصل و هر سال و هر جغرافیایی خواند و دوباره خواند، هر وقتی که دِل یا سَر طلب کند.

زمین انسان‌ها در زمره‌ی چنین کتاب‌هایی است.

زمین بیش از هر کتابی از ما به ما می‌آموزد، زیرا در برابر ما ایستادگی می‌کند. بشر هرگاه با مانع درگیر شود توان خود را می‌آزماید اما برای چیره شدن بر مانع به ابزاری نیاز دارد، رنده‌ای یا گاوآهنی می‌خواهد. بزرگر هنگام شخم، رازهای طبیعت را مو به مو بیرون می‌کشد و حقیقتی که به دست می‌آورد حقیقتی کلی است. هواپیما نیز که ابزار کار هوانوردان است انسان را با تمام مسائل کهن درگیر می‌کند.

من تصویر نخستین شب پروازم را بر فراز آرژانتین پیوسته پیش نظر دارم. شب تاریکی بود که فقط روشنایی‌های انگشت‌شمار و پراکنده‌ی دشت همچون ستارگان سوسو می‌زدند.

هر یک از آن‌ها در این دریای ظلمات بر معجزه‌ی جانی آگاه دلالت می‌کرد. در این کانون کتاب می‌خواندند، فکر می‌کردند و راز دل می‌گفتند. در آن دیگر چه بسا در پی کاوش کیهان بودند و خود را با محاسبات سحابی آندرومدا می‌فرسودند و در آن یکی عشق آشیان داشت. این آتش‌ها دورادور در پهنه‌ی دشت می‌درخشیدند و غذای خود را می‌خواستند تا محقرترینشان که از شاعر بود یا آموزگار یا درودگر.

اما در میان این اختران جاندار چه بسیار بودند پنجره‌های بسته و ستارگان خاموش و انسان‌های خواب مانده…

باید کوشید و به هم رسید. باید کوشید و با برخی از این آتش‌ها که دور از هم در دامن صحرا فروزانند پیوند پدید آورد.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز: درست 35 سال پیش ویکتور خارا برای آخرین بار خواند

  • باستان‌شناسان روسی پایتخت گمشده‌ی دولت یهود را کشف کردند
    پایتخت گمشده‌ی پادشاهی «خزر» (تمدنی باستانی، که در قرن‌های‌ هشتم تا دهم میلادی مذهب رسمی دولتش آیین یهود بود) واقع در شمال دریای خزر کشف شد.  صهیونیست‌ها معتقدند فلسطین سرزمین ملت یهود است،  به قول «آنتونی لوینشتاین» اما، حالا که سرزمین تاریخی «دولت یهود» کشف شده، شاید بهتر باشد  دست از سر فلسطینی‌ها بردارند و به خانه‌ی واقعی خود بروند (لطفا این عبارت را سمبولیک برداشت کنید نه لفظی)
    با تشکر از کمانگیر که این «اشتباه‌ِ دیگر من» را گوشزد کرد و باعث شد متن بالا را اصلاح کنم.
  • برای خاطر کتاب‌ها: کاش این‌ها را نخرید، نخوانید
    همانطور که یکی از بهترین کارهایی که یک وبلاگ‌نویس می‌تواند انجام دهد معرفی کتاب است، معرفی‌ کتاب‌هایی که بد ترجمه‌ یا تالیف شده‌اند و ارزش خواندن ندارند هم خیلی مفید است!
  • فشار اقتصادی به قصد انزوای کامل ایران « هزاران نقطه
    نوشته‌های سیاسی هزاران نقطه نیازی به معرفی ندارند. دانش و اطلاعات سیاسی بسیار دست اول و به‌روزی دارد و حرفه‌ای و کامل می‌نویسد. این هم یکی از نوشته‌های جامع و مستند او درباره‌ی برنامه‌‌ی سیستماتیک و حساب‌شده‌ای است که برای انزوای کامل ایران ریخته‌اند.
  • برای ویکتور خارا
    به یاد صدای ماندگار مردم شیلی که وحشیانه سرکوب شد. نویسنده‌ی وبلاگ «آقا اجازه» صفحه‌ی تاثیرگذاری به همین یاد درسته کرده و چند تا از ترانه‌های ویکتور خارا را هم از اسپانیولی به فارسی ترجمه کرده.

    برای خواندن نیست که می‌خوانم
    و نه برای صدایی خوب،
    می‌خوانم چون گیتار پر احساسم
    قلبی زمینی دارد
    و بال‌هایی چون کبوتری کوچک.
    و چون آب مقدس
    است،
    که دردها و شادی‌ها را تعمید می‌دهد…

پیشنهاد می‌کنم متن کامل این‌ ترجمه‌های زیبا را بخوانید.

اینجا آمریکای جنوبی است، حیاط خلوت ایالات متحده‌ی آمریکا. سازمان جاسوسی سیا، شرکت‌های بزرگ بین‌المللی و بانک‌های بزرگ از آن‌طرف دنیا در اینجا دولت مردمی سالوادور آلنده را سرنگون کرده و حکومت فاشیستی ژنرال پینوشه را سرکار آورده‌اند. اکنون زمان تصفیه حساب است. روز 15 سپتامبر 1973 است. ویکتور خارا را شکنجه کرده‌اند و او روی زمین افتاده است. دنده‌هایش و دستهایش را با تبر شکسته‌اند. رییس زندان استادیوم سرمست از پیروزی نزد ویکتور خارا می‌آید. چه اشتباهی! دیکتاتورها همواره احمق هستند: «دوست داری برای دوستانت گیتار بزنی و بخوانی؟» ویکتور جواب مثبت می‌دهد. رییس زندان دستور می‌دهد گیتارش را بیاورند. ویکتور خارا با دستهای شکسته و خونین گیتارش را در آغوش می‌گیرد و سرود اتحاد را می‌خواند. (متن از وبلاگ «آقا اجازه»)

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

تناقض‌های آزاردهندهٔ یازدهم سپتامبر: نامهٔ سرگشاده‌ به مطبوعات و کنگره آمریکا

در مورد واقعه 11 سپتامبر افسانه و اسطوره فراوان نوشته شده است. روایت رسمی مقامات دولتی آمریکا و آن‌چه از رسانه‌ها پخش شد دارای تناقضات آشکار است و از سوی دیگر نظریه‌ها و گمانه‌زنی‌های سست و کم‌اعتبار که ساده‌اندیشانه کل ماجرا را یک سناریو می‌دانند و به تئوری‌های توطئه مشهورند نیز معتبر نیست. اما در میان انبوه سردرگم کننده روایت‌های ریاکارانه مقامات رسمی یا تحقیقاتی که از لحاظ روش علمی سست و فاقد اعتبار هستند، موارد دقیق و معتبری نیز می‌توان یافت. از این نمونه‌ها آثار آقای دیود گریفین است و به خصوص کتاب اخیرش «تضادهای 11 سپتامبر: نامه سرگشاده‌ای به مطبوعات و کنگره» (اینترلینک، مارس 2008).نگاهی به این کتاب می‌اندازیم که از وب‌گاه تحقیقات جهانی ترجمه (و تلخیص‌)‌ کرده‌ام.

عاقبت کتابی در مورد واقعه 11 سپتامبر منتشر شد که به سیاست‌مداران و روزنامه‌نگاران اجازه می‌دهد بدون این‌که متهم به بیماری توهم توطئه شوند در مورد آن آزادانه بحث کنند. کتاب «تضادهای 11 سپتامبر…» هیچ تئوری‌ای ارائه نمی‌دهد. این کتاب فقط 25 تناقض شگفت‌انگیز را که در روایت عمومی این واقعه منحصر به فرد تاریخی وجود دارد به ما نشان می‌دهد.

9-11-CONTRADICTIONS_An-Open-Letter-to-Congress-and-the-Press-cover

تا امروز مهمترین و آزاردهنده‌ترین پرسش‌ها در مورد روزی که دنیا را عوض کرد روزنامه‌نگاران و سیاست‌مداران را سردرگم و گمراه کرده است. چون:

1. موارد فنی مربوط به فروریختن برج‌ها، ناتوانی ارتش در ره‌گیری هواپیماها و آسیب نسبتا جزئی‌ای که به ساختمان پنتاگون وارد شده برای این‌که در رسانه‌ها بحث یا بررسی شوند بش از حد تخصصی تشخیص داده شده.

اما کتاب گریفین احتیاجی به دانش تخصصی زیاد ندارد چون شیوه کار گریفین نشان دادن تناقض‌ها و شواهد موجود است. اگر آقای جونز بگوید «الف درست است» و آقای اسمیت بگوید «الف نادرست است» همه می‌توانیم تشخیص دهیم که هر دوی این گزاره‌ها همزمان نمی‌تونند درست باشند.

2. بیشتر کسانی که تردیدهایی در روایت رسمی داشته‌اند، تئوری‌های دیگری را ایجاد کرده‌اند که تحت عنوان «تئوری‌های توطئه» توسط مطبوعات و رسانه‌ها رد شده‌اند و ارزش اعتبار آن‌ها زیر سئوال است.

اما کتاب گریفین هیج تئوری جدیدی را برای پاسخ دادن به تناقض‌ها موجود معرفی نمی‌کند و فقط به تناقض‌های آشکاری که هرگز توسط رسانه‌ها یا کنگره مورد موشکافی قرار نگرفته اشاره می‌کند و از آن‌ها صادفانه می‌خواهد که با درک واقعیت نسبت به انجام تحقیقات بیشتر کوشش کنند.

3. با گذشت 6 سال از واقعه 11 سپتامبر روزنامه‌نگاران که معولا پرمشغله هستند به امور دیگر می‌پردازند و دنیا از این مساله به نوعی عبور کرده است.

اما باید توجه داشت پرونده این موضوع به هیچ عنوان بسته نشده و اثرات و عواقب آن نیز هنوز وجود دارند. سناریوی مقامات رسمی که توسط رسانه‌ها نیز کاملا پذیرفته شده برای افزایش بودجه نظامی، توجیه جنگ و محدود کردن آزادی‌ شهروندان به کار گرفته شده است (و می‌شود). واقعیت این است که اخیرا این «نسخه از داستان» در کمیته دفاع و امورخارجه ژاپن (ژانویه 2008) و همین‌طور توسط پارلمان اروپا در بروکسل (فوریه 2008) مورد تردید قرار گرفته و بررسی‌های بیشتر درخواست شده است. کمیته 11 سپتامبر نیز در 2 ژانویه 2008 در نیویورک‌تایمز در مقاله‌ای با عنوان «دیوار سنگی توسط سازمان سیا» اعتبار گزارش‌های قبلی کمیته را مورد تردید قرار می‌دهد.

نگاهی به تناقض‌های مطرح شده:

اما اجازه دهید نگاهی به این تناقض‌ها بیاندازیم. پروفسور گریفین در مورد نظریه و تضاد چنین می‌نویسد:

در فلسفه علم دو شرط اساسی وجود دارد که فرق میان یک «نظریه خوب» و یک «نظریه بد» را نشان می‌دهند:

  1. نظریه نباید با هیچ‌یک از واقعیت‌های شناخته شده موجود در تضاد باشد.
  2. نظریه نباید دارای تناقض‌های درونی باشد. اگر یک نظریه دارای تناقض‌های درونی باشد یک نظریه غیرقابل قبول است.

به عنوان مثال یکی از مواردی که به دلیل تناقض درونی‌ای که دارد غیرقابل قبول است:

هویت هواپیمایی که همزمان با حمله به پنتاگون، بر فراز کاخ سفید مشاهده شد نیز از تناقضات بسیار بحث برانگیز است. ارتش نظامی بودن این هواپیما را تکذیب کرد. این تکذیب در تضاد با گزارش CNN است که تصویر هواپیما را نشان داد و یک افسر سابق ارتش نیز تایید کرد که تصویر متعلق به یک هواپیمای E-4B متعلق به نیروی هوایی آمریکاست‌. [سئوال: اگر حملات 11 سپتامبر ناگهانی و غیرمنتظره بود هواپیمای فرمانده‌هی هوایی همزمان با این حملات بر فراز کاخ سفید چکار می‌کرد؟]

(توضیح: هواپیمای E-4B در «مرکز عملیات هوایی ملی» زیر نظر رئیس‌جمهور، وزیر دفاع و ستادمشترک ارتش آمریکا (Joint Chief of Staff) فعالیت می‌کند. در شرایط بحرانی ملی یا نابودی مراکز فرمانده‌هی زمینی، از طریق این هواپیما به عنوان یک مرکز فرماندهی فوق‌العاده مطمئن می‌توان دستورالعمل‌های اضطراری جنگی ارسال کرد یا هماهنگی با مقامات غیرنظامی را انجام داد.)

در کتاب قبلی خود «پرل هاربر جدید» آقای گریفین اشاره کرده بود: در روز 11 سپتامبر اجرای «روش‌های عملیاتی استاندارد» (Standard Operating Procedures) مربوط به ره‌گیری و شناسایی پروازها بدون هیچ توضیحی متوقف شد. با توجه به پیچیده‌گی و گسترده‌گی موضوع، شبکه دفاعی یادشده نمی‌توانست بدون هماهنگی با مقامات ارشد نظامی «کاملا خاموش» شود. بنابراین پرسیدن این سئوال (که کمیته بررسی 11 سپتامبر هرگز نپرسید) منطقی است که رئیس‌جمهور بوش، وزیر دفاع رونالد رامسفلد و ژنرال ریچارد مایرز (فرمانده ستاد مشترک ارتش آمریکا) صبح روز 11 سپتامبر چکار می‌کردند؟ در مورد وضعیت هر یک از این افراد «تناقض‌های غیرقابل توضیحی» در گزارش‌ها وجود دارد. این تضادها در مورد وضعیت معاون اول رئیس‌جمهور دیک چنی نیز وجود دارد. هیچ‌یک از این مقامات تاکنون مورد بازجویی قرار نگرفته‌اند و واضح است که برای رفع ابهامات در مورد تناقضاتی که پیرامون این افراد وجود دارد تحقیقات جدی و جامعی باید انجام شود.

homePage_4

بخش دوم:

در مورد زمان‌های گزارش شده ارتش نیز تضادهایی وجود دارد. یعنی زمانی که ارتش از رفتارهای غیرعادی پروازهای 11، 175، 77 و 93 ‌ آگاه می‌شود. در مورد هر پرواز گریفین تضادهای نکان‌دهنده‌ای را نشان می‌دهد که نیازمند انجام تحقیقات گسترده و دقیق است که چگونه چنین اشتباهات بزرگی رخ داده است. همین‌طور ارتباط میان این اشتباهات و مانور آموزشی‌ غیرمنتظره‌ای که همان‌روز توسط نیروی هوایی انجام شد نیز باید بررسی شود.

بخش سوم:

باز هم گریفین گزارش‌های اولیه مطبوعات را در مورد خصوصیات و روحیات هواپیماربایان ادعایی به دقت بررسی می‌کند و نشان می‌دهد این افراد شیوه‌های مرسوم فرهنگ غرب را در زمینه رفتار جنسی یا نوشیدنی‌های الکلی پذیرفته بودند و به طور قطع نمی‌توان آن‌ها را مسلمانان دوآتشه و متعصب خطاب کرد که آماده ملاقات با خالق خود هستند. همچنین تحقیقات در مورد گزارش مکالمات تلفن همراه و تلفن‌های داخل هواپیما تضادهای بیشتری را نشان می‌دهد.

بخش پایانی:

این قسمت به برج‌ها می‌پردازد که شامل اطلاعات تخصصی در مورد شیوه فروریختن‌ آن‌ها و شهادت شگفت‌انگیز تعداد زیادی از افراد آتش‌نشان که انفجارهای عظیمی را در زیرزمین گزارش دادند (به عنوان مثال).

این امید وجود دارد که روی‌کرد بی‌طرفانه دکتر گریفین در بررسی مجموعه گسترده‌ شواهد موجود مانند تبری این پرونده را بشکافد. هر یک از 25 مورد تناقض‌هایی که در کتاب ذکر شده به دقت مورد تحقیق و موشکافی قرار گرفته است و می‌تواند از پسِ پشتز نمایی که مقامات رسمی ارائه کرده‌اند و مانع از آگاهی مردم جهان از حقیقت شده، چهره واقعی و پنهان این اتفاق تاریخ‌ساز را نمایان کند.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی