کدام‌ وبلاگ‌نویسان مشهور ایرانی با ارتش آمریکا همکاری می‌کنند؟

در پست قبلی‌ نوشتم که ارتش آمریکا به کمک سیستم نرم‌افزاری ویژه‌ای در فضای رسانه‌های اجتماعی فارسی (و چند زبان دیگر) حضور دارد و در آن دخالت می‌کند:

این تکنولوژی همین‌طور امکان فعالیت وبلاگی محرمانه در وبلاگ‌هایی که به زبان‌های خارجی (غیر انگلیسی) نوشته می‌شوند را فراهم می‌کند و به سنت‌کام اجازه می‌دهد که با تندروهای خشن و پروپاگاندای دشمن در خارج از آمریکا مقابله کند. بنا به گفته سخنگوی سنت‌کام، هیچ‌کدام از این دخالت‌ها به زبان انگلیسی نخواهد بود و شهروندان آمریکایی نیز مورد خطاب قرار نخواهند گرفت. زبان‌های مورد استفاده عبارتند از عربی، فارسی، اردو و پشتو.

این نرم‌افزار به پرسنل آمریکایی اجازه می‌دهد که در یک محل مشخص به تعداد بسیار زیادی از مکالمه‌ها پاسخ دهند. آن‌ها می‌توانند هر تعداد که لازم باشد پیام، پست وبلاگی، مطالب داخل چت‌روم‌ها و اتاق‌های گفتگو و غیره منتشر کنند. مطابق قرارداد شخصیت‌های تقلبی باید افراد واقعی از نقاط مختلف جهان به نظر برسند.

از وقتی این مطلب را خواندم و نوشتم یک فکر از ذهنم بیرون نمی‌رود و آن این است که این افراد که از طرف ارتش آمریکا استخدام می‌شوند تا در فضای وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی افکار آمریکایی‌ (بخوانید از نوع پنتاگونی‌اش) را نشر دهند چه کسانی باید باشند؟

تصور من این است که این افراد ترجیحا باید با زبان جامعه هدف آشنا باشند و به خصوص فرهنگ و خصوصیت‌های نسل امروز ایرانی حاضر در فضای وب را بشناسند. در نتیجه به نظر می‌رسد بهترین کاندید برای چنین شغلی یک ایرانی باشد که در ایران هم بزرگ شده. اما بخش قابل توجهی از ایرانی‌های مقیم آمریکا که در ایران هم بزرگ شده باشند به خاطر ادامه تحصیل به این کشور رفته‌اند و با توجه به این‌که ادامه تحصیل معمولا امکان درگیر شدن در جامعه از طریق کار را به افراد می‌دهد کمتر احتمال می‌دهم ایرانیان جوانی که به قصد ادامه تحصیل به آمریکا رفته‌اند جذب پنتاگون شده باشند. بیشترین احتمال آدم‌هایی هستند که به دلایل مشکلات امنیتی یا سیاسی از ایران رفته‌اند (به ناچار برای تضمین امنیت خود که در داخل نداشتند). درست است که این افراد در آمریکا امنیت جانی‌ دارند اما از نظر معیشتی در وضعیت بسیار نامناسبی قرار دارند (منظورم آن‌هایی‌ست که پشتوانه مالی شخصی یا خانوادگی بالایی هم ندارند). این آدم‌ها به خصوص به شدت از سیستم سیاسی در ایران سرخورده شده‌اند (هر چه باشد جلای وطن و از دست دادن زندگی‌‌شان در ایران را از چشم آن می‌بینند). طبیعی است که خیلی از این افراد با وجود اوضاع معیشتی بحرانی و همین‌ٰطور بحرانی که توسط حکومت ایران برایشان ایجاد شده حاضر نیستند به هیچ عنوان با نهادهای ضدایرانی و به خصوص جایی مثل پنتاگون همکاری کنند. اما می‌توانم تصور کنم که عده‌ای از این افراد از نظر فکری یا نظری ابایی از کار کردن بر ضد حکومت ایران نداشته باشند و چه بسا حاضر شوند با نهادهای وابسته به پنتاگون همکاری کنند.

تصور کنید فرد جوانی را که :

۱) از کانال‌های عادی (مثلا برای ادامه تحصیل) به آمریکا نرفته و فرضا مجبور به فرار مخفیانه از کشور شده باشد (به خاطر مشکلات سیاسی با حکومت در ایران).

۲) به همان دلیل که گفته شد امکان بازگشت به ایران را ندارد (یا گمان می‌کند که اگر بازگردد امنیت جانی ندارد)

۳) از نظر معیشتی در عسرت است و پایگاه اجتماعی مناسبی هم در آمریکا ندارد.

۴) جوان است و شناخت خوبی از فرهنگ و زبان جامعه معاصر ایرانی دارد و به خصوص با وب آشناست. احتمالا وبلاگی داشته و در شبکه‌های اجتماعی هم حضور فعال دارد و خلاصه اوضاع رسانه‌های جمعی روز دستش است.

۵) به شدت از حکومت در ایران متنفر است و حاضر است با هر نهادی که در راستای تضعیف یا تخریب آن حرکت کند همکاری کند. به خصوص اگر احساس کند این همکاری به هیچ عنوان افشا نخواهد شد و به تثبیت جایگاه اجتماعی‌اش در آمریکا هم کمک می‌کند.

این فرد شدیدا مستعد آن است که در صورت ارايه پیشنهاد از سوی پنتاگون برای همکاری در پروژه یاد شده، به آن پاسخ مثبت دهد.

آیا ما این افراد را می‌شناسیم؟ به احتمال زیاد آری. حدس من این است که به احتمال زیاد این افراد از شخصیت‌های شناخته شده در فضای مجازی وبلاگستان باید باشند. چرا؟ چون با عقل بیشتر جور در می‌آید که پنتاگون برای این کار که نیاز به سر و کله زدن با جماعت وب‌نشین جوان ایرانی را دارد سراغ آدم‌های وارد و اصطلاحا کار بلد در وب فارسی برود. توی قرارداد ذکر شده که «این افراد بدون خطر شناخته شدن توسط دشمن» با هویت‌های تقلبی متعدد فعالیت می‌کنند:

مطابق قراردادی که فی‌مابین سنت‌کام (Centcom) (ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا) و یک شرکت آمریکایی بسته شده هر شخصیت تقلبی در فضای مجازی باید تا حد قابل قبولی واقعی به نظر برسد (سابقه متقاعد کننده‌ای داشته باشد همراه با جزییات تکمیلی). به این ترتیب حدود ۵۰ فرد کنترل‌کننده از داخل آمریکا می‌توانند بدون خطر شناخته شدن توسط دشمن‌ با هویت‌های تقلبی متعدد فعالیت کنند.

چرا باید شناخته شدن این افراد توسط دشمن (فرضا ما ایرانی‌ها) خطرناک باشد؟ این‌که چند تا سرباز آمریکایی یک جایی توی آمریکا بنشینند و چند تا کامنت فارسی بگذارند چرا باید امنیت آن‌ها را مخاطره بیاندازد؟ این همه سرباز در ارتش آمریکا وجود دارد… دو دلیل آن می‌تواند این باشد که احتمالا این افراد (۱) از جامعه هدف هستند، فرضا ایرانی هستند و ثانیا (۲) آدم‌های نسبتا یا قطعا شناخته شده‌ای هستند و لو رفتن اسم‌شان می‌تواند برایشان گران تمام شود.

به هیچ عنوان قصد ندارم در ذهن خودم یا شما ترس بی‌خود ایجاد کنم. اما فکرش را بکنید که ده یا بیست نفر آدم مثل من و شما (جوان، ایرانی، اهل وب) هستند که «اسم‌هایشان برای ما آشناست» و چه بسا وبلاگ‌هایشان را هم می‌خوانیم و خوانده‌ایم. آن‌ها جایی در آمریکا نشسته‌اند و به صورت سیستماتیک بر ضد ما و مردم ما «فعالیت تحت وب» انجام می‌دهند.

ناخودآگاه کنجکاوم بدانم «این افراد کدام یک از این اسامی آشنا در فهرست اشتراک‌هایم هستند؟» یا به عبارت دیگر خیلی دوست دارم بدانم «کدام‌یک از وبلاگ‌نویسان مشهور ایران با ارتش آمریکا همکاری می‌کنند؟».


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

یکی از خانه‌های این شهر: وبلاگ ۹۱۳۳

در هر یک از پست‌های این مجموعه، یک «وبلاگ» از «وبلاگستان» معرفی و پیشنهاد می‌شود. عرصه‌ی معرفی وبلاگ مثل پرواز با گلایدر است: هم هیجان دارد و هم خطرناک است! پس این معرفی‌ها را با در نظر گرفتن این چهار نکته‌ انجام می‌دهم: یکم این‌که این معرفی‌ها لزوما به معنای تایید همه‌‌ی نظرات یا نوشته‌های نویسنده‌ی وبلاگ معرفی شده نیست و در واقع من معمولا نویسنده‌ی این وبلاگ‌ها را اصلا نمی‌شناسم. دوم این‌که صرفا وبلاگ‌هایی را معرفی می‌کنم که به نظرم «ارزش» خوانده شدن دارند. سوم این‌که (بدیهی) معرفی وبلاگ‌ها در این مجموعه به آن معنا نیست که وبلاگ‌هایی که این‌جا معرفی نمی‌شوند به نظرم ارزش خوانده شدن ندارند! چهارم این‌که اگر روزی روزگاری وبلاگ نویس «الف» و «ب» را معرفی کردم که خواسته یا ناخواسته دشمن خونی هم از آب درآمدند امیدوارم خودشان یا دیگران از من دل‌گیر نشوند که چرا هر دو را معرفی کرده‌ام!

وبلاگ ۹۱۳۳

تصدیق می‌کنم که نویسندهٔ وبلاگ ۹۱۳۳ عنوان عجیبی را برای وبلاگش انتخاب کرده. در واقع اگر بخواهم دقیق‌تر صحبت کنم باید بگویم که ایشان هیچ عنوانی را انتخاب نکرده و اسم وبلاگ و عموم نوشته‌هایش بدون عنوان (untitled) است. موضوعی که مسلما توی ذوق می‌زند و به مخاطب می‌گوید که به خودش زحمت ندهد و مطالب طولانی و بدون عنوان این وبلاگ را نخواند. این استدلال البته درست می‌بود اگر محتوای این وبلاگ «عالی» نبود.

بخواهم خلاصه کنم، وبلاگ ۹۱۳۳ یک وبلاگ درست و درمان آموزشی در زمینه اقتصاد است (یا دست کم با نگاهی با آرشیو مفصلش می‌توان گفت که اخیرا این طور شده است). وبلاگ است، چون لحن خودمانی و نسبتا غیررسمی دارد و مثل مطالب روزنامه یا مجله‌های تخصصی برای خواننده غیرآشنا با علم اقتصاد کسل کننده یا پیچیده نیست. یعنی نویسنده‌اش می‌داند وبلاگ با مجله یا صفحات ویکی‌پدیا باید یک فرقی داشته باشد. از طرف دیگر درست و درمان است چون مفاهیم پیچیده و متنوع اقتصادی را به زبان ساده بازگو می‌کند. نویسنده بدون شک یک دانشجو، یک معلم و یک نویسندهٔ خوب است، چرا که نشان داده که می‌تواند به راحتی موضوعات مختلف پیچیده را به زبان ساده بیان کند، مثال‌های نظری یا عملی متعدد بزند و در عین حال به دام قلم‌فرسایی یا مغلق‌گویی یا پیچیده‌نویسی هم نیفتد.

با توجه به آن‌چه گفتم وبلاگ ۹۱۳۳ یک وبلاگ اقتصادی منحصر به فرد است. از من می‌پرسید معطل نکنید و مشترک وبلاگ ۹۱۳۳ شوید. کافی است روی تصویر زیر کلیک کنید:

وبلاگ بدون عنوان یا ۹۱۳۳



با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

چه کسانی آرزوی کشته‌شدن خبرنگار ایرانی را کردند؟

به نظر شما کسی که این مطلب را نوشته و کسانی که آن را لایک زده‌اند (در صورتی که قصد شوخی بی‌جا و چرندی را نداشته‌اند) مجرم نیستند و نباید مورد پی گرد عرفی و اخلاقی قرار بگیرند؟

ننگ بر همه شان.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: حقوق بشر یا پیاده نظام آمریکا؟

  • تنها چیزی که می‌توانید در جهان تغییر دهید جای بالش زیر سرتان است » مانی ب
    این نوع ادبیات حماسی که دلاوری برخیزد و قدم در راه بگذارد و ما هم پشت سرش مانند گله‌ای گوسفند اشك‌ريزان خروش برآوریم و مناسبات را تغییر دهیم٬ برای شهروند امروز بخشی از ادبیات گذشته است. ذهنیتی که در این‌گونه ادبیات نهفته است ذهنیتی ارتجاعی است. تبلیغ و ترویج چنین ذهنیتی چیزی جز تحمیق و جلوگیری از دیدن واقعیت ملموس پیش روی‌مان نیست٬ و بدون دیدن واقعیت و فراهم ساختن ابزار مناسبی برای ایجاد تغییر در آن٬ و بدون درک از توانایی‌های واقعی آدم‌های امروز و پذیرش آن به عنوان یک اصل مسلم٬ نمی‌توان به تغییرات مناسبی رسید.
  • در باره منش روشنفکران: احمد شاملو: غولی که گاه ادای کوتوله ها را در می آورد » احمد سیف
    در این نوشتار می خواهم به اختصار از منش روشنفکران سخن بگویم و همین جا بگویم که بر خلاف مرحوم آل احمد که در هر چیز و همه چیز، حتی در منش روشنفکران، نشانی از توطئه می دید و «غرب زدگی»، من بر آن سرم که وارسیدن نقش روشنفکران بدون وارسیدن فرهنگ استبدادی حاکم موثر و مفید نیست.
  • اوباما و اورول: زبان امپراتوری و زبان جديد » دومنيکو لوزوردو
    تحلیل وقایع لیبی
  • لیبی و تبلیغات جنگ » آن مورلی ، ترجمهٔ حمید محوی
    تحلیل وقایع لیبی
  • جريان تکفيری، مهرۀ بازی کثيف امپرياليسم در ليبی! » عدالت
    و در رأس همه، و بهت‌انگيزترين آن‌ها، صحنه‌سازی ناتو با کمک دوحه و قطر بود که همانند صحنه‌‌پردازان هاليوود، چيزی را که شبيه «ميدان سبز» طرابلس به نظر می‌رسيد، طراحی کردند. ساختمان‌های «ميدان سبز» خيلی قديمی هستند، برخی از آن‌ها به امپراتوری روم برمی‌گردند- اما آن‌ها در دوحه نسخه بدل آن را ساختند. اگر در اينترنت نگاه کنيد مقايسه جالبی وجود دارد که «ميدان سبز» واقعی را در کنار «نسخه جعلی» آن قرار داده و اين خيلی شبيه اصل است، اما تفاوت‌های زيادی وجود دارند که جعلی بودن آن را نشان می‌دهند. از اينرو، اين يک کارزار عظيم شست‌و‌شوی مغزی و جنگ روانی است و تأثير خيره‌کننده‌ای داشته است.
  • لیبی، سیبی که رسیده تر به دامان استعمار افتاد » یونگه ولت، ترجمه رضا نافعی
    مروری بر تاریخ معاصر لیبی
  • دهمین سال آغاز بلاگستان فارسی و یادی از وبلاگ نویسانی که دیگر کنارمان نیستند » اشکان منفرد
    هدفم از این نوشته، یادی ست از وبلاگ نویسانی که دیگر کنارمان نیستند. آنهایی که به قول خواجه شیراز: دوامشان با قلم شان بر جریده عالم ثبت شد. افسوس که آمار دقیقی از اهالی فوت شده بلاگستان در دست نیست تا بشود حق مطلب را ادا کرد. بنابراین نگارنده تنها به دانسته خود و اطلاع از آنچه می داند می پردازد.
  • خط و نشان بی‌بی‌سی » مسعود برجیان
    برنامه‌ی جدیدی که بی‌بی‌سی، زیر نام یک مستند ساخته است، آشکارا نشان از یک چرخش رویکرد ریشه‌ای در روابط بی‌بی‌سی و بریتانیا (و حتی غرب) با ایران دارد.
  • قدافی در دوزخ یا دستمالی که به دور انداخته شد! » ناصر فکوهی
    قذافی کشته شد، و سران قدرت های بزرگ، این «پیروزی» را به خود و به مردمانشان تبریک گفتند و از نیروهای نظامی خود برای هدایت عملیات در این جهت تشکر کردند. اما آنچه روشن نشد و شاید هرگز روشن نشود، چیزی بسیار ساده تر است: چه کسی به جز این جنایتکار پیش پا افتاده و کمابیش دیوانه، باید پاسخگوی چهل سال دیکتاتوری او و پذیرش این دیکتاتوری به مثابه یم «دولت ملی» در نظام جهانی باشد؟ چه کسی یا کسانی، چه  ایدئولوژی و چه فرایندهای سیاسی و اقتصادی و  نظامی ای در جهان باید پاسخگوی میلیون ها انسانی باشند که در تمام این سال ها، به صورت های مختلف از  قتل و شکنجه تا زندان و تبعید،  فدای این جنایتکار شدند؟
  • قذافی و وال استریت، دو روی سکه نظام سرمایه داری » احمد نادری
    ناتو که به عنوان بازوی نظامی سرمایه داری مدرن عمل کرده و در راستای سیاست های استثماری غرب تاکنون عملیات های متعددی در تسخیر سرزمین های ثروتمند و سرشار از نفت خاورمیانه انجام داده است، با حمایت چندین ماهه از به اصطلاح انقلابیون لیبیایی، بازی موش و گربه ای را با قذافی و طرفدارانش به راه انداخته بود تا به وقتش، از این بازی نهایت استفاده را ببرد.  بنا بر ادعای سازمان اطلاعاتی آلمان (BND)، ناتو از محل دقیق اختفای قذافی خبر داشته است، ولذا به آسانی می توانسته است وی را دستگیر کرده و یا در همان ابتدا بکشد. اما کشته شدن قذافی در این برهه زمانی، بیش از آنکه امری اتفاقی باشد، واقعیتی دیگر را در پشت خود دارد. خبر مرگ قذافی، و پخش آن در رسانه ها در این برهه زمانی، جدای از اینکه امری فراواقعی بوده و ریشه در فراواقعیتی مدرن دارد،  پیش و بیش از هر چیز،  یک واقعیت را به تصویر می کشد و آن، اینست که انتشار این خبر، برای انحراف اذهان عمومی مردم دنیا از جنبش وال استریت است.
  • حقوق بشر یا پیاده نظام آمریکا؟ » اکبر گنجی
    من به صراحت همیشه گفته ام که مخالف اپوزیسیون سازی توسط دولت آمریکا و دول غربی هستم. منظورم چیزی است که در عراق و خصوصاً لیبی روی داد. این که دول غربی مخالفان را گرد هم جمع کنند، و از آنها در پروژه هایی چون پروژه ی لیبی استفاده کنند، بد و خطرناک است. گذار ایران از نظام استبدادی سرکوبگر به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و دموکراسی، وظیفه ی ایرانیان است، نه دولت آمریکا یا دیگر دول غربی. من موافق تشکیل «جبهه ی مستقل دموکراسی خواهان ایران که پایبند به حقوق بشرند»، هستم، اما صد در صد مخالف تبدیل ایرانیان مخالف به «پیاده نظام» پروژه های آمریکایی و دول غربی هستم.
  • نگاهی دیگر: لیبیائیزه کردن ایران؟ » اکبر گنجی
    زمانی آرمان و سنت هایی وجود داشت که هیچ کس خود را مجاز به تخطی از آنها نمی دانست. اینک فرد به خود اجازه می دهد که از آمریکا و دول غربی بخواهد که همان بلایی را سر ایران بیاورند، که بر سر لیبی آوردند. به زبان بی زبانی اعلام می شود که آمریکا و دول غربی می تواند از ما به همان نحوی که از کسانی در لیبی استفاده کرد، استفاده کند. گویی پیروزی ناتو در لیبی، خاطره تلفات و هزینه های سنگین عراق و افغانستان را به فراموشی سپرده است. اما داوری درباره لیبی هنوز بسیار زود است.
  • در مصر چه گذشت؟ » ب-حکومت
    امروز مبارک رفته است اما دستگاه هایی که دیکتاتوری او بر روی آنها بنا شده بود همچنان پابرجا هستند. نیروهای مسلح در قالب شورای عالی نظامی قدرت مطلق را در اختیار دارند. نیروهای مسلح مصر چگونه باید ارزیابی شوند و چه نقشی را امروزه ایفا خواهند کرد؟.

*بدیهی است (هست؟) که این نقل قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آن‌را از طریق اشتراک در خوراک آن پی‌گیری کنید. استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

یکی از خانه‌های این شهر – سه

در هر یک از پست‌های این مجموعه، یک «وبلاگ» از «وبلاگستان» معرفی و پیشنهاد می‌شود. عرصه‌ی معرفی وبلاگ مثل پرواز با گلایدر است: هم هیجان دارد و هم خطرناک است! پس این معرفی‌ها را با در نظر گرفتن این چهار نکته‌ انجام می‌دهم: یکم این‌که این معرفی‌ها لزوما به معنای تایید همه‌‌ی نظرات یا نوشته‌های نویسنده‌ی وبلاگ معرفی شده نیست و در واقع من معمولا نویسنده‌ی این وبلاگ‌ها را اصلا نمی‌شناسم. دوم این‌که صرفا وبلاگ‌هایی را معرفی می‌کنم که به نظرم «ارزش» خوانده شدن دارند. سوم این‌که (بدیهی) معرفی وبلاگ‌ها در این مجموعه به آن معنا نیست که وبلاگ‌هایی که این‌جا معرفی نمی‌شوند به نظرم ارزش خوانده شدن ندارند! چهارم این‌که اگر روزی روزگاری وبلاگ نویس «الف» و «ب» را معرفی کردم که خواسته یا ناخواسته دشمن خونی هم از آب درآمدند امیدوارم خودشان یا دیگران از من دل‌گیر نشوند که چرا هر دو را معرفی کرده‌ام!

ترجمه و نوشته‌های امیرمهدی حقیقت

آقای امیرمهدی حقیقت احتمالا برای خیلی از ما دیگر شناخته شده است. او مترجمی جوان است که تا به حال چند کتاب ترجمه یا منتشر کرده، مثل «خاک غریب»، «خوبی خدا»، «فانگلیش» (گردآوری به زبان انگلیسی) و غیره.

او در وبلاگش کم و بیش درباره‌ی دغدغه‌ها و چالش‌هایی که در کار ترجمه با آن‌ها رو به رو می‌شود می‌نویسد. او نه تنها بسیار دقیق و جذاب و می‌نویسد بلکه ما را با دنیایی ورای ترجمه آشنا می‌کند. در لا به لای پست‌های او می‌توانید پیچیدگی‌ها، ظرافت‌های فرهنگی و بومی‌ و آن بخش «غیر قابل ترجمه»ی زبان‌ را بهتر لمس کنید.

مثلا این پست این وبلاگ به نام «بوپیپ کوچولو» را که چند ماه پیش خواندم هنوز از ذهنم بیرون نرفته است. راستی چند وبلاگ را می‌شناسید که پستی داشته باشند که بعد از چند ماه هنوز از ذهن‌تان بیرون نرفته باشد و دقیقا بدانید آن‌را کجا خوانده‌اید؟

او حتی وقتی می‌خواهد چیزی را معرفی کند یا از جایی نقل قول کند این کار را به شیوه‌ای جذاب و مفید انجام می‌دهد. مثلا ببینید چطور این آدم با نثری ساده و جذاب و آوردن چند مثال و نقل قول ما را متوجه اهمیت «کتاب مستطاب آشپزی» و آثار آقای نجف دریابندری می‌کند.

از من می‌پرسید معطل نکنید و مشترک وبلاگ آقای امیرمهدی حقیقت شوید. کافی است روی تصویر زیر کلیک کنید:

وبلاگ ترجمه و نوشته‌های امیرمهدی حقیقت
.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

یکی از خانه‌های این شهر – دو

در هر یک از پست‌های این مجموعه، یک «وبلاگ» از «وبلاگستان» معرفی و پیشنهاد می‌شود. عرصه‌ی معرفی وبلاگ مثل پرواز با گلایدر است: هم هیجان دارد و هم خطرناک است! پس این معرفی‌ها را با در نظر گرفتن این چهار نکته‌ انجام می‌دهم: یکم این‌که این معرفی‌ها لزوما به معنای تایید همه‌‌ی نظرات یا نوشته‌های نویسنده‌ی وبلاگ معرفی شده نیست و در واقع من معمولا نویسنده‌ی این وبلاگ‌ها را اصلا نمی‌شناسم. دوم این‌که صرفا وبلاگ‌هایی را معرفی می‌کنم که به نظرم «ارزش» خوانده شدن دارند. سوم این‌که (بدیهی) معرفی وبلاگ‌ها در این مجموعه به آن معنا نیست که وبلاگ‌هایی که این‌جا معرفی نمی‌شوند به نظرم ارزش خوانده شدن ندارند! چهارم این‌که اگر روزی روزگاری وبلاگ نویس «الف» و «ب» را معرفی کردم که خواسته یا ناخواسته دشمن خونی هم از آب درآمدند امیدوارم خودشان یا دیگران از من دل‌گیر نشوند که چرا هر دو را معرفی کرده‌ام!

یکی از خانه‌های این شهر – وبلاگ خاطرات دهه‌ی شصت

این وبلاگ به سرعت تبدیل به یکی از وبلاگ‌های مورد علاقه‌ی من شد. وبلاگی که به گفته‌ی نویسنده‌اش مخاطبین اصلی‌اش «آنانی که از دهه شصت چیزی نمی دانند یا آن را به یاد ندارند» است و مجموعه‌ی گوناگون و جذابی از وقایع فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دهه‌ی شصت را تعریف می‌کند که تا جایی که می‌دانم در وبلاگستان فارسی در نوع خود منحصر به فرد است.

در مورد میزان سندیت یا دقت مطالبش تحقیقات جامعی انجام نداده‌ام (چطور می‌شود تحقیق کرد؟) اما بیشتر مطالبی که در آن می‌خوانم با تجربه‌ و خاطرات شخصی من از آن دوران هماهنگی دارد. به هر حال قضاوتش با خود شما.

در ستون سمت راست وبلاگ جملاتی آمده که توجه خواننده را جلب می‌کند (تاکیدها از من):

… مدتی است وقتی برای جوان‌ترها از جوانیم و شرایط روزگار آن دوران می‌گویم، با نگاه‌های ناباورانه و پرسش‌های از سر تردید مواجه می‌شوم. جالب‌تر این‌که برخی از هم‌دوره‌های من هم دچار فراموشی گشته‌اند و همین بیست، سی سال پیش را از یاد برده‌اند.
این وبلاگ فقط به یادآوری آن روزها می‌پردازد و بس.
قصد توهین به هیچ‌کس و عقیده‌ای را ندارم، اما می‌دانم یادآوری آن روزگار برای کسانی توهین‌آمیز است!!!

خوب چرا معطلید؟ فورا دست به کار شوید و مشترک خوراک (فید) این وبلاگ خواندنی شوید. کافی است روی تصویر زیر کلیک کنید:

وبلاگ خاطرات دهه‌ی شصت


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: با کدام عضومان می‌نویسیم و فکر می‌کنیم؟

  • آهسته‌تر برانید » امیرمهدی حقیقت
    آهای داستان‌نویس‌های جهان!
    می‌شود کمی دست نگه دارید؟ می‌شود پا را از روی گاز بردارید؟ می‌دانید چپ و راست از همه‌جای دنیا دارد کتاب می‌بارد؟ می‌دانید سر جمع، در ماه چند هزار جلد کتاب می‌نویسید؟ می‌دانید هر روز توی دنیا از قلم شما و همکارانتان چند جلد کتاب داستانی خوب در می‌آید؟
  • زنان کویتی بدون مجوز شوهر گذرنامه می‌گیرند » بی‌بی‌سی
    عالی‌ترین دادگاه کویت در حکم جدید خود اعلام کرد که قانونی پنجاه ساله که به موجب آن زنان نیازمند رضایت شوهر برای به دست آوردن گذرنامه و مجوز سفر بودند، ناقض قانون اساسی است. طبق این قانون، شوهر هر زن می بایست ورقه های صدور گذرنامه او را امضاء می کرد. این دادگاه گفت که این قانون شأن انسانی زنان را پایمال کرده است.
  • خطاطی و خوشنویسی نستعلیق آنلاین تحت وب
    اگر چه با قلم نستعلیق هم می‌شود نوشت، اما این‌جا تحت وب است و نیازی به نصب قلم ندارد. نتیجه به سرعت به صورت یک تصویر که می‌توانید آن‌را در صفحات وب قرار دهید به شما تحویل داده می‌شود.
  • برای سهیلا غدیری بی پناه ترین ایرانی » محمد مصطفایی
    از همه درآمدهاي نفتي کشور فقط چند متر طناب نصيب گردن او شد و از 70 ميليون جمعيت ايران تنها کسي که به او محبت کرد، سربازي بود که دلش آمد صندلي را از زير پاي سهيلا بکشد و به 16 سال بي پناهي و فقر و آوارگي او پايان دهد.
  • راه هسته‌ای شدن از اورشلیم می‌گذرد » لویاتان
    مشروعیت؟ با آمریکا مذاکره می کنیم.
    خبری نشد؟ با اسراییل مذاکره می کنیم. اصلا راه مشروعیت از اورشلیم می گذرد.
  • با کدام عضومان می‌نویسیم و فکر می‌کنیم؟ » پیاده‌رو
    چند وبلاگ‌نویس خواسته‌اند که برویم و در نظرسنجی » وبلاگ‌های برتر بانوان و کودکان» شرکت کنیم. چرا؟
    چرا چنین مسابقه‌ای وجود دارد و چرا از بودنش حمایت می‌کنید؟ مگر وب‌لاگ نوشتن قوای جسمی یا فیزیک خاصی را می‌طلبد که مرزبندی‌های جنسیتی شاملش شده است؟ پرتاب دیسک که نیست؟ مگر ما نوبل ادبیات زنانه و مردانه داریم؟ فکر جنسیت ندارد. جنسیت زده‌اش نکنید.
  • وقتی پرنده‌ها پلاستیک بخورند چه بلایی بر سرشان می‌آید؟
    مجموعه‌ی عکس از پرنده‌های مظلوم
  • تغییر واحد پول‌ » حسین عباسی
    هزینۀ تغییر واحد پول ایران در خوشبینانه ترین حالت در حدود نیم درصد تولید سالانۀ کشور است. بر مبنای در آمد صادرات نفت، که با نفت 60 دلاری چیزی در حدود 60 میلیارد دلار است، هزینۀ تغییر پول در ایران در حدود چهار درصد آن خواهد بود. اگر قرار است این هزینه پرداخت شود، باید در زمانی باشد که تورم کنترل شده باشد.
  • عماد باقی در نامه‌ای خطاب به آیت‌الله لاریجانی: حق اولیای دم رافع اختیار و مسئولیت حكومت نیست » پارلمان نیوز
    آقای باقی از موضع حقوقی و اسلامی به نقد اعدام کودکان یا نوجوانان می‌پردازد.
  • این پست مخاطب خاص دارد » تزاد
    تصحیح کنید اگر اشتباه می گویم، اما فکر نمی کنید نوشته هایی که مخاطب خاص دارند بهتر است ایمیل شوند به جای اینکه در وبلاگ تان نوشته شوند؟ برای درک میزان خورد شدن اعصاب آدم فرض کنید که شما در ایستگاه اتوبوس وایستاده اید و من با یک اتوبوس خالی میام ترمز می زنم و داد می زنم: » شرمنده اتوبوس خصوصیه. حسن آقا شما فقط بپر بالا»

* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و نه فقط این‌جا بلکه در همه‌ی نقل‌قول‌ها و هر جا به منبعی لینک یا ارجاع می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: پوپولیست‌ها چگونه مردم را فریب می‌دهند؟

  • باید پزشک باشی » شهر سالم
    لب می گزی وقتی می بینی 83 هزار نفر در کشورت آلوده به HIV هستند و تو هنوز در صدا و سیما باید بگویی» به روابط خانوادگی پایبند باشید»، غافل از اینکه بسیاری مجردند و باید به آنها گفت » پیشگیری ساده است، در روابط جنسی تان با افرادی که چند شریک جنسی دارند از کاندوم استفاده کنید» .
    چشمانت را به هم می فشاری تا شیوع ابتلا به مننژیت را نادیده بیانگاری و به روی خودت هم نیاوری که آخر مننژیت چطور اینطوری می شود؟
  • نشریه‌ی اکترونیکی نوبهار
    منتشر شد. عنوان نشریه به یاد ملک‌الشعراء بهار که روزگاری نشریه‌ای به همین عنوان داشت انتخاب شده است.
  • بيانيه‌ی شماره‌ی ۱۱ ميرحسین موسوی » دیوان اصلاح
    این متن کلیدی و مهم را باید چندین بار خواند تا همه‌ی ابعادش روشن‌ شود.
  • مگر سقوط شاخ و دم دارد؟ » راز سر به مُهر
    مطهری که در کتاب «پیرامون انقلاب اسلامی» اش از لزوم تدریس مبانی مارکسیسم در دانشکده های الهیات «جمهوری اسلامی» توسط استاد معتقد به مبانی مارکسیسم، یعنی توسط یک لامذهب، سخن گفته و نوشته بود: «يگانه دانشكده‌ای كه صلاحيت دارد يك كرسی را اختصاص بدهد به ماركسيسم همين دانشكده الهيات است ولي نه اينكه ماركسيسم را يك استاد مسلمان تدريس كند بلكه استادی كه واقعاً ماركسيسم را شناخته باشد و به آن مومن باشد و مخصوصاً به خدا اعتقاد نداشته باشد و بايد به هر قيمتي شده از چنان فردی دعوت كرد تا در اين دانشكده مسائل ماركسيسم را تدريس كند»، چگونه می توانست تحمل کند نوبرانه ای به اسم …
  • فیلم مستند قضیه‌ شکل اول شکل دوم
    اولین فیلم به کارگردانی کیارستمی بعد از انقلاب 1357 محصول 1358 با موضوع و پرداختی جذاب و قابل تامل.
  • فیس‌آف ویژه : هشتمین سالروز تولد بلاگستان فارسی
    فیس‌آف به مناسبت هشتمین سال‌روز تولد وبلاگستان فارسی از زبان چند وبلاگ‌نویس.
  • پوپوليست‌ها چگونه مردم را فريب می‌دهند؟‌ » مصلوب
    تحلیل پدیده‌ی پوپولیسم و چندین مثال دیدنی/خواندنی از سیاست‌مداران جهان و ایران.

* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و من نه فقط این‌جا بلکه در لینک‌های روزانه، نقل‌قول‌ها و اصولا هر جا از منبعی لینک می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب (های) اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

لینک‌های روز: این عکس تاریخی است

  • فیلم ترانه‌ای که سوزان بویل خواند و میلیون‌ها نفر را حیرت‌زده کرد
    معجزه‌ی شبکه‌های اجتماعی. ویدئوی اجرای خیره‌کننده‌ی او حدود پنجاه میلیون بار ظرف چند هفته در یوتیوب دیده شده.
  • وب‌سايت ارتش اسراييل و ملاحظات كايزر شوزه » Dear Enemy
    يكي از بزرگترين نقطه ضعف‌های ما آدم ها در مقابل پروپاگاندا ايمانی است كه به هوش طراحان پروپاگاندا داريم. اين معنی‌اش چيست؟
    يعني تصور من و تو اين است كه هيچ‌كس آنقدر ابله نخواهد بود كه در روز روشن به ما دروغ بگويد. مثلا بگويد ماست، سياه است. يا اينكه شب، روز است. يا اينكه سربازها آدم نمی كشند، آدم ها را زنده مي كنند.
  • جزئیات اعدام دلارا دارابی » اردوان نوشت
    چرا دلارا اینگونه اعدام شد. به یکی از دوستان گفتم که صدام را هم اینگونه اعدام نکردند. چرا؟
  • کاریکاتور روز » ٤دیواری
    عزیزم حالا حتما باید در موردش حرف بزنیم؟
  • پوپولیسم روشنفکری اینترنتی » حرف حساب
    ظاهرا نباید پوپولیسم و روشنفکری با هم جمع شوند ولی به نظر می رسد در جامعه ی مجازی چنین اتفاقی در حال شکل گرفتن است. مثلا به نظر می رسد که وبلاگ نویسان نامدارتر (اغلب خارج نشین) هر نوع مخالفت با رفتارهای جمهوری اسلامی را برابر با روشن اندیشی می گیرند. درست که شمار زیادی از کنشگران و یا وبلاگ نویسان سیاسی بدرستی از حکومت جمهوری اسلامی رضایت ندارند ولی این عدم رضایت گاهی باعث شده عده ای فراموش کنند که به هر حال زندگی روزمره ی 70 میلیون ایرانی ساکن کشور مستقیما به همین رفتارهای جمهوری اسلامی بستگی دارد.
  • فيلم: بوش، دو دقيقه قبل از آغاز جنگ عراق در كاخ سفيد » Dear Enemy
    خيلي ترسناك است؛ لحظه اي كه مي فهمي دشمنت اصلا به آن باهوشي كه تو خيال مي كردي نيست. وقتي مي فهمي كه او هم، به طرز خطرناكي، آدم است.
  • قدر این عکس را بدانید: این عکس تاریخی است » حرف حساب
    هنگامی که گشت ارشاد دختران و پسران را به جرم دست هم دیگر گرفتن دستگیر می کند (و حتی توصیه می کنند زن و شوهرها نیز از این کار دوری کنند)، هنگامی که موسوی می گوید گشت های ارشاد را جمع می کند، و هنگامی که تا بحال همسر هیچ رییس دولتی (و یا نامزد ریاست جمهوری یی) این گونه دست در دست همسرش (پرفسور زهرا رهنورد) در برابر مردم و دوربین ها ظاهر نشده است آن وقت ارزش اثر گذارانه این عکس بیشتر از پیش مشخص می شود. این عکس بارها و بارها به نمایش خواهد آمد. تاریخ این عکس را به خاطر خواهد سپرد.
  • زهرا رهنورد » Critic
    دلایل خوبی برای حمایت از آقای موسوی در این انتخابات وجود دارد که یکی از آنها-یکی از مهمترین آنها دست کم برای من- حضور خانم دکتر رهنورد و همراهی او با مهندس موسوی است که تحولی شگفت انگیز در جنس حضور زنان در این دوره از انتخابات ایجاد کرده است.

* بدیهی است (هست؟) که این نقل‌قول‌ها برای آشنایی و مطالعه‌ی اولیه است و من نه فقط این‌جا بلکه در لینک‌های روزانه، نقل‌قول‌ها و اصولا هر جا از منبعی لینک می‌دهم یا نقل قولی می‌کنم «اکیدا» و «قویا» توصیه می‌کنم مطلب اصلی به صورت کامل خوانده شود تا نیت و پیام اصلی گوینده یا نویسنده به درستی منتقل شود.


بامدادی نجواها یک‌عکاس [silent-clicks]
استفاده از مطالب و عکس‌های منتشر شده در وبلاگ‌ها و فوتوبلاگ‌های من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است.

یکی از خانه‌های این شهر – یک

در هر یک از پست‌های این مجموعه، یک «وبلاگ» از «وبلاگستان» معرفی و پیشنهاد می‌شود. عرصه‌ی معرفی وبلاگ مثل پرواز با گلایدر است: هم هیجان دارد و هم خطرناک است! پس این معرفی‌ها را با در نظر گرفتن این چهار نکته‌ انجام می‌دهم: یکم این‌که این معرفی‌ها به معنای تایید نظرات یا نوشته‌های نویسنده‌ی وبلاگ معرفی شده نیست و در واقع من معمولا نویسنده‌ی این وبلاگ‌ها را اصلا نمی‌شناسم. دوم این‌که صرفا وبلاگ‌هایی را معرفی می‌کنم که به نظرم «ارزش» خوانده شدن دارند. سوم این‌که (بدیهی) معرفی وبلاگ‌ها در این مجموعه به آن معنا نیست که وبلاگ‌هایی که این‌جا معرفی نمی‌شوند به نظرم ارزش خوانده شدن ندارند! چهارم این‌که اگر روزی روزگاری وبلاگ نویس «الف» و «ب» را معرفی کردم که خواسته یا ناخواسته دشمن خونی هم از آب درآمدند امیدوارم خودشان یا دیگران از من دل‌گیر نشوند که چرا هر دو را معرفی کرده‌ام!

یکی از خانه‌های این شهر – وبلاگ دشمن عزیز (Dear Enemy)

وبلاگ «دشمن عزیز»‌ (Dear Enemry) خودش را به صورت «نامه‌های عاشقانه‌ای از یک جنگ» توصیف میکند. آقای حسین شریف () نویسنده‌ی این وبلاگ، در کار مستندسازی (تدوین و فیلم‌نامه) است و گاهی وقت‌ها نمونه‌ی کارهایش را هم معرفی می‌کند. او درباره‌ی طیف متنوعی از موضوعات می‌نویسد، اما بیشتر از همه نکته‌ سنجی‌اش درباره‌ی رسانه‌ها و نقل قول‌هایی که از منابع مختلف می‌کند برایم جالب بوده است (مثلا همین پست اخیرش).

خوب قرار نیست پست‌های این مجموعه زیادی طولانی شوند. اگر نظر من را می‌پرسید، معطل‌اش نکنید و

مشترک وبلاگ «دشمن عزیز» شوید : این‌جا!

لینک‌های روز: یک بشقاب پر از جوجه کباب

مانیفستی برای آهسته وبلاگ‌ نوشتن

دنیای دیجیتال روز به روز بزرگ‌تر و سریع‌تر می‌شود و این توهم را به ما القا می‌کند که برای بهتر بودن باید سریع‌تر، پرکمیت‌تر، پرفرکانس‌تر و روزآمدتر بنویسیم. این توهم اساسا نادرست است و به اضطراب و سطحی شدن می‌انجامد.

یک کلمه گاهی دریچه‌ای می‌شود به یک دنیا. از یک وبلاگ‌ به یک روزنامه و  از یک کلیدواژه‌ به چندین صفحه‌ی دیگر رسیدم که یکی از آن‌ها را که از هم شسته‌رفته‌تر بود به عنوان نمونه انتخاب کرده‌ام. ترجمه نسبتا آزاد است ولی اگر جایی مطلب به درستی منتقل نشده لطفا راهنمایی کنید.

.

صحبت از «وبلاگ‌نویسی آهسته» یا «آهسته‌نویسی»  (Slow Blogging) است. باز هم در ابن‌باره خواهم نوشت.

RF242663

بیانیه‌ی «وبلاگ‌نویسی آهسته»

1. «وبلاگ‌نویسیِ آهسته» یا «آهسته‌نویسی» انکار اضطرار و فوریت است. تاییدی است بر این نکته که مطالبی که ارزش خوانده شدن دارند با عجله نوشته نشده‌اند و اصولا بیشتر ایده‌ها و افکار اگر با تامل و صرف زمان کافی پردازش شوند بهتر ارائه خواهند شد.
.

1. Slow Blogging is a rejection of immediacy. It is an affirmation that not all things worth reading are written quickly, and that many thoughts are best served after being fully baked and worded in an even temperament.


2. «آهسته نویسی» یعنی سخن گفتن به گونه‌ای که مهم باشد. این که اجازه دهیم وقایع روزمره از کنار ما عبور کنند بدون این که لزوما پای آن ها کامنتی بگذاریم. «وبلاگ‌نویسی آهسته»، تعمدا کُند و آرام است و تعجیل و شتاب را حتی برای موضوعات اضطراری تشویق نمی‌کند.
.
2. Slow Blogging is speaking like it matters, like the pixels that give your words form are precious and rare. It is a willingness to let current events pass without comment. It is deliberate in its pace, breaking its unhurried stride for nothing short of true emergency. And perhaps not even then, for slow is not the speed of most emergencies, and places where beloved, reassuring speed rules the day will serve us best at those times.

3. «آهسته نویسی» معکوس کردن روش مرسومی است که ایده‌ها و افکار اولیه‌ی ما را از هم می‌پراکند؛ تک‌جمله‌ها یا عبارت‌هایی که در واقع سرچشمه‌ی ایده‌ها و افکار درخشان آینده‌ی ما هستند. «وبلاگ‌نویسی آهسته» فرایندی است که به این جرقه‌های فکری آنی که در لحظه‌ رخ می‌دهند اجازه می‌دهد دوباره به پستوهای ذهن ما بازگردند تا بخشی از تصویری بزرگ‌تر گردند. آهسته‌نویسی به ما می‌گوید «بر روی بوم اثیری یا جاودانه‌ چیزی ننویس مگر این‌که در گذر زمان تاثیری ماندگار بر شکل دادن افکار و ایده‌هایت داشته باشد».
.
3. Slow Blogging is a reversal of the disintegration into the one-liners and cutting turns of phrase that are often the early lives of our best ideas. Its a process in which flashes of thought shine and then fade to take their place in the background as part of something larger. Slow Blogging does not write thoughts onto the ethereal and eternal parchment before they provide an enduring worth in the shape of our ideas over time.

4. «وبلاگ‌نویسی آهسته» تمایل به ساکت ماندن است در میانه‌ی طغیان‌ها و هیجانات روزمره‌ای که چیزی جز یک لحظه‌ی گذرا از زمان را پر نمی‌کنند و بین ابتذال و شادی جنون‌آمیز در لابه‌لای سرفصل‌ها سر در گم‌اند. حرفی را که دوست داشتی هفته‌ی پیش بگویی، می‌توانی ماه آینده بگویی یا حتی سال بعد. تنها فرقش این است که باهوش‌تر به نظر خواهی رسید.
.
4. Slow Blogging is a willingness to remain silent amid the daily outrages and ecstasies that fill nothing more than single moments in time, switching between banality, crushing heartbreak and end-of-the-world psychotic glee in the mere space between headlines. The thing you wished you said in the moment last week can be said next month, or next year, and you’ll only look all the smarter.

5. «وبلاگ‌نویسی آهسته» پاسخی است به سیستم رتبه بندی سایت‌ها (PageRٔank) یا پِیج‌رَنک و در واقع آن را رد و طرد می‌کند. پِیج‌رَنک، این غولِ زیبایِ زشت که پشت اتاق‌های تو در توی گوگل پنهان شده است، تصمیم می‌گیرد نتایج جستجوی شما چه باشد. در شمار وبلاگ‌نویسان قدیمی‌ باش؛ مرتب و مداوم بنویس و گوگل به تو پاداش می‌دهد. تسلیم فرکانس نهانی گوگلی شو تا گوگل تو را بپرستد؛ تو همه جا پدیدار خواهی بود: در صفحه‌ی نخستین نتایج جستجو. اما از آهنگ و فرکانس طبیعی و درونی‌ات پیروی کن تا ببینی که کارهایت هرگز دیده نمی‌شوند. به پیج‌رنک و الطافش پشت کن تا نوشته‌های تو در اعماق اقیانوس گمنام نتایج جستجوغرق شود. پیج‌رنک دشمن هولناکی است که اجازه نمی‌دهد مطابق ریتم و گام شخصی‌مان که برای حس کردن روزها و درک میراث‌شان به آن نیاز داریم حرکت کنیم.
.
5. Slow Blogging is a response to and a rejection of Pagerank. Pagerank, the ugly-beautiful monster that sits behind the many folded curtains of Google, deciding the question of authority and relevance to your searches. Blog early, blog often, and Google will reward you. Condition your creative self to the secret frequency, and find yourself adored by Google; you will appear where everybody looks – in the first few pages of results. Follow your own pace and find your works never found; refuse Pagerank its favours and your work is pulled as if by riptide into the deep waters of undifferentiated results. Its twisted idea of the common good has made Pagerank a terrifying enemy of the commons, setting a pace that forbids the reflection that is necessary to move past the day to day and into legacy.

6. «وبلاگ‌نویسی آهسته» بازسازی دستگاهی است که بیان‌گرایی و احساس انسان را نمایندگی می‌کند، به جای این‌که اسیر قالب و هیجان برای سرعت‌گرایی شود. «وبلاگ‌نویسی آهسته» توقف داوطلبانه‌ی روش‌های موفق وب‌لاگ‌نویسی مرسوم است. تصدیق وجود لحظه‌هایی است که برای رقابت کردن با کامپیوتر تند تایپ نمی‌کنیم، جایی که سرعت دسترسی به اطلاعات ذخیره شده، سرعت مصرف اطلاعات را به ما دیکته نمی‌کند؛ آن‌جا که آثار خوب و بد با هم خلق می‌شوند هر کدام با صرف زمان مقتضی‌شان.
.
6. Slow Blogging is the re-establishment of the machine as the agent of human expression, rather than its whip and container. It’s the voluntary halting of the light-speed hamster wheel dictated in rules of highly effective  blogging. It is an imposition of asynchronous temporalities, where we do not type faster to keep up with the computer, where the speed of retrieval does not necessitate the same pace of consumption, where good and bad works are created in their own time.

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز: آپارتاید به کودک اجازه‌ی متولد شدن نداد

  • افسر اسرائیلی اجازه‌ی عبور نداد، زن فلسطینی در حال زایمان به بیمارستان نرسید
    نه ضجه‌های زن، نه التماس‌های مرد و نه حتی خونی که در ماشین جاری شده بود. هیچ‌یک برای افسر اسرائیلی کافی نبود که به زن در حال زایمان اجازه‌ی عبور دهد. آن‌ها برای خرید نمی‌رفتند، برای تفریح نمی‌رفتند، مقصدشان تلاویو نبود. سفر مرگ و زندگی بود به مقصد یک بیمارستان. همین. و کودک زن از دست رفت.
  • بحران سرمایه‌داری و چپ
    بحران سرمایه‌داری از راه رسیده است. تئوری‌های سرمایه‌داری کازینویی تایید شده‌اند. دولت آمریکا به تناقض‌گویی افتاده است و اعتماد به نفس‌اش را به ستایش بازار آزاد از دست داده است. نئولیبرال‌ها آخرین زورشان را می‌زنند و تئوری‌های چپ تایید شده‌اند.  اما آیا چپ‌ باید خوشحال باشد؟ آيا برای رویارویی با چنین بحرانی آمادگی تئوریک یا عملی دارد؟ آیا می‌تواند راه‌حل‌های جایگزینی ارائه دهد برای هدایت موثر بحرانی که نتیجه‌اش چیزی جز ناامیدی، انزوا، بی‌کاری و فقر بیشتر مردم نیست؟
  • خاتمی بیاید که چه بشود « هزاران نقطه
    نظام جمهوری اسلامی عقل گریز است و خاتمی نماد حاکمیت عقل و قانون. سران دولت فعلی با وقاحت تمام هر چه می‌خواهند می‌کنند اما مقایسه کنید خاتمی نمی‌توانست شفاف ترین کارها را بکند. رئیس‌جمهور می‌رود سخنرانی بوش را هم نگاه می‌کند اما هیات آمریکایی در زمان سخنرانی او سالن را ترک می‌کنند. کلینتون و آلبرایت، رییس‌جمهوری و وزیر خارجه وقت آمریکا، سخنرانی خاتمی را گوش می‌دادند و دست آخر بلند می‌شدند و برای او کف می‌زدند. او بهتر از همه می‌توانست ما را به دنیا پیوند دهد، اما نگذاشتند. حالا که این یکی می‌خواهد، نه برای کشور که برای آینده سیاسی خودش، دیگر هیچ کس نمی‌خواهد.
  • آینده ایران، بن بست سیاسی و بمب اتمی « هزاران نقطه
    هزاران نقطه‌ در ابتدای این نوشته می‌گوید: «خوانندگان این وبلاگ گاه و بیگاه مطالب طولانی می بینند، اول عذر می خواهم، و بعد، باور کنید ارزشش را دارد. به محض این که شروع به خواندن کردم، فهمیدم این را باید ترجمه کرد تا همه با هم بخوانیم. کسی که این مطلب را نوشته‌ (کنث پولاک رییس بخش تحقیقات مرکز سیاست های خاورمیانه و کارشناس امنیت ملی، امور نظامی و خلیج فارس)، آدم تاثیرگذار و مهمی است. حداقل از واقع‌گرایان ترین تحلیل‌گران ایران که سراغ دارم.»
  • سیاوشون: معمای معماها
    پیدات کرده‌ام، نیلوپرک. همان‌طور هستی که باید باشی: سرد و بلند و پرت‌افتاده. این انگشت‌ها را که هر بار نزدیکت می‌آورم آهسته و پس می‌کشم، فقط کافی‌ست چند ثانیه‌ای نگه‌شان دارم روی تو، روی آهن‌های بدنت، روی این سرمای بی‌نهایتی که داری، تا از هر حرکتی خالی‌ام کنی. آرامش درست در همین سرماست، آرامش در همین بی‌جنبشی است که از دست‌هایم به من می‌دهی، وقتی که ثانیه‌هایی پیش از طلوع به سراغت آمده باشم…. (متن کامل این نوشته‌ی رویایی را از نویسنده‌ای صاحب فکر و خیال بخوانید)
  • پادکست: فرندفید و فصلی نو
    فرندفید از زبان جمعی از وبلاگ‌نویس‌ها و کاربران ایرانی. پادکست مفصلی که بچه‌ها کلی برای تهیه‌ی‌ آن زحمت کشیده‌اند و شنیدن صدای این همه دوست که خیلی‌هایشان را مستقیما نمی‌شناسم شخصا برای من خیلی جالب بود. تنها نکته‌ی که به نظرم برای بهبود پادکست‌های بعدی می‌شود در نظر گرفت این است که سعی شود ارائه‌ی پادکست خطی و یک‌نواخت نباشد تا مخاطبین را بیشتر به شنیدن آن ترغیب کند.
آپارتاید هنوز جان انسان‌ها را می‌گیرد.

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز: یخچال انیشتین، محیط‌زیست و سلاح‌های بوگندو

بخچال اختراعی انیشتین، بی‌صدا، ارزان و بادوام است. اگر منبع حرارتی آن خورشید باشد، دوستار محیط زیست هم می‌شود.

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز: جهان‌بینی فراتر از مدل‌سازی علمی؛ شباهت کیهان و فاکس‌نیوز؛ آزمایش جسورانه‌ی بشر برای شناخت ذره‌ی الهی

  • بامداد عزیزم، جهان را ببینیم، جهان بینی طلبمان!
    نوشته‌ی کمانگیر در ادامه‌ی گفتگویی که بر سر جنگ و موضع ضد جنگ شروع شد ولی کم‌کم به سطوح مبنایی‌تر کشیده شد. در همین رابطه آزاده همسر کمانگیر هم نوشته است به نام «آمار یا جهان‌بینی، مساله این است». خطاب به این دو دوست گرامی کامنتی را که ذیل مطلب آزاده نوشتم، تکرار می‌کنم:
    «ممنون که در این زمینه نوشتی. البته من منظورم از جهان‌بینی «روش علمی» نیست، بلکه به صورت کلان‌تر نوع نگاه محقق یا دانشمند به جهان اطراف، به اخلاق و کلا نگرشش به هستی منظورم هست.
    یک دانشمند ممکن است از کار کردن برای پروژه‌ی نظامی تولید فلان سلاح شیمیایی جدید سرباز بزند، نه به خاطر این‌که علم محدودیتی براش ایجاد کرده باشد بلکه به خاطر این‌که در جهان‌بینی علمی‌ای که برای خودش دارد، علم نباید در خدمت تولید سلاح به کار گرفته شود.
    اگر دانشمندی بر اساس جهان‌بینی‌ای که دارد نخواهد از علمش روی تولید سلاح‌های جدید استفاده کند، هیچ‌ مدل‌سازی علمی‌ یا به صورت ریزتر هیچ‌ آمار و ارقامی نمی‌تواند او‌ را متقاعد کند که نظرش اشتباه بوده و مثلا به این نتیجه برساندش که روی سلاح جدید شروع به تحقیق کند. چون این‌جا حیطه‌‌ی شناخت «ورای علم» هست.
    من متاسفم که بگویم کمانگیر دانسته یا نادانسته، حرف من را نگرفته است. او بحث را کشانده به روش تحقیق علمی و مدل‌سازی و … که البته همان‌جا هم می‌توان درباره‌ی نقش پررنگ جهان‌بینی سخن گفت ولی به هر حال باز عرصه‌، زمینه‌ی علمی است و جایگاه آمار و تحقیقات میدانی نسبتا پررنگ. درحالی‌که من کلی‌‌تر از علوم تجربی صحبت کردم و اعتقاد دارم هنوز خیلی مانده که بشر بتواند اخلاقیات یا هستی‌شناسی را به حیطه‌ی علوم تجربی وارد کند.»
  • مهندسی ابزاری، ابزار مهندسی
    غنیمتی است که آدمی مثل «هزاران نقطه» در وبلاگستان فارسی حضور دارد. توصیه می‌کنم متن کامل نوشته‌ی او را درباره‌ی مقایسه «کیهان» و «فاکس‌نیوز» بخوانید.
    یک تحلیلگر، یک خبرنگار و یا یک برنامه ساز در فاکس نیوز، هیچ گاه با دبیر یا سردبیر خود بحث نمی کند که چگونه باید به جنگ عراق پرداخت. او باور دارد که عملیات عراق، جنگی موفقیت آمیز بوده و حالا فقط در صدد تصاویر، گفت وگوها و اخبار و آماری است که نشان دهد این حرف درست است. او باور دارد دشمنانی هستند که سوءنیت به خاک و منافع آمریکا دارند و آمریکا باید هر جا و هر طور که می تواند، آنها را شکست دهد.
    حسین شریعتمداری، نه آدم بیسوادی است و نه بی تجربه. دست به آمارش هم عالی است چرا که اطلاعات دست اول و بکر و تازه را از منابع اطلاعاتی به دست می آورد. حتی به وضوح آن را به رخ می کشد و گفته های آقا درباره عزل و نصب وزیران را هم «کد» می دهد که آقا چه گفته اند و منظورشان چه بوده است. شریعتمداری کیهان اما، باور دارد حرف هایی که می زند درست است و راه همین است که هست.
  • فیس‌آف: ویژه‌ی هفتمین سالروز تولد وبلاگستان فارسی
    کار جالبی از وبلاگ بلاگ‌نوشت در ادامه‌ی پروژه‌ی فیس‌آف. دیدگاه‌های چند وبلاگ‌نویس درباره‌ی وبلاگ.
  • امکان جدید وردپرس دات کام: پست ویژه
    از این به بعد می‌توانید یکی از پست‌های خود را به صورت پست ویژه بالای وبلاگ وردپرس دات کام خود متمایز کنید و نمایش دهید. امکانی بسیار مهم که مدت‌ها بود انتظارش را می‌کشیدیم.
  • گوگل آرشیو همه‌ی روزنامه‌های جهان را به بانک‌اطلاعاتی خود اضافه می‌کند
    یک حرکت مهم دیگر در راستای شعار بزرگ گوگل که گفته بود «می‌خواهد همه‌ی اطلاعات بشر را ایندکس کند». سئوال اساسی این است، آیا می‌خواهیم «این همه» اطلاعات در بانک‌های اطلاعاتی یک شرکت ذخیره شود؟
  • تحریم خطوط کشتی‌رانی جمهوری اسلامی و 18 شرکت همکار آن از سوی آمریکا
    فاجعه‌ای دیگر برای مردم ایران، هدیه‌ی مشترکی از سیاست‌گذاران بی‌کفایت ایران و امپراطور  توسعه‌طلب. این به معنای گران شدن نرخ بیمه، و نرخ حمل و نقل دریایی برای واردات و صادرات ایران است، یعنی ضربه‌ی مهلکی که مستقیما دودش به چشم مردم می‌رود.
  • در جستجوی رازهای پیدایش جهان
    به کمک شتاب‌دهنده‌ی 27 کیلومتری سرن، دانشمندان تلاش می‌کنند تا لحظات اولیه‌ی پیدایش جهانی که می‌شناسیم را در مقیاسی کوچک شبیه‌سازی کنند. این شاید گستاخانه‌ترین آزمایشی باشد که بشر تاکنون انجام داده است.
تایید فرضیه‌ی تبدیل ذرات بدون جرم به ذرات دارای جرم، به منزله‌ی گامی مهم در پذیرش فرضیه‌ی انفجار بزرگ (مه‌بانگ یا بیگ‌بنگ) به عنوان مبداء پیدایش کائنات و تشکیل کهکشان‌ها و در نهایت، منظومه‌ی شمسی و کره‌ی زمین خواهد بود. پیتر هیگینز، پژوهشگر هفتاد و نه ساله بریتانیایی گفته است که به اعتقاد وی، آزمایش سرن خواهد توانست وجود «ذره‌ی الهی» را نشان دهد.

لینک‌های روز: چارلی و دیکتاتور بزرگ، کابینه‌ی آقای بامدادی، خط‌خطی‌های چشم‌بسته‌‌ی وبلاگستان

  • کاش بامدادی رئیس جمهورمون بود
    این هم یک کابینه‌ی دیگر. این بار بنده شدم رئیس‌جمهور! البته فقط به خاطر خدمت به ملت ایران قبول می‌کنم.
  • شصت و هشت سال پس از فریاد چارلی چاپلین،  آدم ها هنوز ماشینی اند
    شاید معروف‌ترین، تاریخی‌ترین و مهم‌ترین بخش فیلم «دیکتاتور بزرگ» سخنرانی پایانی چارلی‌چاپلین است. جایی که وی آرمان یک دنیای بهتر و شایسته‌تر را ترسیم می کند و از انسان‌ها می‌خواهد اجازه ندهند ابزار طمع دیکتاتورها شوند و به «انسان‌هایی ماشینی با مغزهای ماشینی و قلب‌های ماشینی» تبدیل شوند. قسمت‌هایی از این متن را «رونوشت» ترجمه کرده که خواندنی است.
  • این شعبده بازی یا حرکات اکروباتیک نیست. یک زن مصمم است که برای زنده ماندن از تمام وجودش مایه گذاشته
    طوری این زن از دندان‌ها و پاهایش استفاده می‌کند که من بعضا از دست‌هایم استفاده نمی‌کنم.
  • در باب ناسزا
    دقیقا من هم همین‌طور فکر می‌کنم: متعجبم از آدم‌های شریفی که در اوج عصبانیت ناسزایشان مشاغل کم درآمد و یا احیانن طبقه‌ای اجتماعی است. عبارت‌هایی شبیه …/ … /… را اگر لابه‌لای درد دل دوست و یا آشنایی بشنوم در نوع روابطم با او و یا حد دوستی ام تجدید نظر می‌کنم.
  • وبلاگستان فارسی هفت‌ساله شد
  • همراه با نمونه‌ی دست‌خط چندوبلاگ‌نویس آن‌هم با چشمهای بسته! مواظب آن خرچنگی که من آن وسط کاشته‌ام هم باشید!
  • به خاطر محیط زیست گوشت کمتر بخورید
    البته خطاب این دانشمند سازمان ملل به مردم گردن‌باریک جهان سوم نیست. ولی تحقیقات فائو نشان می‌دهد صنعت تولید دام و طیور (منبع اصلی غذاهای گوشتی) مسبب تولید 18 درصد از گازهای گلخانه‌ای در جهان هستند. پس یکی از راه‌های مبارزه‌ی با تغییرات آب و هوایی، تغییر رژیم غذایی است.
  • رادیو زمانه: رادیوی وبلاگ‌نویس‌ها
    صداهای جهانی می‌نویسد: رادیو زمانه رادیوی فارسی‌زبان مستقر در آمستردام است که حدود دو سال پیش با شعار «رادیویی برای وبلاگ‌نویس‌ها» راه‌اندازی شد.
  • ویدئولاگ فارسی در باب نقش گریه در سیاست آمریکا
    «رونوشت» زحمت کشیده و کاری کرده که این روزها هنوز زیاد باب نشده. ازش حمایت کنید و فیدبک بهش بدین که کارش بهتر بشه.
حدود 70 سال پیش چارلی بزرگ هشدار داد: فاشیسم و دیکتاتوری زیاد از ما دور نیست. حرف‌هایش هنوز چقدر تازه است.

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

بلاگفا، جراح و جلاد

موضوعات بسیاری برای نوشتن دارم که فرصت تحقیق و بررسی‌شان را ندارم و دوست هم ندارم نخوانده و ندانسته دست به کیبورد شوم (مثلا ماجرای تهاجم روسیه به گرجستان، اعدام تروریست یا وبلاگ‌نویس ایرانی‌، دکترای قلابی وزیر، المپیک پکن، وضعیت پرونده‌ی هسته‌ای ایران و جنجال اخیر بلاگفا).

شاید درباره‌ی همه‌ی این موارد سکوت کرده باشم،‌ اما دوست دارم چند خط درباره‌ی این‌ آخری بنویسم. نه به خاطر بلاگفا، که به خاطر احترام به ارزش نقد و حرمت منتقد. چرا که فکر می‌کنم بعضی از ما راه انتقاد را گم کرده‌ایم.

گاهی وقت‌ها مراجعه به اصول و اندکی تئوری ضروری است. اجازه دهید نگاهی کنیم به «تعریف انتقاد سازنده و انتقاد مخرب» و بعد هم کمی به خودمان نگاه کنیم.

انتقاد سازنده چیست؟
انتقاد سازنده ذهنیت و نگاه مشفقانه به سمت شخصی است که شایستگی مورد انتقاد واقع شدن را دارد. شخصی که انتقاد می‌کند دارای تجربه‌، استعداد، احترام یا دانش بیشتر در یک زمینه‌ی خاص است و همین‌طور از توانایی متقاعد کردن برخوردار است. او می‌خواهد باعث رشد و بالندگی طرف مقابل از لحاظ مادی، اخلاقی، عاطفی یا روحانی شود.

Constructive criticism

Constructive criticism is a compassionate attitude towards the person qualified for criticism. Having higher experience, gifts, respect, knowledge in specific field and being able to verbally convince at the same time, this person is intending to uplift the other person materially, morally, emotionally or spiritually.

انتقاد مخرب چیست؟

انتقاد مخرب به قصد آسیب رساندن، تحقیر کردن یا نابود کردنِ محصول، اعتبار، شهرت یا عزت نفس طرف مقابل (با شدت‌ها یا مدارج مختلف) انجام می‌شود. این عمل ممکن است تعمدی یا به صورت ناخواسته و از سر نادانی یا حماقت انجام شود. انتقاد مخرب ممکن است پشت ماسک انتقاد سازنده پنهان شود تا در حالی که آسیب می‌رساند بیشتر دردناک باشد. یکی از بهترین روش‌های محک زدن نیت واقعی یک منتقد این است که از او بخواهیم انتقادش را ثابت کند یا این‌که نشان دهد که می‌خواهد کمک کند یا این‌که اصولا نشان دهد قصد کمک کردن دارد. معمولا انتقاد مخرب از سوی کسانی انجام می‌گیرد که حسود و بی‌رحم هستند و در زمینه‌های که متعلق به آن‌ها نیست دست به قضاوت می‌زنند.
Destructive criticism
Destructive criticism is intended to harm someone, derogate and destroy someone’s creation, prestige, reputation and self-esteem on whatever level it might be. This may be done intentionally or out of sheer ignorance and foolishness. Hence the word destructive is used. In practical life destructive criticism may be disguised as constructive to be more painful while harming. Valid examination of intention of critic is when asked to prove, to help or to be somewhat useful at all. Often destructive criticism comes from persons who are envious, cruel and those who judges in fields which are not their own.

آیا بلاگفا را به طور سازنده نقد کرده‌ایم؟
وقتی به بعضی از نقدهایی که در طول چند سال گذشته درباره‌ی سرویس‌های ایرانی و به طور خاص بلاگفا نوشته شده‌اند نگاه می‌کنم، بوی تند و زننده‌ی انتقاد مخرب به مشامم می‌رسد. انگار برخی از دوستان می‌خواهند سر به تن بلاگفا نباشد، انگار بلاگفا یا سرویس‌دهندگان وطنی به جرم نانوشته‌ی کمبود امکانات و مواجهه با هزاران محدودیت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و خطوط قرمز پنهان و آشکاری که در فضای جامعه‌ی ما موج می‌زند، در دادگاهی از جنس «من از محصولات مجهز غربی خوشم می‌آید پس می‌خواهم سر به تن هر آنچه وطنی است نباشد» محکوم شده‌اند.

جراح یا جلاد؟
مخاطب من دوستان عزیزی که همواره از اهالی ولایت دوست‌داشتنی انصاف و انتقاد سازنده بوده‌اند، نیست. بیشتر روی سخنم با دوستانی است که خواسته یا ناخواسته به ورطه‌ی انتقاد مخرب افتاده‌اند:
اگر بلاگفا را شایسته‌ی انتقاد خود می‌دانید،‌ آیا خوبتر، شایسته‌تر و زیباتر نخواهد بود اگر نقد خود را همچون تیغ شفابخش یک استاد جراح به کار برید و نه همچون دشنه‌ی پر از نفرت یک جلاد؟ قبل از این‌که زبان به نقد بگشاییم آیا بهتر نیست این سئوال اساسی را از خودمان بپرسیم که «آیا می‌خواهیم جراح باشیم؟» یا «دوست داریم جلاد باشیم؟»
نکته‌ی ضروری: قصد من دفاع کردن یا محکوم کردن بلاگفا نیست. دغدغه‌ی من فقط یک چیز است: منصف باشیم و نقد سازنده کنیم و از انتقاد مخرب پرهیز کنیم.

مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

امکانات جدید وردپرس برای حرفه‌ای‌تر نوشتن

از این دو امکان جدید و نفس‌گیر وردپرس غافل نباشید:

1. از این به بعد می‌توانید زیر عکس‌هایتان «زیرنویس یا شرح» (Caption) اضافه کنید و وردپرس به صورت خودکار توضیح شما را زیر عکس قرار می‌دهد. مدت‌ها حسرت چنین امکانی را می‌خوردم. البته همیشه امکانش بود که به صورت دستی توضیحات را زیر عکس اضافه کرد، ولی روش دستی وقت‌گیر و ناکارآمد بود. با وردپرس حالا می‌توانید به سادگی پست‌های وبلاگتان را حرفه‌ای و ژورنالیستی کنید.

امکان جدید وردپرس به شما اجازه می‌دهد زیر عکس‌هایتان به صورت خودکار توضی� اضافه کنید.
امکان جدید وردپرس به شما اجازه می‌دهد زیر عکس‌هایتان به صورت خودکار توضیح اضافه کنید.

2. امکان دیگر وردپرس اضافه کردن «تاریخ‌چه‌ی تغییرات پست‌ها» (Post Revisions) است. یعنی اگر مطلبی را تغییر دهید و ذخیره کنید، نسخه‌های قدیمی‌تر هنوز وجود دارند و می‌توانید نوشته‌ی فعلی را با تک‌تک آن‌ها مقایسه کنید یا مجددا به نسخه‌ی قدیمی‌تر بازگردانید.

از این به بعد وردپرس نسخه‌های قدیمی‌تر یک پست را هم نگهداری می‌کند. دیگر نگران از دست دادن مطالب در اثر اشتباه یا غفلت نباشید.
از این به بعد وردپرس نسخه‌های قدیمی‌تر یک پست را هم نگهداری می‌کند. دیگر نگران از دست دادن مطالب در اثر اشتباه یا غفلت نباشید.

این امکان برای وبلاگ‌هایی که چند نویسنده دارند جالب است، چون به خوبی معلوم می‌شود چه کسی چه تغییراتی داده است و وبلاگ‌های وردپرس را به نوعی ویکی‌ساده یا ویکی‌بلاگ تبدیل می‌کند. اما این امکان برای وبلاگ‌هایی که تک‌مولف هستند هم مفید است. تصور کنید به اشتباه یک پاراگراف را حذف کنید و دکمه‌ی ذخیره (Save) را هم فشار دهید. نگران نباشید! پاراگراف شما هنوز از بین نرفته است و به راحتی می‌توانید آن‌را در نسخه‌های قدیمی‌تر بازیابی کنید. یکی از سئوال‌هایی که در آخرین فیس‌آف از من شده بود این بود که چرا به وردپرس دات کام علاقه دارم. فکر می‌کنم دلیلش به اندازه‌ی کافی واضح باشد: «وردپرس بی‌نظیر است».


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (24-07-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

حلیم بخوریم اما توی دیگ نیفتیم

دوستانی که گاه و بی‌گاه نوشته‌های این حقیر را در بامدادی دنبال می‌کنند متوجه علاقه و اعتقاد و توجه من به پدیده‌ی «رسانه‌های اجتماعی» (Social Media) و زیرمجموعه‌های آن مانند «وبلاگ‌ها» (blogs)، «شبکه‌های اجتماعی» (Social Networks) و انواع «سیستم‌های پیشنهاد‌دهنده»‌ که با گردآوری اطلاعات از کاربران مطالب برگزیده پیشنهاد می‌کنند، هستند.

اما این روزها جی‌میل من پر شده از دعوت‌نامه‌های فله‌ای به سایت‌هایی مثل Yaari و البته نه فقط آن، چندین سایت دیگر هم هست که اسم نمی‌آورم. به هیچ‌وجه مخالفت نوآوری و استفاده از امکانات جدید شبکه‌ای نیستم، اما حرف من این است که باید از این ابزارها هوشمندانه استفاده کنیم: برای رشد ارتباطات اجتماعی مجازی یا حقیقی‌مان با سایر آدم‌ها، برای شناختن فضاها یا افق‌های جدید، برای گسترش وسعت ذهن و افق اندیشه و یادگرفتن و یاد دادن و داشتن تریبونی که صدایمان را به گوش دیگران برسانیم.

گاهی انگار فراموش می‌کنیم این‌ها ابزار هستند و نه هدف. پرستیدن ابزار یا بیش از حد به آن بها دادن همان‌قدر خطرناک است که یکسره رها کردن تحولات و فن‌آوری‌های جدید و اسیر ماندن در حباب عادت‌های قدیم.

من از Orkut  استفاده می‌کردم و بعد هم از Facebook با کمال میل. توییتر منحصر به فرد و فوق‌العاده است و ارزش حضور و ماندن را دارد. فرندفید هم به خاطر خاصیت گردآوری کننده‌ای که دارد جالب است و ارزش دارد که در آن حضور داشته باشیم. اما تا کجا؟ چند تا سایت؟

گیرم که همه‌‌ی این سایت‌های جدید باحال و پرامکانات باشند. وقت و انرژی ما چطور؟ محدودیتی ندارد؟ بهایی ندارد؟ آیا نباید جایی مرزی برای خودمان بگذاریم و به جای بازی کردن و چرخیدن بی‌حاصل در سایت‌های جدید، به استفاده‌ی مفید کردن از همین‌هایی که عضو هستیم توجه کنیم؟

شخصا اگر خیلی پرکار باشم و وقت آزاد زیادی داشته باشم و پر از خلاقیت و شعور و دانش باشم خیلی هنر کنم بتوانم حضورم را در فیس‌بوک، ارکات، توییتر، فرندفید و وبلاگستان حفظ کنم. یعنی حضور مفید یا خلاقانه‌ام را. پس در شرایطی که همین شبکه‌های اجتماعی فعلی را هم به سختی می‌توانم مفید نگاه‌دارم، چرا باید دنبال این باشم که توی ده‌ها شبکه‌ی اجتماعی جدید که هر روز و هر شب مثل قارچ سبز می‌شوند عضو شوم؟

این عضویت‌های بی‌فایده و بی‌ثمر در این همه شبکه‌ی اجتماعی «خالی از کاربر» و «خالی از خلاقیت» و «خالی از مطلب» چه خاصیتی برای من دارد؟ سوادم را زیاد می‌کند؟ روابط اجتماعیم را بیشتر و سازنده‌تر می‌کند؟ درک و بینشم را عمیق‌تر می‌کند؟ شعور انسانی‌ام را بیشتر می‌کند؟ یا فقط یک وقت‌تلف‌کنی بی‌حاصل به برنامه‌ی روزانه‌ام -که همین‌جوری هم کاملا پر است- اضافه می‌کند؟ باور کنید ولگردی توی این‌همه سایت پراکنده حتی سرگرم‌ کننده هم نیست. بخواهم سرگرم شوم همان فرندفید برای ساعت‌ها و روزها سرگرم شدن کافی است.

چه چیزی را می‌خواهیم ثابت کنیم؟ نوعی رکورد شکستن است یا جایزه‌ای چیزی درکار است که من بی‌خبرم؟

حلیم بخوریم، اما توی دیگ حلیم نیفتیم.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (06-07-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (05-07-2008)

لینک‌های روز (02-07-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (01-07-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (23-06-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (20-06-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (17-06-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

وبلاگستان فارسی در سال 1386 از دید تحقیق انجام شده توسط وزارت ارشاد

دفتر مطالعات و توسعه‌ی رسانه‌ها وابسته به وزارت ارشاد تحقیقی را توسط آقای حمید ضیایی‌پور در رابطه با وبلاگستان فارسی در سال 1386 انجام داده است که در این‌جا اشاره‌‌ای به آن می‌کنم. توصیه می‌کنم متن اصلی مقاله را از نشانی‌های زیر دریافت و مطالعه کنید. این تحقیق بر روی جامعه‌ی آماری متشکل از 200 وبلاگ سیاسی و اجتماعی فارسی در سال 1386 انجام شده است. (تشکر ویژه‌ از وبلاگ گزیده‌ی ارتباطات آن‌لاین به خاطر پوشش اخبار رسانه‌ای)

این تحقیق چکیده‌ی نتایج خود را این‌چنین ذکر می‌کند (تاکید‌های ایتالیک از من است)

از لحاظ شکلی

  1. وبلاگستان فارسی به سمت انتشار وبلاگ‌های با هویت مشخص‌تر و تعریف شده تر در حال حرکت است.
  2. وبلاگستان فارسی در سال 86 به نسبت سال 85 بطور محسوسی سیاسی‏تر شده است . البته این گرایش در وبلاگ‌های با گرایش‌های سیاسی متفاوت، مختلف می‌باشد .
  3. مقایسه میانگین کامنت‌های 4 گروه از وبلاگ‌نویسان با گرایش‌های مختلف نشان می‌دهد که وبلاگ‌های اصولگرا با میانگین 64 درصد برای کامنتهای زیاد ، بالاتر از سایر گرایش های وبلاگی قرار گرفته‌اند.
  4. از نظر کمی، تعداد مطالب تولیدی وبلاگ نویسان در سالهای اخیر روند کاهشی را طی می کند و وبلاگستان فارسی هر سال نسبت به سال قبل کم‏کارتر می شود.
  5. وبلاگستان فارسی علی رغم کاهش حجم مطالب منتشره ، روندی کیفی در ارتباط با مخاطب را طی می کند و هر روز پخته‏تر می‏شود.
  6. رکورد بیشترین وبلاگ فاقد سیستم شمارنده به گروه وبلاگ‌های منتقد با 84 درصد اختصاص دارد.
  7. رکورد بالاترین میزان انتشار در داخل کشور متعلق به وبلاگ نویسان اصولگرا با شاخص 100 درصد و رکورد بالاترین میزان انتشار در خارج کشور متعلق به وبلاگ نویسان منتقد با 58 درصد است .
  8. بیشتر وبلاگ‌های اصولگرا در سال 86 ترجیح داده اند با نام اصلی و با هویت واقعی خود مطلب بنویسند.
  9. وبلاگ‌های با گرایش اصولگرا ( 38 درصد ) سیاسی‌تر از میانگین کل وبلاگ‌ها ( 24.5 درصد ) در سال 86 می‏باشد.
  10. وبلاگ‌های اصولگرا دارای سطح بالاتری از تعامل با مخاطب در بین وبلاگ‌های بررسی شده است.
  11. میانگین وبلاگ‌های اصولگرای فاقد سیستم کانترینگ با 74 درصد از میانگین همین شاخص در کل وبلاگ‌ها با 54 درصد بالاتر است .
  12. تمام وبلاگهاي اصولگراي مورد بررسي در تحقيق حاضر از داخل ايران به روز رساني شده‏اند.
  13. وبلاگ‏نويسان اصلاح طلب به وبلاگ نويسي با نام مستعار يا بدون ذكر نام بیشتر گرایش دارند.
  14. وبلاگ‌های اصلاح طلب در کنار وبلاگ‌های اصولگرا سیاسی‌ترین وبلاگ‌های فارسی به شمار می‏روند.
  15. وبلاگ‌های اصلاح طلب گرایش بیشتری به پنهان کردن تعداد بازدید کنندگانشان نشان داده‏اند.
  16. از نظر کشور محل انتشار ، شاهد هیچ تفاوت محسوسی در بین وبلاگ‌های اصلاح طلب در سال‏های اخیر نیستیم.
  17. گرایش سیاسی – اجتماعی نویسی توامان در وبلاگ‌های منتقد با 58 درصد از سایر گروه‌های وبلاگی با متوسط 49.5 درصد قوی‌تر است .
  18. تعامل وبلاگ‌های منتقد با مخاطبانشان در طول این دو سال (1385 و 1386) نسبتاً ثابت باقی مانده و اندکی افزایش یافته است.
  19. گرایش به درج نام واقعی در میان وبلاگ‌های بی طرف بسیار شدید بوده و اکثر وبلاگ‌های مورد بررسی در این گروه دارای نام واقعی وبلاگ نویس می‏باشند.
  20. بیشتر وبلاگ‏نویسان بی‌طرف نوشتن در زمینه مسایل اجتماعی را به سیاسی نویسی ترجیح داده‏اند و وبلاگ‏نویسان بی‏طرف رکورد بالاترین میزان وبلاگ‌نویسی با گرایش صرفاً اجتماعی را دارا می‏باشند.

از لحاظ محتوایی

با بررسی محتوایی وبلاگستان در سال 1386 می‏توان خطوط القا و دیدگاه‏های زیر را استنباط کرد:

  1. ضرورت حمایت قاطعانه از دولت عدالت طلب احمدی نژاد
  2. افشای روابط پشت پرده اصلاح طلبان با مافیای ثروت
  3. انتقاد به شخصیتهای اصلاح طلب
  4. حمایت از سفرهای استانی رئیس‏جمهور
  5. راه اندازی حرکتهای وبلاگی در دفاع از اصول انقلاب و ارزشهای اسلامی
  6. حمایت از طرح امنیت اجتماعی
  7. انتقاد به خاتمی و گروه‌های اصلاح‏طلب تندرو
  8. انتقاد به طرح سهمیه بندی بنزین و برخی دیگر از سیاست‏های دولت
  9. انتقاد و اعتراض به فیلم ضد ایرانی 300
  10. اعتراض به سخنرانی رئیس‏جمهور در دانشگاه کلمبیا
  11. پرداختن به موضوع زنان ، فمینیسم ، روابط دختر و پسر
  12. پرداختن انتقادی به موضوع انتخابات مجلس هشتم
  13. انتقاد به روند انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال
  14. طرح این موضوع که زنان ، تفریحات سالم ندارند
  15. پرداختن به موضوع ازدواج مجدد در جامعه به بهانه پخش سریال الیاس و هستی و حاج‌آقا فتوحی
  16. انتقاد به توقیف روزنامه شرق
  17. انتقاد به قطع گاز مردم برخی شهرهای کشور در زمستان
  18. تشویق مردم به حضور فعالانه در انتخابات
  19. انتقادات شدید از سیاستهای دولت احمدی نژاد
  20. لزوم جدایی دین از سیاست
  21. انتقاد به حزب اعتماد ملی و کروبی به خاطر جدایی از اصلاح طلبان
  22. انتقاد به روند فعال شدن نظامیان در امور سیاسی
  23. انتقاد به بسته شدن فضای سیاسی در دانشگاهها
  24. انتقاد به محدود شدن آزادی رسانه ها و اینترنت
  25. القا این نکته که: «انگار فرقی می‏کند که من رأی بدهم یا تو رأی بدهی آخر سر همان می شود که باید بشود».
  26. القا این نکته که : «نیازی به هوش فراوان و توان تحلیل فوق العاده نیست تا حس کرد که خطر جنگ چه اندازه به ایران نزدیک است و شبح لعنتی نفرت انگیز حمله نظامی چطور بالای سرمان در حرکت است».
  27. انتقاد به وضعیت مدیریت هواپیماها و فرودگاهها
  28. این پست وبلاگی به خوبی بیانگر خطوط القا در وبلاگ‌های منتقد و مخالف نظام است : « ایران چندین مقام اولی در جهان دارد. مقام اول پیوند کلیه در جهان، مقام اول جراحی زیبایی بینی، مقام اول تورم در خاورمیانه، مقام اول تصادفات جاده‌ای و هوایی، مقام اول روزنامه‌نگاران زندانی در خاورمیانه، مقام اول تعطیلی روزنامه‌ها و مجلات رسمی کشور، مقام اول فراری دادن دانشجو‌ها و مغزها از کشور، مقام اول برگزاری انتخابات در خاورمیانه، مقام اول زندانی و محروم از تحصیل کردن دانشجویان منتقد، مقام اول روزهای تعطیل سال، مقام اول تذکر و ارشاد شهروندان، مقام اول مصرف تریاک، مقام اول کورشدن شهروندان به علت مصرف الکل دست‌ساز خانگی، مقام اول آتش گرفتن خودرو‌های ساخت وطن و سوختن شهروندان در ماشین، مقام اول توهین به ملیت توسط سیاستمداران، با افتخارآمیز خواندن بیانیه‌ای که سه جزیره‌ ایرانی را اشغالی نامیده است، مقام اول خودکشی شدن زندانیان در زندان، مقام اول امضا کردن پتیشن و بیانیه توسط کاربران اینترنتی .»
  29. بیان خاطرات زندگی در خارج از کشور
  30. راهنمایی در باره نحوه اخذ پناهندگی یا پذیرش دانشگاهی در خارج
  31. حمایت از آزادی بیان و سبک زندگی
  32. انتقاد به گرانی مسکن و سایر خدمات و کالاها
  33. ارایه آموزشهای اجتماعی در باره مسایل مبتلا به مردم و جوانان
  34. ارایه کارکردهای آموزشی و علمی در زمینه مسایل اجتماعی و زندگی روزمره
  35. انتقاد به صدا و سیما به خاطر فقدان برنامه ریزی درست برای پر کردن اوقات فراغت جوانان

چند نمودار

نمودار وبلاگ‏ها بر مبنای نام نويسنده:

clip_image002

نمودار وبلاگ‏ها بر مبنای زمينه نگارش:

clip_image002[5]

نمودار وبلاگ‏ها بر مبنای گرايش:

clip_image002[7]

نمودار وبلاگ‌ها برمبنای فراواني پست در ماه:

clip_image002[9]

نمودار وبلاگ‌ها برمبنای فراواني بازدید کننده در ماه:

clip_image002[11]

نمودار وبلاگ‌ها برمبنای کشور محل انتشار:

clip_image002[13]

در این تحلیل به صورت تفکیکی آمار و نمودارهایی برای وبلاگ‌ها با گرایش سیاسی مختلف (اصول‌گرا، اصلاح‌طلب، منتقد، بی‌طرف)‌ ارائه شده که جالب توجه است. به عنوان مثال بیشتر وبلاگ‌های اصول‌گرا و اصلاح‌طلب با نام اصلی و از داخل ایران نوشته می‌شوند، حال آن‌که وضعیت وبلاگ‌های متنقد کاملا متفاوت است.

نکته 1: یکی از مهمترین روش‌های تعیین میزان اعتبار این تحقیق بررسی جامعه‌ی آماری انتخاب شده برای انجام این تحقیق است. هر چقدر این 200 وبلاگ انتخاب شده نماینده‌ی دقیق‌تری از واقعیت وبلاگستان فارسی باشند، نتیجه‌ی تحقیق نیز دقیق‌تر است.

نکته 2: مقایسه نتایج این تحقیق با تحقیق دانشگاه هاروارد درباره‌ی وبلاگستان فارسی (در قسمت‌هایی که با هم همپوشانی دارند) جالب است.

پی‌نوشت: حتما انتقادات کمانگیر را به روش علمی این تحقیق و میزان اعتبار آن ببینید.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (13-06-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (04-06-2008)

لینک‌های روز (30-05-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (20-05-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (08-05-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (17-04-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

آدابِ معاشرت در شهری به نام وبلاگستان

به بهانه نوشته‌های اخیر خواب بزرگ و سی‌ و پنج درجه درباره وسوسه‌ها و مصائب لینک‌دادن یا لینک‌ندادن…

آداب ِ معاشرت در دنیای واقعی

handshake_01در دنیای واقعی بسیاری از رفتارها برای «ما» به عنوان «شهروندان جامعه» جا افتاده است. آن‌ها را به عنوان یک «مجموعه رفتاری» پذیرفته‌ایم چرا که پذیرفتن آن‌ها زنده‌گی‌مان را به عنوان عضوی از گروه راحت‌تر یا مطلوب‌تر می‌کند و ضرر چندانی هم ندارد ولی مخالفت کردن با آن‌ها احتمالا دردسر زیادی ایجاد می‌کند و سود چندانی هم ندارد. مثال ساده‌اش هم این است: اگر فردی ناآشنا ولی با رفتاری دوستانه و مودبانه در خیابان به ما «سلام» کند و دست‌اش را به سوی ما دراز کند پاسخ سلام‌اش را می‌دهیم و دستش را خواهیم فشرد، چه برسد به همسایه‌ها و هم‌محله‌ای‌ها که احترام‌شان را همیشه نگاه می‌داریم و چه بسا گاه و بی‌گاه احوال خانواده‌ یا کسب و کارشان را هم بپرسیم.

این‌ افراد لزوما دوستان ما نیستند و کاری هم به زنده‌گی خصوصی ما ندارند. با این وجود ما داشتن رفتار دوستانه و مودبانه با آن‌ها را مطلوب و تا حدی ضروری می‌دانیم؛ چرا که می‌خواهیم در کنار این افراد زنده‌گی کنیم و داشتن امنیت و آسایش روانی‌‌ در محیط زنده‌گی‌مان را دوست داریم. این سلام و احوال‌پرسی‌های چند دقیقه‌ای و بی‌ضرر به زنده‌گی شخصی و خصوصی ما آسیبی وارد نمی‌کند: کماکان افکار و ایده‌های خودمان را داریم و با دوستان یا افرادی که تعلق خاطر داریم یا طرز فکر یا احساس‌شان را می‌پسندیم معاشرت می‌کنیم.

حسن ِ همجواری ِ مجازی 

وب‌لاگ به عنوان بارزترین مصداق‌ «رسانه‌ اجتماعی» در ذات خود محیطی «اجتماعی» و «گروهی» است و این به معنی نداشتن حریم خصوصی یا روابط دوستانه و صمیمانه نیست. چرا که این‌دو در تضاد با هم نیستند. اگر وبلاگستان را به جامعه‌ای بزرگ تشبیه کنیم، زنده‌گی در این جامعه آداب و رسومی می‌طلبد. در چنین جامعه‌ای به اقتباس از دنیای واقعی (شاید) رسم ادب ایجاب کند پاره‌ای ملاحظات «بی‌ضرر» ولی «مفید برای روحیه‌ اجتماعی» را رعایت کنیم.

  • اگر کسی به من ای‌میل زد یا در وب‌لاگ‌ام کامنت گذاشت و پرسش یا موضوعی برای مطرح کردن داشت، پاسخ‌اش را هر چند کوتاه می‌دهم، همان‌گونه که اگر در خیابان شخصی از من نشانی‌ بپرسد، تا حد امکان راهنمایی‌اش می‌کنم…
  • اگر وب‌لاگ نویسی به من در وب‌لاگ‌اش لینک داد و من از این قضیه با خبر شدم، به او در وب‌لاگ خودم لینک می‌دهم، همان‌گونه که اگر یک همسایه یا هم‌محله‌ای به من سلام کند به او سلام می‌کنم و احوال‌اش را می‌پرسم. فراموش نکنیم در دنیای مجازی لینک دادن به نوعی همان همسایه شدن است…

یک پارادوکس و یک راه حل

از یک‌سو می‌خواهیم دوستان و همفکران مجازی خود را دست‌چین کنیم و از سوی دیگر شاید بخواهیم آداب و معاشرت دنیای مجازی را رعایت کنیم و به هر شخصی که به ما لینک داده لینک بدهیم. به ظاهر شبیه یک تناقض‌نما یا پارادوکس می‌رسد!

راه حل شخصی من برای حل این معمای کوچک وب‌لاگی (میان حق شخصی به انتخاب دوستان وب‌لاگی و احترام به ماهیت گروهی یا اجتماعی وب‌لاگ) میانه‌روی است. وب‌لاگ‌هایی را که دوست دارم در «محله‌های نزدیک» قرار می‌دهم، وب‌لاگ‌هایی که بیشتر جنبه تبادل لینک دارند را در «محله‌های دور». به این ترتیب در سطح شبکه‌ای ارتباط خودم را با «همسایه‌هایم» تایید می‌کنم و در سطح مفهومی نیز بر سلایق و دوستانم تاکید می‌کنم. به عبارت دیگر :

با همسایه‌ها «سلام و احوال‌پرسی» می‌کنم و با دوستانم «معاشرت».  

city

خیلی دور،  خیلی نزدیک

به دلایل واضح در دنیای مجازی آدم‌ها از هم «خیلی دور» و به هم «خیلی نزدیک» هستند. از هم «خیلی دور» هستند چون غالبا هویت واقعی یکدیگر را نمی‌دانند و برخوردهایشان محدود به کیبرد و صفحه نمایش است که رنگ و بو یا «جاذبه وحشی غریزی» ندارد. اما آدم‌ها در این دنیای مجازی به شیوه‌ای اعجا‌ب‌آور به هم «نزدیک‌اند» چرا که «فاصله‌های مکانی» به یک «لینک» یا «کلیک ساده ماوس» و «فاصله‌های زمانی» به قابلیت بازخوانی حال و گذشته یکدیگر در لابه‌لای آرشیوهای دیجیتال اینترنت (همیشه قابل دسترس) تقلیل داده شده است.

به احترام این همه آدم‌های «خیلی دور و خیلی نزدیک»  و به خصوص  همسایه‌های مجازی‌مان، در «لینک‌» دادن یا «سلام» کردن سهل‌گیرتر باشیم و به این ترتیب  «شهر مجازی» نوظهورمان را به محیطی «دارای فرهنگ و همبسته‌گی اجتماعی بالا» تبدیل کنیم.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

منظومه وبلاگستان فارسی

محققین دانشگاه حقوق هاروارد تحقیقی در رابطه با وب‌لاگستان فارسی انجام داده‌اند که با توجه به روش‌مندی علمی و نتایج بسیار جالب آن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. (متن کامل آن‌را می‌توانید از این‌جا دریافت کنید). با توجه به این‌که بسیاری از خواننده‌گان فارسی‌زبان ممکن است نتوانند متن اصلی را به زبان انگلیسی مطالعه کنند در این‌جا چند برش خلاصه شده و چند نمودار از این تحقیق را می‌آورم و برای سهولت نمودارها را ترجمه و بعضا زیرنویسی کرده‌ام.

گروه‌بندی وب‌لاگ‌ها

وب‌لاگ‌های فارسی و در واقع وب‌لاگ‌نویسان را به چهار دسته بزرگ تقسیم می‌کنیم:

  1. طرفداران‌ جدایی دین از سیاست (سکولار) / اصلاح‌طلبان (secular/reformist)
    «ایرانیان خارج از کشور و سکولار» با علامت اختصاری secPat
    «اصلاح‌طلبان سیاسی» با علامت اختصاری refPol بیشتر روزنامه‌نگاران معترض یا وب‌لاگ‌نویس‌های مشهوری که در سال‌های اخیر از ایران رفته‌اند، همین‌طور منتقدان همیشه‌گی حاکمیت ایران در خارج از کشور
  2. محافظه‌کاران / مذهبی‌ها (conservative/religious)
    «محافظه‌کاران سیاسی» با علامت اختصاری conPol
    «جوانان مذهبی» با علامت اختصاری relYth
    «دوازده‌امامی‌ها» یا وب‌لاگ‌نویسانی که شدیدا طرفدار نظام جمهوری اسلامی، انقلاب، فلسفه سیاسی اسلام و نگرش خاصی به شیعه هستند با علامت اختصاری Twelver یا 12er
  3. ادبیات فارسی و شعر (persian poetry and literature) با علامت اختصاری poet وب‌لاگ‌هایی که درباره شعر و ادبیات فارسی می‌نویسند.
  4. شبکه‌های ترکیبی (mixed networks) با علامت اختصاری mixNet نسبتا متفاوت با سه دسته قبلی از این لحاظ که پراکنده‌گی بالا دارند (غیر متمرکز هستند). دارای ایدئولوژی مشابهی نیستند و متشکل از گروه‌های کوچک‌تری هستند که از لحاظ سلیقه‌ها یا عضویت در شبکه‌های اجتماعی با هم پیوند دارند. مثلا وب‌لاگ‌هایی با محوریت ورزش، فرهنگ اقلیت یا رسانه‌های مردم‌پسند.

منطومه وبلاگستان فارسی

اگر وبلاگستان فارسی را یک منظومه ستاره‌ای تصور کنیم، گروه‌های یاد شده به صورت زیر نمودار می‌شوند:( تصویر اصلی بدون ترجمه‌های من)

Iran_blogosphere_map

وضعیت مکانی

وب‌لاگ نویسان ایرانی بیشتر داخل ایران هستند، اما در گروه «ایرانیان خارج از کشور و سکولار» (secPat) ، اقلیت بزرگتری خارج از ایران هستند:

location

وضعیت جنسیت

در کل تعداد وب‌لاگ‌نویسان مرد (مذکر) بیشتر است ولی در بعضی قسمت‌ها مانند «ایرانیان خارج از کشور و سکولار» (secPat)، «شعر و ادبیات» (poet) و به خصوص «شبکه‌های ترکیبی» (mixNet) زنان وب‌لاگ نویس اقلیت‌های بزرگ‌تری را تشکیل می‌دهند:

gender

وضعیت گمنامی

برخلاف انتظار گروه «طرفداران‌ جدایی دین از سیاست (سکولار) / اصلاح‌طلبان» (secular/reformist) ، حتی آن‌هایی که از داخل ایران می‌نویسند، چندان علاقه‌ای به گمنام نوشتن ندارند و بیشتر از «نام» در وب‌لاگ‌هایشان استفاده می‌کنند. این درحالی‌است که وب‌لاگ‌نویس‌های «محافظه‌کار سیاسی» و «شبکه‌های مختلط» تمایل بیشتری به عدم استفاده از نام دارند. به طور نسبی گروه «شاعرها» بیشتر از سایر گروه‌ها متمایل با استفاده از «نام‌هایی» است که به نظر واقعی می‌رسند.

anonymity

وضعیت سنی

آمارهای توزیع سنی (برای وب‌لاگ‌هایی که سن نویسنده آن‌ها قابل تخمین بوده) نشان می‌دهد طیف جوان در وب‌لاگستان بیشتر است:

توزیع سنی وبلاگنویسان ایرانی

موضوعات مورد بحث

topics-politics-public-affair

topic-islam-religion

topic-personal-life

topic-topical

وضعیت فل…ل…ت…ر شدن وب‌لاگستان

در دو نمودار زیر می‌توانید قسمت‌های قابل دیده شدن و غیرقابل دیده شدن وب‌لاگستان فارسی را مشاهده کنید. همانطور که دیده می‌شود بیشتر از همه وب‌لاگ‌های اصلاح‌طلبان یا افراد سکولار محدود شده است.

visible-blocked

یا به صورت عددی:

visible-blocked-table

وب‌لاگستان فارسی یک‌دست نیست

در مقدمه تحقیق فوق آمده است:

برخلاف نظر عمومی که وبلاگ نویسان ایرانی از گروهی دموکرات منتقد حکومت ایران تشکیل شده است، ما متوجه حضور طیف گسترده‌ای از عقاید از مذهبی‌های محافظه‌کار تا گروه ‌های سکولار و اصلاح‌طلب شدیم با موضوعات مورد بحثی که از سیاست و حقوق بشر گرفته تا شعر و مذهب و فرهنگ عامه را شامل می‌شود. تحقیق ما نشان می‌دهد که در واقع منظومه وبلاگستان فارسی یک فضای بحث و گفتگو با حدود 60000 وب‌لاگ فعال است که در آن وب‌لاگ‌نویسانی با عقاید و سلایق گوناگون حضور دارند.

متن کامل

در صورت علاقه تاکید می‌کنم متن کامل گزارش این تحقیق را از این‌جا دریافت و مطالعه کنید. چون علاوه بر نمودارها، تحلیل‌های روشن‌گری نیز ارائه داده است. ترجمه، جدا کردن نمودارها و زیرنویسی آن‌ها در محیط گرافیکی چند ساعت وقت گرفت، امیدوارم حاصل کار برای آشنایی خواننده فارسی‌زبان با تحقیق انجام شده و ایده‌های حاصل از آن مفید واقع شود.


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

لینک‌های روز (05-04-2008)


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی

چرا خودتان را دوست ندارید؟

یک سئوال همیشه توی ذهنم بوده، اما از پرسیدن‌اش خودداری کرده‌ام. اما امروز با دیدن داشبورد جدید وردپرس احساس می‌کنم باید بپرسم. یک سئوال ساده دارم از همه دوستان عزیزی که از وردپرس یا وردپرس دات کام استفاده نمی‌کنند: «چرا خودتان را دوست ندارید؟»

wordpress.com

خودتان را دوست داشته باشید؛ به خودتان فرصت بدهید

اگر خودتان را دوست دارید فقط 5 دقیقه داخل وردپرس دات کام شوید. یک نام کاربری و یک وب‌لاگ آزمایشی درست کنید و یک پست آزمایشی بنویسید. فقط 5 دقیقه!


مشترک خوراک بامدادی شوید
کامل
فقط مطالب
فقط لینکدونی