دیشب با چند تا از دوستان بحث نسبتا مفصلی داشتیم دربارهی اوضاع سیاسی ایران و به سرعت معلوم شد که بیشتر اختلاف نظرهای به ظاهر اساسی ما، به نوع نگرش فلسفی ما به سیاست باز میگردد. به عبارت دیگر به فلسفهای که نسبت به تحلیل سیاسی داریم یا چگونه سیاست را تعریف میکنیم، چطور آنرا میبینیم یا میخواهیم ببینیم، چه ارزشها و نُرمهایی را در گفتمان سیاسی خود وارد میکنیم و غیره. ایندست موضوعات که سیاست نیستند، بلکه توصیفگر نگاه ما به سیاست هستند را به معنی کلی آن فلسفهی سیاسی میگویم که بیشتر هم منظورم فلسفهی سیاسی غیررسمی (فلسفههای شخصی تکتک ما) ست تا فلسفههای سیاسی رسمی مثل دستگاههای فلسفی-سیاسیای که در طول قرنها توسط کسانی مثل سقراط، افلاطون، ارسوط، لاک، روسو، پوپر و اشتراوس (و …) طراحی شده است.
اگر فلسفهی سیاسی رسمی موضوع مطالعهی فلاسفه، محققان یا علاقهمندان علوم سیاسی یا کارشناسان حرفهای امور سیاسی-اجتماعی است، فلسفهی سیاسی غیررسمی برای من و شمای غیرکارشناس اما نسبتا تاثیرگذار (به خاطر موقعیت اقتصادی، تحصیلی، شغلی و …) مهم است. در واقع فکر کردن دربارهی یک مجموعهی ساده از هدفها، نُرمها، تعریفها و رویکردها نسبت به موضوعات سیاسی-اجتماعی میتواند گفتگوهای دوستانه (شفاهی، فیسبوکی، کامنتی، گودری یا وبلاگی) ما را از بحثهای پامنقلی فراتر ببرد.
برای شروع یکی از مهمترین موضوعاتی را که بهتر است قبل از بحث کردن دربارهی اوضاع سیاسی ایران (یا منطقه یا جهان) مشخص کنیم این است که آیا میخواهیم اوضاع سیاسی ایران را توصیف کنیم (describe) یا برای آن نسخههای آرمانی یا شبهآرمانی بپیچیم (prescribe)؟ رویکرد اول سعی در شناخت واقعیتهای جامعه و بازیگرها و سیستمهای درگیر دارد و تلاش میکند بفهمد چرا بازیگران خاص، تصمیمهای خاص را میگیرند. روش دوم رویکرد تغییر دارد و بیشتر به این مینگرد که جامعه چگونه باید باشد و در بسیاری از موارد به اینکه جامعه چگونه هست کمتوجهی میکند.
بحث دیشب من با دوستانم تبدیل به یک بحث مفید شد. چرا که اول این سوال را مطرح کردیم که آیا در درجهی اول هدف ما شناختن وضعیت موجود (و بازیگرهای مهم آن شامل آدمها، سمتها، سازمانها، نهادها، قوانین، اشیاء و کیفیت و کمیت رابطهی میان آنها) است یا میخواهیم قبل از اینکه شناخت قابل قبولی از وضعیت موجود داشته باشیم بنشینیم و اکتفا کنیم به غُر زدن که چرا چنین نیست و چنان نیست؟
به این نتیجه رسیدیم که هدف ما غُر زدن نیست و به اندازهی کافی غُرغُرهای پامنقلی داشتهایم و شنیدهایم و خواندهایم و دیدهایم و هدف حتی در سطح همان محفل دوستانه تلاش برای شناخت واقعیت سیاسی ایران «آنگونه که هست» و «آنگونه که کار میکند» (در تعامل با داخل و خارج از خود) است. به محض اینکه این تصمیم را گرفتیم بسیاری از بحثهای حاشیهای و غرولندهای بیارزش از بحث حذف شد.
سعی میکنم در این باره بیشتر بنویسم. اهمیت بحثها و تحلیلهای غیررسمی (در خانهها و وبلاگهایمان) را به هیچوجه نباید نادیده بگیریم و این مهم در صورتی مفیدتر خواهد بود که مبتنی بر دستکم یک فلسفهی غیررسمی سیاسی باشد.
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینهی بامدادی» پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.