اجازه دهید به یک تجربهی فکری ساده دست بزنیم. آنرا در قالب سه موقعیت مختلف (سه واریاسون) ارائه میکنم. هر موقعیت را به صورت مجزا از بقیه بخوانید ولی در انتها به رابطهی بین آنها فکر کنید.
۱
موقعیت اول
شما مالک و مدیرعامل یک شرکت هستید و خانم یا آقای «ایکس» یکی از کارمندان خوب شماست. دو حالت فرضی زیر را در نظر بگیرید:
حالت الف: «ایکس» هیچگزینهی بهتری برای کار کردن در شرکت دیگری ندارد یا دست کم خودش اینطور فکر میکند. در نتیجه کاری که در شرکت شما دارد بهترین گزینهی اوست. میتوان گفت که او عملا انتخاب معنادار دیگری به جز این که کارمند شما باشد ندارد. در نتیجه «ایکس» در شرکت شما بسیار خوب و با انگیزه کار میکند.
حالت ب: «ایکس» گزینههای متعدد و معنادار دیگری برای کار در شرکتهای دیگر دارد. او چنانچه مایل باشد هر لحظه که بخواهد میتواند از کار کردن برای شما استعفا دهد و در شرکت دیگری کاری مشابه یا بهتر به دست بیاورد. اما بنا به دلایل شخصی، انتخاب او این است که در شرکت شما بماند و کار کند. در نتیجه «ایکس» در شما بسیار خوب و با انگیزه کار میکند.
نتیجهی بیرونی هر دو موقعیت برای شما یکی است. اما در اولی خانم یا آقای ایکس «مجبور است» برای شما کار کند و در حالت دوم «مختار است» برای شما کار کند. آیا این دو حالت برای شما تفاوتی دارند؟ اگر متفاوت هستند کدام را ترجیح میدهید و چرا؟
۲
موقعیت دوم
شما وارد یک رابطهی عاشقانه با خانم یا آقای «وای» شدهاید. هر طور که نگاه میکنید، رفتار او با شما عاشقانه است. او عاشق شماست. دو حالت فرضی زیر را در نظر بگیرید:
حالت الف: «وای» آنقدر شما را دوست دارد که عملا هیچ گزینهی دیگری برای عاشق شدن ندارد و نمیتواند به کسی غیر از شما فکر کند. در نتیجه شما تنها و تنها انتخاب شریک عشقی او هستید. میتوان گفت که او عملا انتخاب معنادار دیگری به جز این که معشوق یا معشوقهی شما باشد ندارد. در نتیجه «وای» با تمام وجودش عاشق شماست و این را در رفتارش نشان میدهد.
حالت ب: «وای» شما را خیلی دوست دارد، اما میتواند تصور کند که شخص دیگری جایگزین شما باشد یا بشود. او به خوبی میداند که شما فقط یکی از کسانی هستید که او امکان عاشق شدنشان را دارد. چنانچه مایل باشد میتواند فوری یا به تدریج از عاشق شما بودن دست بکشد و برود و سرنوشت عشقیاش را با فرد دیگری تجربه کند. اما بنا به دلایل شخصی، او دوست دارد عاشق شما باقی بماند. در نتیجه «وای» با تمام وجودش عاشق شماست و این را در رفتارش نشان میدهد.
نتیجهی بیرونی هر دو موقعیت برای شما یکی است. اما در اولی خانم یا آقای وای «مجبور است» عاشق شما بماند و در حالت دوم «مختار است» که عاشق شما بماند. آیا این دو حالت برای شما تفاوتی دارند؟ اگر متفاوت هستند کدام را ترجیح میدهید و چرا؟
۳
موقعیت سوم
تاجر هستید و سالهاست که با خانم یا آقای «زد» معامله میکنید و طرف تجاری هستید. هر طور که نگاه میکنید، رفتار او با شما حرفهای و بدون نقص است. قراردادها و تعهدات دقیقا و بند به بند اجرا میشوند. به نظر میرسد او بهترین شریک تجاری ممکن برای شماست. دو حالت فرضی زیر را در نظر بگیرید:
حالت الف: «زد» آنقدر نگران به خطر افتادن آبرو و اعتبارش در میان کسبه و بازار است که عملا هیچ گزینهی دیگری جز خوشحساب بودن و متعهد بودن به تعهد و قرارداد ندارد. او ظرفیت پذیرفتن ریسک بدنام شدن را ندارد. در نتیجه او در معامله با شما نهایت دقت و امانت را به کار میبرد مبادا متهم به بدنامی شود و رسوایی به بار آورد. با در نظر گرفتن این خصوصیتها، میتوان گفت که او عملا انتخاب معنادار دیگری جز این که متعهد و امانتدار باشد ندارد. در نتیجه «زد» با تمام وجودش به عنوان یک طرف تجاری خوب برای شما عمل میکند.
حالت ب: «زد» آدمی است اهل ریسک و خطر و از بدنام شدن یا حتی ورشکست شدن هم ابایی ندارد. او میداند که چنانچه بخواهد میتواند از عهدهی هر رسوایی یا بدنامی یا اتهامی به خوبی برآید. چنانچه مایل باشد او میتواند در تعهدات قراردادیاش کوتاهی کند و به خوبی از پس عواقبش برآید. با اینحال بنا به دلایل شخصی، او ترجیح میدهد امانتداری در تعهد و قرار را به دقت رعایت کند. در نتیجه «زد» با تمام وجودش به عنوان یک طرف تجاری خوب برای شما عمل میکند.
نتیجهی بیرونی هر دو موقعیت برای شما یکی است. اما در اولی خانم یا آقای زد «مجبور است» خوش حساب باشد و در حالت دوم «مختار است» که خوش حساب باشد. آیا این دو موقعیت برای شما تفاوتی دارند؟ اگر متفاوت هستند کدام را ترجیح میدهید و چرا؟
۴
آیا سه موقعیت بالا را مشابه (یا متفاوت) میبینید؟ آیا در هر سه موقعیت شیوهی استدلال شما مشابه بود و به یک نوع پاسخ منجر شد؟
با توجه به فیلتر بودن بامدادی در ایران، لطفا مطالب آنرا از طریق اشتراک در خوراک آن پیگیری کنید. استفاده از مطالب و عکسهای منتشر شده در وبلاگها و فوتوبلاگهای من به شرط «نقل قول دقیق»، «ذکر ماخذ» و «ارجاع لینک به اصل پست» بلا مانع است. در ضمن جهت گفتگو و تبادل نظر، شما را به حضور و مشارکت در گوگلپلاس دعوت میکنم.











اصطلاح «شهروند اینترنتی» یا «نِتوَند» (
مفهوم شهروند اینترنتی بیشباهت به مفهوم «
همانگونه که «شهروندان» یک کشور دارای مجموعهای از حقوق شهروندی هستند (مثلا حق تحصیل، حق خروج از کشور، حق خرید و فروش ملک، …)، شهروندان اینترنتی نیز دارای حقوقی هستند که باید به رسمیت شناخته شود. مهمترین این حقوق «حق آزادی بیان» در اینترنت و «حق دسترسی آزاد به اطلاعات» است.




چین امسال میزبان بازیهای المپیک است که قرار است به عنوان یک رویداد مهم و محبوب بینالمللی، تصویر حاکمیت چین را در ذهن مردم جهان بهبود بخشد. به عبارت دیگر خوب و با شکوه برگزار شدن «بازیهای المپیک 2008 چین» برای حاکمیت آن اهمیت حیاتی دارد. آخرین چیزی که دولت چین میخواهد شورش و ناآرامی و کشت و کشتار است که «شیرینی و ملاحت» بازیهای المپیک را «تلخ» کند. شاید همانگونه که «دولت در تبعید» تبت از کشورهای جهان خواسته تحریم «بازیهای المپیک چین» از سوی کشورهای جهان به دولت چین برای پایان اعمال خشونت فشار آورد. آقای «
بعد هیات مدیره انتخابی شروع به اداره بلوک میکند و به شیوهی مورد نظرش و البته در چارچوب ضوابطی که از قبل مدون شده است فعالیت میکند. ممکن است هزینه شارژ ماهیانهی خانهها را افزایش دهد یا برای پارکینگ یا فضای سبز نگهبان یا باغبان استخدام کند و …

«حضرات اقتدارگرا» انگار چند وقتی است خوب خوابیدهاند. توی خبرها خواندم که 
سازمان خبرنگاران بدون مرز مینویسد: «چرا دادگاه به حذف اسناد مربوطه از این وبگاه اکتفا نکرده و دستور بستن کامل این وبگاه را داده است؟»








