نوشتهی زیر که در چند بخش ترجمه میکنم به بررسی گزینههای مختلف تحدید و تهدید ایران و همینطور امکانسنجی حملهی نظامی به ایران، موانع بر سر راه آن و عواقب ناشی از آن در منطقه و جهان میپردازد.
بحث عمومی دربارهی حملهی احتمالی به تاسسیات هستهای ایران دوباره در حال اوج گرفتن است. این موضوع تازهای نیست و قبلا هم رخ داده است. در موارد متعدد، نشت اطلاعات محرمانه دربارهی احتمال حملهی هوایی به ایران، جو عمومی را به سمت جنگ قریبالوقوع برده بوده است. این نوع نشتهای اطلاعاتی معمولا همزمان با ابتکارعملهای دیپلماتیک صورت میگرفت و هدف اصلی آنها ترساندن ایرانیها بود تا شرایط برای توافقهای مناسب با خواست آمریکا و اسرائیل فراهمتر شود. این نوع رویکردهای دیپلماتیک بارها شکست خوردهاند، بنابراین عقلانی خواهد بود اگر این موج روزافزون [دربارهی خطر جنگ] را مرتبط با تحریمها و تلاش برای افزایش فشار بر ایران به منظور تغییر سیاست (policy shift) یا بهرهبرداری از اختلافات درونی رژیم سیاسی ببینیم.
اولین برداشت ما [استراتفور] این بود که به بحثهای جنگ بیاعتنایی کنیم و آنها را صرفا دور جدیدی از جنگ روانی علیه ایران بدانیم. جنگ روانیای که این بار از اسرائیل منشاء گرفته است. بیشتر گزارشها از قریبالوقوع بودن حملهی اسرائیل به ایران میگویند. از نظرگاه جنگافزار روانی (psychological-warfare)، این یک رویهی پلیس خوب، پلیس بد (good-cop/bad-cop routine) است. اسرائیلیها نقش یک سگ هار و دیوانه را بازی میکنند که به سختی توسط آمریکاییهای عاقلتر مهار شده است و آمریکاییها به کمک واسطههایی به ایرانیها فشار میآورند که امتیازهایی بدهند و از جنگ پرهیز کنند. همانطور که قبلا گفتیم، این وضعیتی است که تا این لحظه بارها تکرار شده است و البته بینتیجه بوده است.
در عرصهی تجسس و کار اطلاعاتی (intelligence) بزرگترین گناه دست روی دست گذشتن و قناعت کردن به تحلیلهای روتین است. این باور که چون اتفاقی قبلا چندین بار رخ داده است (یا رخ نداده است) پس اینبار هم رخ میدهد (یا نمیدهد). اما بهتر است که هر بار وضعیت را با در نظر گرفتن اطلاعات و سنجههای جدید به دقت مورد ارزیابی قرار داد و از دنبال کردن پیشفرضهای به ظاهر درست پرهیز کرد. به صورت تناقضواری، این احتمال را هم نباید از نظر دور داشت که همین دور جدید بحثهای جنگ ممکن است به این نیت اوج گرفته باشد که ایرانیها را متقاعد کند جنگی درکار نیست [و مثل قبلها فقط تهدید روانی است] در حالی که عملیات جنگ به صورت نهانی در جریان باشد. در واقع ممکن است حملهی نظامی به ایران قریبالوقوع باشد، اما به هر حال اطلاعاتی که در معرض عموم قرار دارد نه آنرا تایید میکند و نه احتمالش را رد میکند.
تاریخچهی ارزیابی وضعیت حملهی نظامی ایران
ارزیابی استراتفور از احتمال وقوع جنگ در ایران تا امروز سه مرحله را طی کرده است:
تا قبل از جولای 2009 (تابستان 88)، موضع استراتفور این بود که اگر چه ایران در تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای است، اما میزان پیشرفت این روند را نمیتواند از روی مقدار اورانیوم غنیسازی شده حدس زد. ساخت یک سلاح هستهای، علاوه بر انفجار آزمایشی زیرزمینی، نیاز به فنآوریهای پیچیدهای برای کوچک کردن حجم و وزن و افزایش استحکام دارد. علاوه بر آن سلاح هستهای نیازمند سیستم بسیار قابل اعتماد حمل (delivery system) که بتواند سلاح هستهای را به هدف برساند خواهد بود. به نظر ما، ایران اگر چه ممکن است در حال نزدیک شدن به ساخت یک سلاح آزمایشی باشد، اما فاصلهی زیادی با توسعهی سیستم حمل سلاح دارد. بنابراین ما بحث جنگ را در آن زمان مردود دانستیم و چنین استدلال کردیم که فشار معنیدار کافیای برای حمله به ایران وجود نداشت.
اما ما نگرش فوق را در جولای 2009، به دنبال انتخابات ریاستجمهوری در ایران و تظاهرات و ناآرامیهای بعد از آن، اصلاح کردیم. ما اگر چه اهمیت این تظاهرات را کم دانستیم [از نظر به خطر انداختن سیستم سیاسی حاکم] اما متوجه شکلگیری همکاری نزدیک بین ایران و روسیه شدیم. بنابراین اینطور به نظر میرسید که هیچ تحریم موثری نمیتوان علیه ایران اعمال کرد و منتظر نتیجهی تحریمها شدن بیفایده است و در نتیجه احتمال حملهی نظامی به ایران افزایش یافت. اما حمایت روسیه از ایران نیز افت کرد و ما مجددا به تحلیل قبلی خود بازگشتیم [یعنی غیرمحتمل دانستن حمله به ایران] و تحلیل خود را با ارزیابی پاسخهای بالقوهی ایران در مقابل حملهی هوایی تکمیل کردیم. ما به سه پاسخ بالقوهی ایران اشاره کردیم: فعال کردن گروههای شبهنظامی شیعه (به صورت شاخص حزبالله لبنان)، ایجاد بحران و آشوب در عراق و بستن تنگهی هرمز که 45 درصد صادرات نفت جهان از آن عبور میکند. از بین این سه گزینه، آخرین گزینه بیش از همه جدی و خطرناک است. ایجاد اختلال در صادرات نفت از کشورهای منطقهی خلیج فارس میتواند بهای نفت را به صورت چشمگیری بالا ببرد که قطعا روند آرام بهبود یافتن اقتصاد جهانی را دچار اخلال خواهد کرد. ایران این گزینه را دارد که دنیا را به یک رکود جهانی یا وضعیتی بدتر سوق دهد.
دربارهی اینکه آیا ایران از این گزینه [بستن تنگهی هرمز] استفاده میکند یا خیر و همینطور این که آیا نیروی دریایی آمریکا میتواند به سرعت مینهای دریایی را از تنگهی هرمز جمع کند یا نه بحثهای مفصلی در جریان بوده است. به احتمال زیاد، دولت ایران برای بقای خود نمیتواند نسبت به تهاجم به ایران بیتفاوت بماند و باید به شیوهای حملهی هوایی به این کشور را پاسخ دهد. از طرف دیگر درس تاریخی دردناکی هم وجود دارد که میگوید اعتماد به نفس یک ارتش لزوما نمیتواند منجر به موفق بودن آن شود. پس حتی در خوشبینانهترین حالت، این احتمال وجود دارد که ایرانیها موفق شوند تنگهی هرمز را مسدود کنند و این به معنای عواقب ویرانگر اقتصادی در سطح جهان خواهد بود. احتمال موفقیت ایرانیها در بستن تنگهی هرمز ناشناخته است و در نتیجه مواجه شدن با آن ریسک بسیار بزرگی دارد که به اعتقاد ما پذیرفتن آن از توان آمریکا خارج است، به خصوص که سایر پاسخهای ایران را هم به این سناریو اضافه کنیم. بنابراین ما به این نتیجه رسیدیم که ایالات متحدهی آمریکا به ایران حمله نمیکند.
ما در اینکه اسرائیل هرگز به تنهایی به ایران حمله نمیکند تردیدی نداشتهایم. اولا در مقایسه با آمریکاییها، احتمال موفقیت اسرائیلیها با توجه به اندازهی قوا و فاصلهی جغرافیایی از ایران و این نکته که باید از حریم هوایی ترکیه، عراق یا عربستان سعودی عبور کنند، بسیار کمتر است. از این مهمتر، اسرائیل توان مهار کردن عواقب چنین حملهای را ندارد، یعنی هرگونه اقدام نظامی از سوی اسرائیل، باید با هماهنگی با آمریکا انجام شود تا این کشور بتواند به موقع تجهیزات و نیروهای مینروبی، ضد زیردریایی و ضد موشکی خود را آماده و مستقر کند. در واقع اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران بدون هماهنگی کامل با آمریکا میتواند منجر به کلید خوردن بحران اقتصادی در سطح جهان شود که اسرائیل به هیچوجه نمیتواند عواقب سیاسی آن را کنترل کند. بنابراین ما نتیجه گرفتیم که حملهی هوایی اسرائیل به ایران بدون دخالت آمریکا، بسیار دور از ذهن است.
.
پایان بخش اول.
ادامهی این بحث را به عنوان «ارزیابی فعلی احتمال حملهی نظامی به ایران» در قسمت دوم بخوانید..
بامدادی | نجواها | یکعکاس | [silent-clicks] |
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن یا مراجعه به وبلاگ «آینهی بامدادی» پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. |
4 دیدگاه برای «نگاه استراتژیک: بازاندیشی گزینههای آمریکا دربارهی ایران – بخش اول»